رویداد۲۴ وقایع هفدهم شهریور یکی از نقاط عطف تاریخ ایران معاصر است؛ وقایعی که خصلت ناگهانی انفجاری انقلاب را نشان میدهد. کلید وقایع از اواخر مرداد ماه زده شد؛ زمانی که سینما رکس آبادان به آتش کشیده شد و دولت جمشید آموزگار مجبور به استعفا شد. محمدرضا شاه پهلوی که تمام نیروهای پیشرو اعم از جبهه ملی و مارکسیستها را سرکوب کرده بود با دیدن نارضایتی روزافزون روحانیون، جعفر شریف امامی نیروی محافظهکار را به نخست وزیری گماشت.
شریف امامی در نخستین اقدام، کابارهها و مشروب فروشیها را تعطیل کرد، بسیاری از روحانیون زندانی را آزاد کرد، تقویم شاهنشاهی را لغو کرد، مبارزه با بهاییان را به وضوح اعلام کرد و پست امور زنان را لغو کرد و به جای آن امور اوقاف را تشکیل داد. این اقدامات همگی برای خوشایند روحانیون انجام شده بود و شریف امامی به خیال خود دولت آشتی ملی پدید آورد؛ البته این آشتی، آشتی سلطنت با مرتجعان بود و نیروهای مترقی جایی در آن نداشتند.
بیشتر بخوانید: جعفر شریف امامی؛ نخست وزیر پنج درصدی پهلوی
به گزارش رویداد۲۴ مرتجعان از اقدامات شریف امامی خرسند شدند و آیت الله شریعتمداری اعلام کرد سه ماه به نخست وزیر جدید فرصت خواهد داد. اشتباه شریف امامی برای سلطنتطلبان این بود که اجازه راهپیمایی در روز عید فطر را به مذهبیون داد. راهپیمایی عیدفطر با حضور بیش از شصت هزار نفر برگزار شد و در آن شعارهایی علیه شاه مبنی بر زناکار بودن و کافر بودنش داده شد. حامیان شریف امامی اما راضی نمیشدند و به اقدامات او رضایت نمیدادند. با این حال دولت این شعارها را محکوم کرد و اجازه راهپیمایی را دیگر نداد.
در روزهای بعدی جبهه ملی نیز به روحانیون پیوست و در ۱۶ شهریور گردهمایی و تظاهرات در سراسر شهرها برگزار شد. همین موضوع باعث شد دولت دستور بازداشت بسیاری از رهبران جبهه ملی منجمله مهدی بازرگان و کریم سنجابی را صادر کند. با ادامه اعتراضات دولت شریف امامی در بسیاری از شهرها حکومت نظامی اعلام کرد و فضای امنیتی در سراسر کشور تشدید شد.
روز جمعه ۱۷ شهریور، روحانیون از حامیانشان برای حضور در میدان ژاله دعوت کردند اما سرلشکر اویسی با اعلام حکومت نظامی دستور داده بود که تجمع بیش از سه نفر مجاز نیست. حدود پنج هزار نفر در میدان ژاله حاضر شدند و بسیاری از دانشجویان به سوی ارتش کوکتل مولوتوف و بمبهای دستساز پرتاب کردند. اویسی برای پراکندن جمعیت در جنوب شهر از هلیکوپترهای جنگی استفاده کرد که مستقیم به مردم شلیک میکردند. جوخههای نظامی نیز به مردم شلیک کردند و فقط در میدان ژاله ۶۴ نفر کشته شدند. بسیاری از سربازان از شلیک به مردم امتناع کردند و یک سرباز وظیفه بهجای مردم به فرمانده خود شلیک کرد و پس از آن خودکشی کرد.
یرواند آبراهامیان تاثیر این رخداد را اینگونه بیان میکند: «با کشتار ۱۷ شهریور، دریایی از خون بین شاه و مردم بوجود آمد. نفرت عمومی تحریک، نفرت مردم تشدید و جمعیت آتشیتر شد. همچنین موقعیت میانهروهایی که خواستار اجرای قانون مشروطه بودند و برای سازش با سلطنت میکوشیدند تضعیف کرد. به نوشته یک روزنامهنگار فرانسوی بزرگترین قربانی جمعه سیاه سیاست تعدیل و اصلاحات لیبرالی بود.»
تاثیر جمعه سیاه بر فضای عمومی کشور آنقدر زیاد بود که حتی خوانندگان پاپ به سراغ آن رفتند؛ مثلا فرهاد مهراد ترانه «جمعه» را با ترانه شهیار قنبری خواند که در بخشی از آن گفته میشد: «داره از ابر سیاه خون میچکه/ جمعهها خون جای بارون میچکه»
نمونه این اتفاق که هنرمندان پاپ به سراغ سوژههای سیاسی بروند، تنها در دهه پنجاه رخ داده بود که ترانهسراها، شاعران و موسیقیدانان، آثار خود را با الهام از حادثه سیاهکل ساخته بودند.
روی فساد ها و فاسدهای زمان شاه رو هم سفید کردید