رویداد۲۴ علیرضا نجفی: نیاز به تشکیل ارتش مدرن نخستین بار در جنگهای ایران و روس احساس شد. روسها که ایران را در جنگ تحقیر کردند شیوهای در رزم داشتند که برای ایرانیان تازه بود و نظم و انسجام ارتش و همچنین ادوات نظامی دو لشکر تفاوت بسیاری با یکدیگر داشت. عباس میرزا شاهزاده باهوش قاجار به تفاوت فاحش غربیها و جهش و پیشرفت خارق العاده آنان در زمان خود شده بود و سعی میکرد از طریق رساندن آن به دربار بودجه لازم برای نوسازی ارتش را بگیرد. اما دولت پولی نداشت که ارتش مدرن بسازد و در صورت داشتن پول هم بوروکراسی مدرن و دیگر زیرساختهای لازم برای مدرن سازی قوای دفاعی کشور را نداشت. به دلیل همین ضعف ایران در طی سالهای حکومت قاجاریه آسیبهای بسیاری از دول امپریالیست دید و بسیاری از مناطق مرزی خود را از دست داد.
پس از انقلاب مشروطه نیاز به یک دولت مرکزی قدرتمند احساس میشد. هر قسمت از کشور دست یکی از خوانین و متنفذین محلی بود و این امر باعث هرج و مرج میشد و مانع اصلاحات بود. بسیاری از خوانین محلی به هیچ وجه از قدرت مرکزی تبعیت نمیکردند و شاه قدرت و نقدینگی لازم برای سرکوب آنها را نداشت و در نتیجه به حال خود رها میشدند. این موضوع، وضعیت بی قانونی را تشدید میکرد و انقلاب مشروطه که انقلابی برای قانون بود، لزوم نوسازی کشور و تبدیل ایران به یک دولت-ملت را در راس مطالباتش قرار داد. اما خواست مشروطه خواهان توسط کسی انجام شد که نمیتوان او را فرزند خلف مشروطه دانست؛ رضاخان.
بریگاد قزاق تنها نیروی نظامی منسجم کشور بود که به درخواست ناصرالدین شاه از طریق روسیه تزاری تشکیل شده بود و رضاخان که در بریگاد قزاق عضویت داشت با اصول نظامی و ارتشی به خوبی آشنا بود. پس از کودتای ۱۲۹۹ رضاخان وزیر جنگ و سپس نخست وزیر شد و از همان روز اول به فکر نوسازی ارتش افتاد. دولتمردان دیگر نیز با دیدن وضعیت وخیم امنیت در کشور، که نا امنی راهها و عدم اطاعت خوانین از قانون را شامل میشد از اقدامات سردارسپه حمایت کردند. نا امنی راهها تجارت و اقتصاد کشور را نیز تهدید میکرد و این مهمترین انگیزه برای دولتمردان بود تا از تشکیل ارتش حمایت کنند.
رضا خان پس از آنکه وزیر جنگ شد فرمان ادغام قوای قزاق و ژاندارمری را داد و در ۱۵ دی ماه سال ۱۳۰۰ ارتش نوین ایران با پنج لشکر منظم تشکیل شد.
بیشتر بخوانید: تخریب مقبره رضا شاه به دست آیت الله خلخالی
رضاخان خود فرماندهی لشکر مرکزی را بر عهده گرفت که بیش از ۱۳ هزار سرباز و حدود ۹۰۰ درجه دار داشت. همچنین هر دام از این لشکرها را در یکی از شهرهای مهم ایران مستقر کرد و به این ترتیب دولت به معنای واقعی کلمه در ایران ایجاد شد. دولت _ که به معنی حاکمیت است و نباید آن را با قوه مجریه خلط کرد_ به تعبیر آنتونیو گرامشی نهادی است که انحصار خشونت در جامعه را بدست میگیرد. تشکیل ارتش نوین و با تبع آن سرکوب قدرتهای محلی توسط رضاشاه را میتوان به معنای واقعی کلمه تشکیل دولت در ایران نامید.
رضاخان بخش جداگانهای نیز برای آموزش نظامی ایجاد کرد که بودجهای قابل توجه داشت. در اسناد مذاکرات مجلس چنین میخوانیم: " در هجدهم خرداد ۱۳۰۱ از مجلس سیزده هزار تومان بودجه برای اعزام ۵۶ دانشجو و چهار افسر جهت تحصیلات نظامی (سی نفر برای دوره یکساله و سی نفر برای دوره دوساله) به فرانسه گرفت. اولین گروه از این افسران در خرداد ماه سال ۱۳۰۲ به دانشکدههای افسری سن سیر (پیادهنظام)، سمور پاریس (سواره نظام)، ژیمناستیک ژوان ویل، مدرسه توپخانه پواتیه، مدرسه مهندسی ورسای و دیگر مدارس نظام فرانسه اعزام گردیدند. "
در واقع رضاخان با این کار میخواست نیاز نظامی کشور به بیگانگان را کم کند که تا حدودی هم موفق شد، اما به دلیل عقب ماندگی علم و تکنولوژی در کشور چنین چیزی عملا ممکن نبود و این تاکید یکجانبه بر ارتش فساد و قدرت گیری افسران ارتشی را نیز در پی داشت.
ارتش ایران یکی از پرخرجترین نهادهای آن زمان در کشور بود. اما با همه این اوصاف ارتش شاهنشاهی برای مصرف داخلی و امنیت راهها فقط کارساز بود ودر حمله متفقین به ایران بیش از چند ساعت دوام نیاورد. فروپاشی ارتش در مدتی کوتاه تعجبی نداشت چرا که ارتش ایران در مقایسه با ارتش شوروی و بریتانیا هیچ نبود و تنها یکی از این کشورها میتوانستند تمام خاورمیانه را با ادوات نظامی و ارتش غول آسای خود تسخیر کنند. ایران توان رقابت با کشورهایی که از قرون پیشین مدرن شده بودند را نداشت و ارتش شاهنشاهی تنها در سطح منطقه امنیت کشور را تضمین میکرد.
دکتر عباس میلانی