رویداد۲۴ «اعلی حضرت میخواهند هم خشایارشا باشند هم فیدل کاسترو؛ اما این غیر ممکن است.» این جمله را سناتور حسن اکبر در سال ۱۳۴۳ و پس از اعلام برنامههای انقلاب سفید به دوستان نزدیکش میگفت. تاریخ نشان داد که حق با وی بود. محمدرضاشاه نه توانست مانند کاسترو رهبری محبوب و مردمی باشد و نه مانند خشایارشا پادشاهی مقتدر. چپ گرایان، شاه را نوکر امپریالیسم خواندند و راستگرایان او را محافظه کار میخواندند.
شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد قدرت فزایندهای داشت. از یک طرف فضای سیاسی کشور بیشتر و بیشتر بسته میشد و قدرت سیاسی در انحصار خود شاه قرار میگرفت و از سوی دیگر افزایش سرسامآور درآمدهای نفتی وی جاهطلبیهای وی را بیش از قبل کرد تا حدی که تصور میکرد ایران میتواند به زودی مانند کشورهای اروپایی و سپس آمریکا شود. این برای وی بسیار خوشایند بود چرا که او نیز مانند پدرش ناسیونالیستی تند و تیز بود و پیشرفت و قدرتمندی ایران تمام آمال و آرزوهایش را برآورده میکرد.
شاه در دهه چهل که از سویی خطر کمونیسم قدرتش را تهدید میکرد و از سوی دیگر درآمدهای نفتی اجازه مدرنسازی سریع کشور را میداد، برنامه اصلاحات گسترده اقتصادی و اجتماعی خود را کلید زد. وی در تاریخ ۲۱ دی ماه سال ۱۳۴۱ در پیامی رادیویی انقلاب خود را اینگونه اعلام کرد: «با توجه به وظایف سنگینی که قانون اساسی بر عهده من گذاشته است، برای حفظ ملت ایران و خوشبختی او و در مقابل ضرورت تصمیمگیری و به راه انداختن زنجیرهای از اصلاحات عمیق در همه زمینهها، انقلاب سفید را اعلام میکنم.»
امینی نخست وزیر نه چندان محبوب شاه اولین نخست وزیری بود که اصلاحات اساسی را در دوره محمدرضاشاه پیگیری کرد. امینی از نوادگان خاندان قاجاریه بود و ثروت بسیاری داشت و محمدرضاشاه به همین خاطر از وی میترسید. اما تمکن مالی وی میتوانست مانعی برای فساد و رانت او و نزدیکانش باشد.
امینی در مراسم تحلیف خود سخنانی ایراد کرد که نشان از استقبال وی از برنامههای اصلاحی گسترده بود که سال بعد به انقلاب سفید مشهور شد: «با حمایت مردم میخواهم فساد را ریشهکن کرده و به تلاشی واقعی در جهت اصلاحات اقتصادی و اجتماعی دست بزنم. میخواهم ملت را از توطئه کسانی آگاه کنم که منافعشان بدلیل اصلاحات به خطر افتاده. من با همه نیرو در برابر هرج و مرج و تلاشهای توطئه گرایانه خواهم ایستاد.»
امینی در فساد ستیزی پشتکار بسیاری از خود نشان داد و در همان روزهای نخست دستور دستگیری عدهای از کارمندان فاسد و امرای ارتش را صادر کرد. مبارزه با فساد اولین اقدام عملی امینی بود. اما طرح اصلاحات ارضی که از سالهای آخر دهه چهل آغاز شده بود به دلایل بسیاری موفق نشد. این در حالی بود که حتی امینی، ارسنجانی که سابقه نزدیکی به حزب توده را داشت، به وزارت کشاورزی منصوب کرده بود.
بیشتر بخوانید: اصلاحات ارضی؛ پروژهای که به انقلاب ایران ختم شد
به گزارش رویداد۲۴ هدف شاه برچیدن نظام ارباب رعیتی بود، اما تناقضات داخلی اصلاحات ارضی آن را ناکام گذاشت. امینی نیز در ۲۸ تیر سال ۱۳۴۱ استعفا داد و اسدالله علم نخست وزیر شد. موارد دیگری که در انقلاب سفید برای اصلاحات اعلام شدند عبارت بودند از: اصلاح مالیاتی، اصلاح ساختار قضایی کشور، اصلاح نظام اداری و بوروکراسی، تقویت بهداشت و سلامت عمومی، اصلاح نظام آموزشی کشور و اصلاح نظام انتخاباتی کشور بود.
وجه تسمیه این اصلاحات به انقلاب سفید هم به این معنا بود که چون تحولات اساسی از بالا به پایین و توسط حکومت انجام میشود بنابرین حامل خشونت و خونریزی نیست و از طرفی هم با انقلاب سرخ کمونیستها تفاوت دارد. شاه برای حفظ ظاهر به علم دستور داد انتخاباتی برگزار کنند و مفاد انقلاب سفید را به رای عمومی بگذارند.
در ۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ همهپرسی درباره انقلاب سفید انجام شد و اکثریت به آن رای مثبت دادند. با اینکه نحوه برگزاری انتخابات چندان روشن نبود، اما نقطه روشن آن شرکت و حق رای زنان بود که برای نخستین بار در تاریخ ایران رخ میداد.
اغلب مذهبیون با انقلاب سفید مخالفت کردند. دو عامل مهم مخالفت آنها را برمی انگیخت؛ یکی در خطر افتادن منافع زمینداران بزرگ که ظاهرا با اصل مالکیت در اسلام همخوان نبود و دیگری حق رای زنان و آموزش همگانی برای همه. عباس میلانی در کتاب ایرانیان نامدار علت استعفای امینی را همین مورد میداند. به ادعای میلانی، امینی پیش از استعفا به دیدار آیت الله خمینی رفته بود و آیت الله نظام آموزشی جدید، یعنی رفتن به دبستان و دبیرستان که جایگزین آموزش سنتی در مکتبخانهها شده بود را به شدت تقبیح کرده بود و هدف از ایجاد آموزش و پرورش مدرن را تولید کفر دانسته بود. انقلاب سفید، اما با وجود مخالفت روحانیون تصویب و اجرا شد.
شش اصل نخست انقلاب سفید را محمدرضاشاه در دی ماه سال ۱۳۴۱ اعلام کرد و مابقی آنها در دولت علم اعلام شدند. اصول انقلاب سفید ۱۹ محور داشت که تعدادی از آنها به روشنی برای مقابله با خطر کمونیسم تصویب شده بودند؛ اصولی مانند سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها، ایجاد بیمه همگانی، آموزش و بهداشت رایگان و توزیع تغذیه رایگان در مدارس. بسیاری از سازمانهای اجتماعی مهم ایران مانند بنگاه حمایت از مادران و نوزادان، جمعیت ملی مبارزه با سرطان، جمعیت کمک به جذامیان و سازمان انتقال خون در نتیجه اصول ۱۹ گانه انقلاب سفید ایجاد شدند.
مخالفان شاه اغلب از طرح انقلاب سفید حمایت کردند. در میان چپگرایان کسانی، چون بیژن جزنی و خلیل ملکی و در میان اعضای جبهه ملی اکثرت اعضا حامی پیشرفتهای حاصل شده در انقلاب سفید بودند. در سالهای بعد اما چپگرایان نیز به مقابله با این طرح پرداختند؛ از جمله حمید مومنی و مسعود احمدزاده که کتاب اصلاحات ارضی و نتایج مستقیم آن استدلال کردند که به علت ساختار سانترالیسم و استبدادی ایران، امکان کاهش منافع طبقه ثروتمند وجود ندارد و اگر در کشورهای غربی چنین طرحهایی انجام شده، به علت ساختار بورژوا دموکراتیک آنها بوده است.
روحانیون نیز از مخالفان این طرح بودند. البته این مخالفت از آن جهت بود که با مالکیت در اصلاحات ارضی محترم شمرده نمیشود. تظاهرات خیابانی طلاب در خیابانهای قم و مشهد باعث درگیری بین حکومت و تظاهرات کنندگان شد و تنشهای پی در پیای را ایجاد کرد که به ماجرای ۱۵ خرداد ختم شدند.