رویداد۲۴ علیرضا نجفی: از زمان به وجود آمدن مکانی تحت عنوان اسرائیل در غرب آسیا، این منطقه روی صلح را به خود ندیده است. یهودیانی که بازمانده هولوکاست بودند در سالهای پس از جنگ جهانی دوم ایدئولوژی صهیونیسم را به صورت افراطیتر ادامه دادند و کشور اسرائیل در «سرزمین موعود» را برای خود جعل کردند.
یهودیان از پراکندگی خسته شده بودند و بر اساس خرافات مذهب یهود که قومگرایی و نژادپرستی در آن نهادینه است، تصمیم به تاسیس یک کشور گرفتند. اما این کار به قیمت آوارگی مردم فلسطین بود و از آن روز تا کنون تعدی اسرائیل به حقوق اساسی انسانهای فلسطینی ادامه دارد. اما توفیق اسرائیل در هژمونی نظامی و سیاسی فقط به دلیل لابیهای قدرتمند و نفوذ در ساختار سرمایهداری نبود، بلکه دیکتاتورهای منطقه نیز با دفاع بد از فلسطین به اسرائیل کمک کردند. صدام حسین و جمال عبدالناصر از جمله این دیکتاتورها بودند.
هر دوی آنها از ایدئولوژی ناسیونالیسم عربی پیروی میکردند و نیت اصلیشان از جنگ با اسرائیل نه احقاق حقوق فلسطینیها بلکه سروری و برتری در جهان عرب بود. آن دو میخواستند پدر اعراب باشند و نوعی خلافت مدرن ناسیونالیستی در منطقه ایجاد کنند. به همین دلیل صدام حسین از ابتدای قدرت گرفتن به مخالفت و گاه درگیری نظامی با اسرائیل پرداخت و حتی زمانی که به کویت حمله کرد، شرط تخلیه کویت را تخلیه فلسطین توسط اسرائیل اعلام کرد. جمال عبدالناصر نیز پیش از صدام و در دهه هفتاد باعث ایجاد جنگی تمام عیار بین اعراب و اسرائیل شد که اکنون به نام جنگ شش روزه شناخته میشود.
بیشتر بخوانید:
کشتار فلسطینیان در صبرا و شتیلا به دست فالانژهای لبنان
سازمانهای امنیتی اسرائیل با کدام ایده پایهریزی شدهاند؟
مهمترین جنبشهای مبارزات فلسطین کدامند؟
چرا قراردادهای صلح اسرائیل و فلسطین هیچگاه به نتیجه نرسیده است؟
انور سادات با پیمان صلح کمپ دیوید چه تاثیری بر سرنوشت فلسطین گذاشت؟
به گزارش رویداد۲۴ جمال عبدالناصر که با شعارهای تند ناسیونالیستی در مصر کودتا کرده و به قدرت رسیده بود، کانال سوئز را ملی کرد و همین امر باعث محبوبیت شدید وی در میان جهان عرب شد. ناصر با سوریه متحد شد و ایدئولوژی پانعربیستی خود را تقویت کرد و در دهه هفتاد که قدرتش به اوج خود رسیده بود کشورش را تکحزبی کرد و اجازه نداد مخالفان در انتخابات شرکت کنند. پس از تکحزبی کردن کشور و گرفتن تمامیت قدرت حال نوبت به تفوق و برتری در منطقه رسیده بود.
ناصر در سال ۱۹۶۷ تصمیم گرفت به اسرائیل حمله نظامی کند و برای اجتناب از فشارهای بین المللی از نیروهای پاسدار صلح در سازمان ملل خواست که مرز بین مصر و اسرائیل را ترک کنند. وی در سخنانی جنجالی اعلام کرد که از جنگ با اسرائیل استقبال میکند و بقای اسرائیل بیش از حد طول کشیده است. رادیو مصر نیز در برنامههای جنجالی خود اعلام کرد که مردم عرب به زودی اسرائیلیها را با بولدوزر به دریا خواهند ریخت.
ارتش ناصر چهارصد هواپیمای جنگی داشت که آنها را در منطقهای در حال آمادهباش مستقر کرده بود تا پرواز کرده و اسرائیل را نابود کنند. ارتش اسرائیل توسط جاسوسانی که در مصر داشت از وجود این هواپیماها آگاه شد و در حملهای پیش دستانه تمام آنها را در آشیانه هایشان منهدم کرد.
مصر که نمیخواست این ضربه را بپذیرد اعلام کرد حملات موثری را علیه اسرائیل ترتیب داده و بر اساس همین اخبار دروغ اردن و سوریه هم به اسرائیل اعلام جنگ کردند و به این ترتیب جنگ شش روزه آغاز شد.
اسرائیل در آن زمان بیش از اینکه با ایالات متحده همپیمان باشد به اتحا جماهیر شوروی نزدیک بود چرا که سیستم «کیبوتص» در سراسر اسرائیل ایجاد شده بود که نوعی سیستم کمونیستی بود و شوروی به خاطر همین مساله به اسرائیل خوشبین شده بود و سلاحهای بسیاری به آنها میفروخت.
ارتش اسرائیل با نابودی برق آسای ناوگان هوایی مصر و سوریه توفق و برتری هوایی خود را در روز نخست جنگ تضمین کرد و سپس به صحرای سینا حمله نظامی کرد. کشورهای عربی از سرعت واکنش و حملات دقیق و منظم اسرائیل شگفتزده شده بودند و همین امر باعث از دست رفتن روحیه آنها شده بود. نهایتا پس از شش روز جنگ هوایی و زمینی پیمان آتشبس بین اعراب و اسرائیل بسته شد و اسرائیل سه برابر زمینهایی که در سازمان ملل تصویب شده بود زمین و متصرفات به دست آورد و اجازه نداد اعرابی که در روزهای نخست جنگ از اسرائیل خارج شده بودند دوباره به اسرائیل بازگردند.
این شکست یک تحقیر ملی برای مصر و شخص جمال عبدالناصر بود. ناصر پس از شکست در جنگ شش روزه از کار خود استعفا داد، ولی تظاهرات گسترده مردم در حمایت از وی باعث شد باز به کار خود برگردد.