رویداد۲۴ علیرضا نجفی: محمدرضاشاه پهلوی گفته بود اگر حکومتش سقوط کند ایران تجزیه خواهد شد. این گفته چندان هم بیراه نبود چراکه ایران از اقوام مختلفی تشکیل میشود و قدرت مرکزی طی سالیان متمادی اقوام و اقلیتها را با قوه قهریه زیر نفوذ و قدرت خود گرفته و اقوام و اقلیتها همواره از نداشتن حق تحصیل به زبان خود و نابرابری اقتصادی به نفع مرکز گلایه میکردند و با بیتوجهی دولتها گروههای مسلح برای جدایی اتنیکی ایجاد میشدند.
رژیم شاه توانسته بود تا حدی منافع اقتصادی اقلیتها را برطرف کند، اما حقوق سیاسی و اجتماعی آنان سرکوب شده بود. به همین دلیل با وقوع انقلاب در بسیاری از استانهای ایران آهنگ جدایی نواخته شد و گروههای مختلف برای خودمختاری با حکومت جدید انقلابی درگیر شدند. یکی از تلخترین این درگیریها در خرمشهر اتفاق افتاد که آن را چهارشنبه سیاه خرمشهر مینامند.
دوهفته پس از انقلاب مردم خرمشهر و بسیاری از مبارزان عرب که خواستار جدایی خوزستان از ایران بودند دست به کار شدند. شیخ شبیر خاقانی که مرجع شیعه مشهوری در خرمشهر بود در روزهای نخستین انقلاب مسئول حفظ مرزهای شهر شده بود و بنا به دستور وی همه مناطق مرزی خرمشهر اعم از زمینی و دریایی تا اطلاع ثانوی بسته بود و کنترل مرزها را به عشایر عرب ساکن نوار مرزی خرمشهر محول شده بود.
شیخ شبیر که با قبایل عرب خوزستان روابط حسنهای داشت، کمیتههای برای ساماندهی به امور شهر ایجاد کرد که این کمیتهها اغلب دارای تمایلات ناسیونالیستی بودند و برای مثال دستور دادند هر کس که عضو کمیته است لباس محلی بپوشد.
از طرف دیگر نمایندگان سپاه پاسداران در خرمشهر، یعنی محمد جهان آرا و یارانش معتقد بودند که این گروهها تجزیهطلب هستند و خواستار انحلال کمیتهها بودند. کمیتهها در نهایت منحل شدند ولی در مقابل جبهه دموکراتیک خلق عرب سر برآورد که خواستار تحصیل مردم خوزستان به زبان عربی و صرف درآمد نفت در خود استان خوزستان بود.
قدرت در شهر خرمشهر از سال ۱۳۵۸ تا اشغال عراق بین دو گروه تقسیم شده بود. یک جبهه که پاسداران انقلاب اسلامی بودند و محمد جهانآرا آنها را فرماندهی میکرد و گروه مقابل جبهه خلق عرب و طرفدارانشان بودند که بین قبایل عرب طرفدارانی داشتند.
بیشتر بخوانید: مردم آبادان در دهه چهل شمسی
به گزارش رویداد۲۴ آیت الله خمینی با توجه به نفوذی که بر شیخ شبیر داشت سعی در حل اختلافات و خلع سلاح گروههای استقلال خواه داشت، اما دریادار احمد مدنی استاندار خوزستان بر اختلافات دامن میزد و مخالفان و حتی خود شیخ شبیر را تجزیهطلب مینامید.
مدنی که در سال ۱۳۵۹ از ایران فرار کرد از نزدیکان مهندس مهدی بازرگان بود و تمایلات ناسیونالیستی شدیدی داشت. وی پس از انحلال کمیتهها نزد شیخ شبیر آمد و به او گفت: «هرکس نغمه تجزیهطلبی در این استان ساز کند به شدت او را سرکوب میکنیم. برای حفظ امنیت و انتظامات شهر با توجه به محدودیت پرسنل شهربانی قرار است عدهای از جوانان پاسدار به استخدام دولت در آیند و انتظامات شهر را با ضوابط نظامی به عهده بگیرند.»
این گفتهها خطاب به مرجع تقلید مردم خرمشهر خشم بسیاری از گروها را در پی داشت و شیخ شبیر در اعتراض اعلام کرد که شهر را ترک خواهد کرد، اما آیت الله خمینی و طالقانی با فرستادن پیام از وی دلجویی کردند و مانع این کار شدند.
در فروردین ماه سال ۱۳۵۸جبهه دموکراتیک خلق اهواز یک راهپیمایی علیه توافق مصر و اسرائیل به راه انداخت که با ورود نیروهای نظامی به صحنه به خشونت کشیده شد و تعدادی کشته و مجروح شدند. تقابل بین اعضای سپاه و جبهه خلق اهواز رو به افزایش بود که آیت الله شبیر خاقانی دوباره ورود کرد و به دولت مرکزی هم قول داد که گروههای مسلح سلاحهایشان را تحویل خواهند داد. در همین حال مدنی دوباره مصاحبه کرد و چنین گفت: «هر نیرویی را که ضدانقلابی بود درهم میشکنیم و هیچ حوصله تلاشهای ضدانقلابی را نخواهیم داشت. خلع سلاح را ما در خوزستان به این صورت عمل میکنیم که سلاح را از دست آدمهای غیرمسئول در بیاوریم و آن را فقط در اختیار کسانی که پاسداران انقلاب اسلامی هستند و مؤمن به انقلاب اسلامی میگذاریم.»
این سخنان تحریکبر انگیز بود، ولی شیخ شبیر بر سر قول خود ماند و در جهت صلح و خلع سلاح کوشش کرد. اما در نهم خرداد ماه اتفاقی افتاد که شعله درگیریها را دوباره روشن کرد. انقلابیون میگفتند خودروی پیکانی در خرمشهر حرکت کرده و تیر هوایی شلیک کرده است و این نوعی تهدید سپاهیان به حساب میآید. این کار را نیز جز جبهه خلق کسی نمیتواند انجام دهد.
به دنبال ان اتفاق دریادار مدنی مهلت ۲۴ ساعته خلع سلاح را نقض کرد و دستور حمله به کانون فرهنگی خلق عرب در خرمشهر را داد که سه نفر در این حمله کشته شدند و خلق عرب نیز در مقابل به سنگربندی در خیابانها پرداخت و جنگ خیابانی دو گروه در خیابانهای خرمشهر آغاز شد.
در این درگیریها حدود ۵۰ نفر کشته و ۴۰۰ نفر مجروح شدند. مردم خرمشهر نیز در مقابل مسجد جامع خرمشهر تحصن کردند و خواستار احقاق حقوق خود شدند. حکومت در تقابل مسلحانه جبهه خلق را شکست داد و صادق خلخالی به خرمشهر اعزام شد تا احکام اعدام برای آنها صادر کند. آیت الله شبیر نیز مدتی بعد به درخواست آیت الله خمینی به قم رفت و دریادار مدنی نیز که محکوم به جاسوسی شده بود به آمریکا فرار کرد.