رویداد۲۴ علیرضا نجفی: «ترقی سطح اخلاق جوانان کشور و هدایتشان به اجتماعی که فقط پاکدامنی و انسانیت و شاهدوستی و بشردوستی و میهنپرستی در آنجا اساس زندگی است.» این جملاتی بود که حکومت پهلوی برای توضیح علت تاسیس «کاخ جوانان» اعلام کرد؛ مراکزی تفریحی که از سال ۱۳۴۵ در سراسر کشور گسترش پیدا کردند.
الگوی تاسیس کاخ جوانان الگویی اروپایی بود. در کشورهایی مانند بریتانیا و آلمان خانههایی وجود داشت که خانه جوانان نامیده میشد و بیشتر مورد استفاده جوانان مسافر یا گروههای گردشگری قرار میگرفت. هدف این خانهها فراهم آوردن امکانات مناسب برای مسافرت جوانان به کشورهای مختلف و آشنایی آنان با نقاط مختلف دنیا و نیز ایجاد زمینه مناسب برای گذراندن اوقات فراغت جوانان بود.
در این خانهها معمولاً سه زبان انگلیسی، فرانسه، آلمانی و نیز زبان کشور مربوطه آموزش داده میشد و امکاناتی چون سالنهای ورزشی، اتاقهای سرگرمی، کلاسهای آموزشی، سالنهای غذاخوری وجود داشت. تمامی خانههای جوانان نیز کشورهای مختلف دنیا با هم مرتبط بود و مرکز آن در کپنهاک در دانمارک قرار داشت.
تاسیس خانه جوانان در اروپا برای مقابله با شرارت جوانان عاصی از جنگ و آتشافروزی سیاستمدارانشان بود. جوانانی که خطری بالقوه برای نظم مسلط به شمار میآمدند و باید به نحوی در نظم مسلط محدود میشدند.
حکومتهای مدرن قدرت خود را بر دو اساس بنا میکنند؛ یکی نیروی نظامی و قهری و دیگری جهتدهی اخلاقی و ایدئولوژیک به تودهها و کسب مشروعیت و حمایت آنان که در ساحت جامعه مدنی اتفاق میافتد. پر واضح است که در کشورهای غربی که دامنه جامعه مدنی عمیق و گسترده بود، کلوپها، مراکز فرهنگی و خانههای جوانان موفقیت داشتند اما در ایران دهههای بیست و سی چنین چیزی موفق از آب درنمی آمد چرا که نظم عمومی و قدرت مسلط صرفا متکی بر خشونت و نیروی قهری بود و از طریق آموزش و دم و دستگاههای ایدئولوژیک خودش را بازتولید نمیکرد.
جهتدهی ایدئولوژیک به افکار و تخلاقیات مختص جوامع دارای نظام آموزشی و با سطح سواد و رفاه گسترده است و در جامعه دهقان، سنتی و بیسواد تنها خشونت نظامی و سیاسی میتواند نظم سیاسی و اقتصادی را تثبیت کند. به همین دلیل «سازمان رهبری جوانان» که پیش از کاخ جوانان به وجود آمده بود به دلیل عدم استقبال مردمی بسته شد.
در دورههای دیگر نیز تلاش شد برخی مراسم سیاسی خاص در کاخ جوانان برگزار شود؛ از جمله مراسم سالگرد شکست کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که برای حامیان حکومت پهلوی نماد مبارزه با دکتر محمد مصدق به شمار میرفت، در کاخ جوانان تبریز برگزار شد.
بیشتر بخوانید:افتتاح سعدیه توسط محمدرضا شاه پهلوی
با گسترش نسبی سواد و شهرنشینی در دهه پنجاه الگوی خانه جوانان به صورت جدیتر دنبال شد و به نسبت تجربه دهه سی موفقتر بود. در آبان ماه سال ۱۳۴۵ نخستین شعبه کاخ جوانان به دست محمدرضاشاه پهلوی تاسیس شد.
ساخت اولین شعبه کاخ جوانان در جاده شمیران، بالاتر از سه راه ضرابخانه با صرف ده میلیون تومان هزینه در زمینی به مساحت ۸ هزار متر مربع به مدت هفت ماه طول و سپس ساختمان دیگری در ضلع غربی آن با ده هزار متر مربع فضا ضمیمه این مرکز شد.
به گزارش رویداد۲۴ در کاخ جوانان گروههایی مانند گروه کتاب خوانی و فیلم تشکیل شد و در زمینههای مختلفی چون هنرهای نمایشی و ورزش آموزش و امکانات به جوانان ارائه میشد. اما به علت استقبال کم از برنامههایی چون کتابخوانی و فعالیتهای هنری، قسمت ورزشی در اغلب این مراکز برتری داشت و گسترده از از دیگر فعالیتها بود.
کاخهای جوانان از آن تاریخ به بعد در شهرهای مختلف ایجاد شدند، ولی اغلب آنها در شهرهای بزرگ بودند و عملا بیرون از دسترس طبقات محروم قرار گرفتند. در واقع بر خلاف نظر کسانی چون جیمز بیل، کاخ جوانان و برنامههای فرهنگی و ورزشی آن مختص طبقات بالا نبود. بیشتر اعضای آن جوانان طبقه متوسطی بودند که در اثر انقلاب سفید و گسترش شهرنشینی حالت فزایندهای داشت. طبقات مرفه دارای امکاناتی بیشتر از امکانات نسبتا محدود کاخ جوانان بودند و طبقات فقیر نیز به علت فقدان سواد و توان خواندن و نوشتن، و البته بر اثر فشارهای اقتصادی با انواع فعالیتهای کاخ جوانان بیگانه بودند.
کاخ جوانان عملا برای طبقه متوسط و متوسط به پایین ساخته شد تا بدنه مردمی و جامعه مدنی حکومت پهلوی را تقویت کند. حتی بنابر گزارشهای قابل استناد فراوان در سینمای کاخ جوانان فیلم مادر ماکسیم گورکی نیز پخش شد و بسیاری از مستندهایی که در شوروی ساخته میشد را مردم در کاخ جوانان میدیدند.
بسیاری از چپگرایان آن زمان از عمل دولت پهلوی در نمایش فیلمهای کمونیستی تعجب کردند، اما هدف حکومت کاملا مشخص بود؛ حکومت پهلوی بنا داشت جوانانی را که در فضای چپگرای آن روزها به مارکسیسم گرایش پیدا کردهاند جذب کاخ جوانان کند و از این طریق هم به لحاظ عقیدتی و اخلاقی با ایدئولوژی خود همراهشان کند و هم از منظر امنیتی مراقب «خطرناکها» باشد. به همین علت و بنابر گزارش جیمز بیل بسیاری از جوانان در این مراکز از اعضای سازمانهای امنیتی بودند و اوضاع را دائما برای مقامات گزارش میکردند. علاوه بر آن اقشار فرهیخته، اغلب هنرمندان نام آور و کتابخوانان و مترجمان آن دوره چپگرا بودند و حکومت نیز مارکسیسم را بزرگترین خطر برای خود میدید و بنا داشت در زمینه گسترش این ایدئولوژی «شیطانی» کاری کند.
اما مارکسیستها انجمنهای مستقل را برای فعالیتهای فرهنگی ترجیح میدادند و به تمام مراکز دولتی بدبین بودند. اقشار دیگر نیز فقط به ورزش و برنامههایی مانند آوازخوانی و رقص علاقه داشتند و بسیار دور از فرایند هژمونی فکری سیاسی بودند. حتی مذهبیهایی که متاثر از چپگرایان به اندیشه انقلاب و عدالت علاقهمند شده بودند، حسینیه ارشاد و برنامههای دکتر علی شریعتی را به کاخ جوانان ترجیح میدادند.
جالب اینجاست که شعبه مرکزی کاخ جوانان نیز روبروی حسینیه ارشاد قرار داشت و در بنای آن کتابخانه، سینما، کافه تریا، اتاقهای شطرنج، موسیقی و بیلیارد تعبیه شده بود. در حیاط آن نیز یک حوض شنا برای دختران و پسران ساخته شد.
تالار اجتماعات آن گنجایش ۳۵۰ نفر را داشت و هر روز برنامههایی از قبیل نمایش فیلم، تئاتر، کنسرت و سخنرانی در آن به اجرا درمیآمد. با این حال شعبه مرکزی بسیار خلوت بود و در برابر حسینیه ارشاد با هر برنامه سخنرانی مملو از جمعیت میشد. اکنون شعبهٔ نخست کاخ جوانان «کانون فرهنگی و تربیتی شهید مفتح» نامیده میشود که خلوت تر از گذشته شده است.
اشتباه بزرگ حکومت پهلوی این بود که تصور میکرد جامعه مدنی را میتوان از بالا و به صورت مصنوعی ساخت؛ اتفاقی که در هیچ کشور و تاریخی موفق نبوده است. به همین دلیل کاخ جوانان نیز کمک چندانی به هژمونی فکری سلطنت پهلوی در میان طبقات میانی نشد.
بنابرین اگرچه تاسیس و سرمایه گذاری برای کاخ جوانان در دهه پنجاه نسبت به دوران قبل از موفقیت بیشتری برخوردار بود، اما بازهم به هدف و کارکرد اصلی خود نرسید و پس از نیمه دهه پنجاه جامعه ایرانی یکسره علیه حکومت پهلوی چرخش کرد.