رویداد۲۴ یاسر مختاری: روانشناسی یک رشته پویا و گسترده است که رویکردهای مختلفی در درمان اختلالات روانی و بهبود روانی فرد ارائه میدهد. در زیر به برخی از رویکردهای رایج در روانشناسی اشاره خواهیم کرد:
این رویکرد بر فرآیند یادگیری و تغییر رفتار تمرکز دارد. از تکنیکهایی مانند ارزیابی رفتار، آموزش مهارتها و تقویت مثبت استفاده میشود. رویکرد رفتاری به محیط و شرایط خارجی فرد توجه میکند و تلاش میکند رفتارهای نامناسب را تغییر دهد.
این رویکرد بر فرآیند تفکر، باورها و الگوهای روانی فرد تمرکز دارد. با کمک تغییر اندیشهها و باورهای منفی و آموزش مهارتهای مدیریت استرس، این رویکرد به بهبود روانی فرد کمک میکند.
بیشتر بخوانید: بیماری OCDچیست؟
در این رویکرد، توجه به رابطه بین مشتری و رواندرمانگر قرار دارد. با بررسی احساسات، ارتباطات و الگوهای تعاملی، رواندرمانگر سعی میکند به بهبود روابط درونی و بین فردی کمک کند.
در این رویکرد، استفاده از نمادها و تصاویر شهودی به منظور بررسی و تحلیل عمیق فرآیندهای ناخودآگاه و درمان توسط روانپویانما استفاده میشود.
این رویکرد به مطالعه روابط خانوادگی، شبکههای اجتماعی و تأثیر آنها بر روحیه و رفتار فرد میپردازد. با شناخت و تغییر الگوهای ارتباطی درون خانواده و روابط، بهبود در روحیه و رفتار فرد حاصل میشود.
به گزارش رویداد۲۴ هر کدام از این روشها ممکن است بر اساس نیاز و مشکلات مراجعه کننده انتخاب شود. همچنین استفاده از یک روش ترکیبی و تلفیقی از این رویکردها درمان موثرتری ارائه میدهد. گفتنی است هر یک از این رویکردها نیازمند همکاری بین روانشناس و مراجع است تا به بهبود روانی و روانشناختی فرد کمک کند.
رویکرد رفتاری یا (Behavioral approach)، یکی از روشهای درمان در روانشناسی است که بر تغییر رفتار فرد تمرکز دارد. این رویکرد بر این فرضیه تمرکز دارد که رفتارها از طریق یادگیری شکل میگیرند و با تغییر یادگیری میتواند تغییر کنند. درمان بر اساس رویکرد رفتاری شامل تغییر الگوهای رفتاری نامطلوب و ایجاد رفتارهای جدید مفید و سالم است.
در روش رفتاری، به دنبال احراز وضعیت مشخصی از رفتار هستیم و با استفاده از تکنیکهایی مانند تقویت مثبت، تنبیه منفی، مدلسازی رفتاری، آموزش مهارتها و تغییر شیوههای برخورد میکوشیم تا الگوهای رفتاری نامطلوب را تغییر دهیم. هدف اصلی رویکرد رفتاری، کمک به فرد برای یادگیری رفتارهای جدید و سازنده و کاهش رفتارهای نامطلوب و مشکلساز است.
تکنیکها و روشهای استفاده شده در رویکرد رفتاری میتوانند شامل موارد زیر باشند:
تقویت مثبت: استفاده از تشویق و پاداش برای افزایش رفتارهای مطلوب.
تنبیه منفی: استفاده از از بین بردن یا کاهش مجازات برای کاهش رفتارهای نامطلوب.
مدلسازی رفتاری: استفاده از مشاهده و تقلید از الگوهای رفتاری مثبت دیگران برای یادگیری رفتارهای جدید.
آموزش مهارتها: ارائه آموزش و تمرین برای بهبود مهارتهای اجتماعی، مدیریت استرس، حل مسئله و مهارتهای دیگر برای کمک به فرد در مواجهه با مشکلات و تحقق اهداف.
تحلیل رفتاری: شناسایی الگوهای رفتاری نامطلوب، عوامل موثر بر آنها و تغییر آنها در محیطهای مختلف.
رویکرد رفتاری در درمان بسیاری از اختلالات روانی مانند فوبیا، اضطراب، اختلالهای خوردن، اعتیاد، اوتیسم و اختلالات خواب موثر بوده و با تمرکز بر تغییر عملکرد رفتاری، بهبود روانی فرد را تسهیل میکند.
رویکرد شناختی یت (Cognitive approach) در درمان روانشناسی، بر تأثیرات و نقش اندیشهها، باورها، الگوهای فکری و تفسیرهای فرد در تجربهها و رفتارها تمرکز دارد. این رویکرد در فهم و تغییر الگوهای تفکر انسان تأکید دارد تا بهبود در زندگی و روانشناسی فرد را ایجاد کند.
در رویکرد شناختی، این فرضیه مطرح میشود که نحوه تفسیر ما از رویدادها و تفکرات ما درباره خود، دیگران و دنیا، بر تجربهها و عواقب رفتارها تأثیر مستقیم دارد. از طریق تشخیص و تغییر الگوهای منفی و غیرسالم تفکر، رویکرد شناختی به فرد کمک میکند تا راهکارهای بهتری برای مواجهه با مشکلات، تغییر دیدگاههای منفی و بهبود روانشناختی به دست آورد.
تکنیکها و روشهای استفاده شده در رویکرد شناختی میتواند شامل موارد زیر باشد:
شناخت مسئولیتپذیری: شناخت و درک نقش و مسئولیتهای شخصی در تجربهها و عواقب رفتار.
بازنگری باورها: تحلیل و ارزیابی باورها و نگرشهای منفی و مشکلزا و تغییر آنها در جهت باورها و نگرشهای سازندهتر و مفیدتر.
تکنیکهای حل مسئله: استفاده از روشها و مهارتهای مشاهده، تحلیل و ارزیابی جهت بهرهبرداری از راهکارهای بهتر در مواجهه با مشکلات و رسیدن به هدفهای مورد نظر.
تحلیل انگیزش و هدفها: درک انگیزهها و هدفهای فرد و تنظیم آنها به گونهای که بهبود روانی و رفاه خود را تأمین کند.
تمرینهای مدیریت استرس: آموزش مهارتهای مدیریت استرس و کاهش تنش، که از جمله آنها میتوان به تمرین آگاهی (منحصر به نظر) و تکنیکهای تنفس عمیق اشاره کرد.
رویکرد شناختی در درمان روانشناسی به مشتری کمک میکند الگوهای تفکری نامناسب و منفی را شناسایی و تغییر داده و به جای آنها الگوهای مثبت و سازنده را ارتقا دهد. با اعمال تغییر در طرز فکر، شناخت و تجربه، فرد میتواند بهبود و تغییر مثبتی در زندگی خود را تجربه کند.
رویکرد رواندرمانی (Psychodynamic approach) یکی از رویکردهای درمانی در روانشناسی است که بر روی درک عمیقتر روانی و پویاییهای درونی فرد تمرکز دارد. این رویکرد بر این فرضیه تأکید دارد که تجربهها، نگرشها و روابط میان فرد و جهان اطرافش براساس ناخودآگاه و مکانیسمهای دفاعی برگرفته شده است که شکلدهنده رفتارها و تجربههای فرد میشوند.
برای درمان با استفاده از رویکرد رواندرمانی، روانپزشک یا روانشناس به عنوان رواندرمانگر با مشتری در مورد تجربهها، خاطرات، انگیزهها و الگوهای روانی درونی کار میکند. با تحلیل و تفسیر محتوای ناخودآگاه و روند ذهنی، سعی در فهم عمیقتر درونیتهای فرد و رابطه آن با رفتارها و روابط بیرونی میشود.
در رویکرد رواندرمانی، نقش روابط بین فردی و تجربه طولانی مدت از زمان کودکی و نوع تعامل با محیط قبلی را بررسی میکند. مفهومهایی مانند نقش تجربههای کودکی، خودپذیرش، نقش مهم جنبههای جنسیتی و ناخودآگاه در درک و درمان مهم هستند.
رویکرد رواندرمانی بر پیامدهای ناخواسته و ذهنی پنهان متمرکز است و با کمک به فرایندهای نقاشیکشی، رویاها، تفسیر ناخودآگاه و تحت تأثیر قرار گرفتن همراه با روابط بین افراد، مشکلات روانی و رابطههای خانوادگی را بهبود میبخشد.
با توجه به استفاده از روشهای پژوهشی و بررسیهای عمیق در رویکرد رواندرمانی، عملکرد و تطور فرد از زمان شکلگیری کودکی تا کنون مورد بررسی قرار میگیرد. در برخی موارد، نیاز به مراجعه مکرر و مداوم به رواندرمانگر ممکن است وجود داشته باشد.
پزشک یا متخصص روانشناس در همکاری با مراجع تمرینهای نظارتی را انجام میدهد تا فرد را در مواجهه با احساسات و تجربیات ناخواسته کمک کند و الگوهای روانی و روابط بیرونی را تغییر دهد. البته مطالعات درباره رواندرمانی نشان میدهد، تعداد جلساتی که برای تأمین تأثیر مطلوب، لازم است ممکن است متغیر باشد و بستگی به شرایط و نیازهای هر فرد داشته باشد.
رویکرد روانپویانمایی یا (Psychodrama) یکی از روشهای درمانی در روانشناسی است که بر تحلیل عمیقتر نقشها، تصاویر و تعاملات درونی فرد تمرکز دارد. این رویکرد در روانشناسی گروهی و اجتماعی استفاده میشود و با تلفیق نمادها، نقشها، بازیها و حرکات بدنی، افراد را درباره خود، روابط و تجربیات ناخودآگاه خود آگاهی بیشتر بدست میدهند.
در رویکرد روانپویانمایی، شرکت کنندگان به عنوان بازیگران در صحنههایی با استفاده از نقشها و نمادها عمل میکنند. به کمک روانپویانما (Psychodramatist)، جلسات روانپویانمایی برگزار میشوند که هدف آنها برملا کردن احساسات، تعابیر، و نگرشهای شخصی درباره خود، دیگران و مسائل مرتبط است. این روش به فرد کمک میکند تا الگوهای نامطلوب رفتاری و روابطی را در یک محیط امن و همراه با حمایت تیمی بازنگری و تغییر دهد.
در جلسات روانپویانمایی، میزان تأثیر و نحوه اجرا به عهده روانپویانما در کنترل جریان صحنه و توجه به نیازها و هدفهای هر فرد است. با استفاده از این روش، افراد میتوانند احساسات خود را بازیابی کنند، برخی موارد را تجربه کنند و روابط خود را اصلاح کنند.
رویکرد روانپویانمایی به عنوان یکی از روشهای خلاق و نوین در درمان روانشناسی، برای مشکلاتی مانند اضطراب، افسردگی، نارسایی در روابط اجتماعی، مشکلات جنسیتی و مشکلات هویت اسناد استفاده میشود. این روش معمولاً در گروههای درمانی بهرهبرداری میشود، اما ممکن است در جلسات فردی نیز به کار گرفته شود.
مهم است بدانید که جلسات روانپویانمایی نیازمند همکاری کامل با یک روانپویانما مجرب است. این تکنیک در محیطی مطمئن و تحت نظارت توسط یک حرفهای مجرب اجرا میشود تا به فرد کمک کند تا نگرشی عمیقتر به خود و دیگران داشته باشد و تغییرات مثبتی را در زندگی و روابط خود تجربه کند.
رویکرد خانواده و روابط (Family and Relationship Approach) یکی از روشهای درمانی در روانشناسی است که بر تأثیر و تغییر در روابط خانوادگی و سیستمهای روابط اجتماعی تمرکز دارد. این رویکرد به فهم و درمان مشکلات روانی و روابط فرد با خانواده، همسر، شریک عاطفی و دیگر افراد مهم زندگیاش میپردازد.
در رویکرد خانواده و روابط، اعتقاد بر این است که روابط خانوادگی و رفتارهای فردی در سیستم خانواده تأثیر متقابل دارند. با توجه به اینکه تغییر در یک فرد میتواند تغییراتی در سیستم خانواده به همراه داشته باشد و برعکس، تغییر در روابط خانوادگی میتواند تأثیر مستقیم بر رفتار و روانشناسی فرد داشته باشد.
استفاده از رویکرد خانواده و روابط در درمان روانشناسی شامل موارد زیر میشود:
درک و تحلیل روابط خانوادگی: در این روش، توجه به روابط و تعاملات درون خانواده و نقش آنها در شکلگیری مشکلات روانی میباشد. به منظور درک بهتر ساختار خانواده، مطالعاتی بر روی حاکمیت، فرمانروایی، نوع برخورد و ارتباطات درون خانواده انجام میشود.
تغییر روابط ناسالم خانوادگی: با بررسی نقاط ضعف و نیروها در روابط خانوادگی، میتوان روابطی را که نیاز به تغییر دارند شناسایی کرد و سعی در بهبود آنها داشت. این ممکن است شامل تغییر الگوهای ارتباطی، بازنگری و تغییر الگوهای تعاملی، و آموزش مهارتهای خانوادگی و ارتباطی باشد.
تقویت روابط سالم خانوادگی: با استفاده از روشهای متعددی مانند آموزش مهارتهای ارتباطی سالم، تقویت بازخورد مثبت و مدیریت تنش، زندگی خانوادگی را بهبود میبخشد. بازخورد مثبت و تشویق سازنده در مسیر تغییر بهبود روابط خانوادگی مؤثر است.
روشهای حل تعارض: با بررسی و آموزش روشهای حل تعارض، اعضای خانواده میتوانند مهارتهای لازم را در مواجهه با نگرانیها و نقاط مبهم در روابط خانوادگی به کار بگیرند.
با توجه به پیچیدگی و تأثیر روابط خانوادگی بر فرد و برعکس، رویکرد خانواده و روابط میتواند در درمان مشکلات روانی و بهبود روابط اجتماعی تأثیر مثبتی داشته باشد. این روش ممکن است در جلسات گروهی یا جلسات خصوصی تحت نظارت یک روانشناس متخصص در این روش استفاده شود.