رویداد۲۴ هدی کاشانیان: معاویه بنیانگذار سلسله اموی است. وی در آغاز دعوت پیامبر(ص)، جزو دشمنان ایشان بود و در جنگهای بدر، احد و خندق، علیه مسلمانان حضوری فعال داشت. ابوسفیان در سال ۸ هجری اسلام آورد و از سوی پیامبر(ص) به عنوان والی نجران انتخاب شد. او با خلفای اول و دوم با مماشات رفتار میکرد و از خلافت عثمان حمایت نمود.
پسر او معاویه نقش سیاسی مهمی در سده اول قمری ایفا کرد و سلسله خلافت اموی را بنیاد نهاد. او در زمان عمر و عثمان فرماندار شام بود و هنگامی که امام علی علیه السلام به خلافت رسید حاضر به تحویل ولایت شام نشد و به بهانه خونخواهی عثمان، در صفین با آن حضرت وارد جنگ شد. او پس از شهادت امام علی علیه السلام، در معاهده صلح با امام حسن علیه السلام، خلافت مسلمین را به دست گرفت و تا سال ۶۰ هجری که مرگش فرارسید بر مسلمانان به شیوه ای که در اسلام سابقه نداشت حکومت نمود. معاویه پس از خود علیرغم مفاد صلحنامه، پسرش یزید را به عنوان جانشین خود تعیین نمود.
هند بنت عتبة در خانه پدر، با مردان زیادی ارتباط داشت. وقتی حامله شد، برای سرپوش نهادن به این رسوایی، با ابوسفیان ازدواج کرد و سه ماه بعد از ازدواج، معاویه به دنیا آمد. له همین دلیل، نسب شناسان، معاویه را فرزند ابوسفیان نمی دانند و به مردان دیگری نسبت می دهند.
معاویه بعد از شهادت امیر المومنین، موقعیت را مناسب دید مردم در عراق، با حسن بن علی (ع) بیعت کردند. ولی شامیان معاویه را خلیفه دانستند.
معاویه به عراق لشگر کشید و امام حسن (ع) با دوازده هزار نفر به مقابله برخاست و قیس بن عباده، فرماندۀ لشگر بود و عبیدالله بن عباس هم از فرماندهان سپاه. پس از مدتی امام حسن (ع) دریافت که با چنین لشگری دیگر نیاز به دشمن نیست و ادامه دادن این جنگ، مسلمین را به مسلخ بردن است. سپاهی که با شایعه متفرق شوند و فرماندهان به چند کیسۀ زر خود را بفروشند، برای شکست خوردن نیاز به دشمن ندارد. نقل است که وقتی سپاه کوفه به مدائن رسید. شایعه شد که قیس بن عباده کشته شد. بلوایی در لشگر بپا شد و مردم به خیمۀ حسن بن علی (ع) ریختند و اموال او را غارت کردند و حتی گلیم زیر پای او را کشیدند و پای او را مجروح کردند.
برای امام حسن (ع) مسجّل شد که جنگ با معاویه، جز شکست، و ریختن خون مسلمین نتیجه ای در بر نخواهد داشت. بنابراین با معاویه صلح کرد و خلافت را به چندین شرط به معاویه سپرد. مسلماً صلح حسن (ع) یکی از افتخارات شیعه است همانطور که عاشورا اینگونه است. اگر حسن بن علی (ع) در آن شرایط صلح نمی کرد. دین محمد (ص) در نطفه خاموش می شد و یکی از قربانیان اصلیِ، اشتهای سیری ناپذیر بنی امیه برای قدرت، نام می گرفت.
بیشتر بخوانید: پسر مرجانه کیست؟
معاویه وارد کوفه شد. و مردم از جمله امام حسن(ع) و حسین بن علی(ع) با او بیعت کردند. معاویه سال 41 هجری را «عام الجماعة» نامید زیرا امت به استثنای خوارج با یک خلیفه بیعت کردند.
این اولین سنگ بنای سلسلۀ پادشاهی امویان در تاریخ بود. سلسله ای که 91 سالِ هجری و 89 سالِ میلادی درتمام ممالک اسلامی ادامه یافت و از آن پس، بیش از 7 قرن در اندلس جریان داشت.
به گزارش رویداد۲۴ معاویه حکومت کوفه را به عبدالله بن عمرو بن عاص سپرد، پس از چندی مغیرةبن شعبه نزد او آمد و گفت عمروعاص در مصر است و پسرش در کوفه و تو گویی در میان دندان های شیر محاصره شده ای معاویه عبدالله بن عمروعاص را عزل کرد و مغیرةبن شعبه را به جای او نشاند. مغیره، کثیر بن شهاب را بر ری حکومت داد و او همواره با دیلم در جنگ بود. ومغیرة تا زمان مرگش حاکم کوفه بود. حتی معاویه بعداز مدتی قصد او عزل او را داشت اما با حیله در کوفه باقی ماند. بعداز مرگ مغیرة، زیاد بن ابیه علاوه بر بصره، حاکم کوفه هم شد.
در سال ۵۰ قمری زیاد بن ابیه حکومت کوفه را، علاوه بر بصره، از طرف معاویه به دست گرفت. هنگامی که زیاد در بصره به سر میبرد، حُجر بن عدی و یارانش به عَمْرو بن حُرَیث، جانشین زیاد در کوفه، هنگام ایراد خطبه که با بدگویی و ناسزا به امیرمؤمنان(ع) همراه بود، سنگ ریزه پرتاب کردند. عمرو به زیاد گزارش داد و زیاد به سرعت به کوفه بازگشت و مأموران خود را فرستاد تا حجر و یارانش را دستگیر کنند. سپس آنها را همراه صد تن از لشکریانش نزد معاویه فرستاد و چون حجر و یارانش به قریه مرج عذراء در دوازده میلی دمشق رسیدند، معاویه فرمان قتل آنان را صادر کرد.
از بدعتهاى معاویه، بیعت گرفتن اجبارى از مردم و شخصیتها براى ولایتعهدى فرزند شرابخوار و نالایقش «یزید» بود. مهمترین گروه مخالف با آن بیعت، بنى هاشم و در رأس آنان حسین بن على (ع) بود که مخالفت خویش را آشکارا اعلام کرد. معاویه پیش از مرگ در وصیتی که به یزید داشت، به او هشدار داد که اهل عراق، حسین بن علی را وادار به خروج بر ضد او مىکنند.
آخر الأمر معاویه در مسیر مکه به شام بیمار شد، به حدى که مىلرزید و دهان او بسته نمىشد تا وارد شام شد و در آنجا جان به مالک دوزخ داد و رهین اعمال خویش گردید. هنگام مرگ سن او را 75 یا 82 یا 92 سال نقل کردهاند. جنایات او زیاده از آن است که در این مختصر بگنجد ولى در هنگام مرگ به یکى از خواص خود گفت: چند گناه بزرگ کردهام: حق على بن ابى طالب را غصب کردم، حسن بن على را به فریب دادن جعده به شهادت رساندم و یزید را به جانشینى خود انتخاب کردم و حجر بن عدى و اصحاب او را به قتل رساندم. مورخان، تاریخ وفاتش را ماه رجب سال ۶۰ قمری میدانند، ولیکن در روز وفاتش اختلاف دارند. برخی چهارم، برخی پانزدهم و برخی بیست و دوم این ماه را روز وفاتش میدانند. ولیکن روز پانزدهم رجب به روز وفات وی معروف شده است.