صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲ - 2023 December 09
کد خبر: ۳۵۰۳۶۷
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۳ - ۱۴ مهر ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۱۹ نظر
رویداد‌۲۴ گزارش می‌دهد؛

عملیات بدر در کدام مناطق انجام شد؟

عملیات بدر مهمترین عملیات بزرگ ایران پس از عملیات خیبر بود که در سال ۱۳۶۳ انجام شد. در جریان این عملیات، عراق از بمب شیمایی استفاده کرد و حدود ۱۵ هزار نفر از هموطنان رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند. پیش از اینکه عملیات بدر انجام شود، نسبت به اجرای آن انتقاد‌هایی وجود داشت و برخی از فرماندهان مخالف آن بودند؛ با این حال به اصرار فرمانده وقت سپاه عملیات انجام شد. رویداد ۲۴ در ادامه سلسله مطالب خود درباره جنگ به مناسبت سالگرد جنگ ایران و عراق، جزییات عملیات بدر را بررسی کرده است.

رویداد۲۴علیرضا نجفی: «همه شما می‌دانید که از سه ماه پیش به این طرف مطالبی برایتان طرح کردیم و چه در جلسات فرماندهان و چه در جلسات لشکر‌ها گفتیم که رمز عملیات آینده ذکر، صبر و توکل است. در اغلب لشکر‌هایی هم که رفتم و برای آن‌ها صحبت کردم، نه صحبت از مانور شد، نه از راهبرد و نه از امکانات سخنی به میان آمد؛ فقط صحبت این سه کلمه شد: صبر، ذکر و توکل.» از سخنان محسن رضایی فرمانده وقت سپاه در آستانه عملیات بدر

عملیات بدر چه سالی بود؟

عملیات بدر یکی از گسترده‌ترین عملیات‌های دوران جنگ بود که در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۶۳ آغاز شد و تا ۲۹ اسفند ۱۳۶۳ ادامه داشت. ایرانیان در اسفند ۱۳۶۲ عملیات خیبر را انجام داده بودند و با توجه به تلفات بالای نیروی انسانی و انهدام تجهیزات نظامی، عملیات بزرگ دیگری تا یک سال آینده انجام نشد. از طرف دیگر انتقادات به فرماندهی جنگ پس از عملیات خیبر بالا گرفته بود و اکنون فقط یک پیروزی بزرگ می‌توانست وضعیت را تغییر دهد.

از طرف دیگر مسئولان دولتی نیز به فرماندهان فشار می‌آوردند که یک عملیات بزرگ و موفقیت‌آمیز اجرا کنند تا راه پایان دادن به جنگ در زمین سیاسی و دیپلماتیک نیز هموار شود. هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ اعلام کرد در پی یک عملیات موفقیت‌آمیز است که به‌واسطه آن جنگ را خاتمه دهد. وی تاکید می‌کرد شرایطی فراهم شده که دنیا حاضر است کنار رفتن صدام را بپذیرد و اکنون به هر شکلی که شده باید یک پیروزی بزرگ به دست آورد.

هاشمی برای توجیه فرماندهان درباره اوضاع سیاسی به آن‌ها چنین گفت: «هر روز که از جنگ می‌گذرد مسائل از کانال سیاسی و نظامی برای ما مشکل‌تر می‌شود و دشمن خود را آماده‌تر می‌کند. قدرت‌های سیاسی دنیا دست‌اندرکارند تا ما را از پیروزی مطلق باز دارند و کشور‌هایی مانند ترکیه و پاکستان مایل نیستند ما به پیروزی برسیم. سوریه و لیبی که با ما خیلی صمیمی هستند می‌خواهند به گونه‌ای پیروز شویم که دستمان در عراق باز نباشد. در هر کنگره و کنفرانسی که شرکت می‌کنیم به ما می‌گویند صلح بکنید. از نظر سیاسی چقدر می‌توان برای صلح نکردن مقاومت نمود؟ خرید‌هایی در آلمان و انگلیس داریم که در داخل به آن نیازمندیم، ولی نمی‌دهند تا صلح کنیم و همه‌ی کار‌ها برای این است که ما از پیروزی مطلق چشم‌پوشی کنیم. اگر همه دنیا گفتند صلح و ما نکردیم دشمن بمب اتم هم بیندازد، برای دنیا توجیه شده می‌باشد.»

در این مقطع ایران دچار کمبود تجهیزات بود و به دلیل عدم رابطه با کشور‌های مهم دنیا قادر به تهیه ابزار جنگی نبود. ارتش عراق نیز هر روز خود را مجهزتر می‌کرد و این ادامه جنگ را دشوارتر از پیش ساخته بود. عملیات خیبر در هورالعظیم اجرا شده بود و بنا بود در آن از عامل غافلگیری استفاده شود. اما ارتش عراق پس از عملیات خیبر موانع مستحکمی در محور هور ایجاد کرد و نیرو‌هایی زیادی در آنجا مستقر ساخت؛ دیگر نمی‌شد از عامل غافلگیری استفاده کرد. با این حال تصمیم فرمانده وقت سپاه انجام عملیاتی مجدد در هور بود و این «عملیات بدر» نام گرفت.


مطالبی برای مطالعه بیشتر در همین زمینه

جنگ ایران و عراق چگونه آغاز شد؟

اختلاف ارتش و سپاه در زمان جنگ ایران و عراق بر سر چه بود؟

تبلیغات ایران و عراق در جنگ هشت‌ساله

سقوط فاو و رقم خوردن سرنوشت جنگ ایران و عراق

عملیات خیبر چگونه و در چه مناطقی انجام شد؟

لحظه دردناک جنگ در عملیات کربلای ۵

عملیات ثامن الائمه؛ نخستین پیروزی بزرگ ارتش ایران

پیامدهای تلخ عملیات رمضان در جنگ ایران و عراق چه بود؟

عملیات طریق القدس و فتح المبین شاهکار رزمندگان در باز پس‌گیری خاک ایران


مشکلات عملیات بدر

فرماندهان جنگ نسبت به انجام عملیات در هورالهویزه بیمناک بودند. سردار غلامعلی رشید در نامه‌ای به سردار احمد غلامپور از بیم خود می‌گفت و تاکید می‌کرد: «من از اینکه مجبور شویم عملیات را با ده‌ها نقص و عیب و اشکال و کمبود آغاز کنیم می‌ترسم.» غلامپور نیز بر این مسئله صحه گذاشته و نوشته بود: «نکته‌های مزبور را به شدت تایید می‌کنم از ترس آینده جنگ به خدا پناه می‌برم.»

اما گویا سردار محسن رضایی فرمانده وقت سپاه هیچ بیمی از بابت نبود تجهیزات نداشت. وی در جمع فرماندهان خطاب به آن‌ها این جملات را گفت: «[فرماندهان و رزمندگان] از تجهیزاتی که ممکن است تا شروع عملیات آماده نشود چشم بپوشند و با توکل بر خدا وارد کارزار عملیات شوند. دنیای فانی روی زشت و بی‌وفایش را خیلی صریح و وقیحانه به ما نشان داد و برخلاف آنچه فکر می‌کردیم که امکانات به دست ما خواهد رسید و پنج ماه صبر کردیم، اما الحمدلله امکانات نرسید. خدا می‌داند اگر موشکی می‌آمد و اثری در عملیات آینده اثر می‌داشت، بعد‌ها چطور انقلاب منحرف می‌شد.»

اگرچه بخشی از سخنان برای روحیه دادن به رزمندگان گفته می‌شد و در آن اغراق‌هایی وجود داشت که ممکن است در هر جنگ دیگری برای مهیا کردن شرایط روحی نیروها گفته شود، اما واقعیت این است که بخش از آن هم به محصول نگاهی بود که به جنگ وجود داشت. جعفر شیرعلی‌نیا پژوهشگر جنگ ایران و عراق در کتاب «نکته‌های تاریخی» می‌نویسد: «گویا فرمانده سپاه خشنود بود که بدون امکانات به پیروزی خواهد رسید و فقط نگران بود با رسیدن امکانات اصول انقلاب منحرف شود.»

مخالفت با عملیات بدر تنها به دلیل کمبود تجهیزات نبود. مسئله این بود که عراق دیگر در آن محور غافلگیر نمی‌شد و برنامه‌ریزی عملیات مشکلات اساسی داشت. در گزارش «ستاد قرارگاه کربلا» که پیش از انجام عملیات تهیه شده است وجوه مختلف عملیات بدر نقد شده و این سوال مطرح می‌شود که «آیا نیرو به یک مقابله نظامی می‌رود یا خودکشی؟... اگر در نبرد یکی از مسائل یادشده در بالا واقعیت پیدا کند، ضربه و صدمه دردناکی به نیرو‌های ما وارد خواهد آمد.»

سردار حسین علایی در کتاب «تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق» گزارش کرده که بسیاری از فرماندهان مهم مخالف عملیات بدر بودند و در موفقیت آن تردید جدی داشتند. آن‌ها معتقد بودند «اجرای آن با اصول نظامی سازگار نیست» همچنین فرماندهانی چون شهید مهدی باکری از لو رفتن عملیات بیمناک بودند؛ بیمی که منابع دیگر نیز آن را تایید می‌کنند.

جالب است که چهار روز پیش از آغاز عملیات رادیو بغداد از قول «سازمان مجاهدین خلق» که در آن زمان مشغول جاسوسی برای صدام حسین علیه ایران بودند، اعلام کرد که ایران در آستانه اجرای یک عملیات بزرگ در محور جزایر مجنون است.

جعفر شیرعلی‌نیا تلاش فرمانده وقت سپاه برای رفع این تردید‌ها و اجرای عملیات پیشنهادی خود را چنین شرح می‌دهد: «بررسی روزشمار جنگ نشان می‌دهد محسن رضایی در ماه‌های منتهی به عملیات تلاش بسیاری برای رفع تردید‌ها انجام داده است. اما این تلاش‌ها اغلب به سخنرانی‌های حماسی و معنوی اختصاص داشت تا توجیه نظامی و منطقی عملیات. محور سخنان محسن رضایی اشاره به مفاهیم معنوی مانند توکل و صبر و جنگ عاشورایی بود و همچنین نقل سخنان و دیدگاه آیت‌الله خمینی برای فرماندهان. محسن رضایی می‌دانست فرماندهان سپاه تا چه حد به سخنان امام حساس هستند. در تاریخ ۲۳ بهمن به تعدادی از فرماندهان گفت: «یکی از برادر‌ها می‌گفت امام فرموده اند که به بچه‌ها بگویید اینقدر طول ندهند و نگذارند دشمن به شما هجوم بیاورد، شما هجوم را شروع کنید... ما در طول جنگ سراغ نداریم که امام یکبار در رابطه با تعجیل صحبت کنند... فردای این روز هم رضایی از جنگ عاشورایی سخن گفت؛ وی با همانندسازی جبهه خودی به صحنه عاشورا از فرماندهان خواست تا عاشقانه، امیدوارانه و با توکل بر خدا مأموریت واگذارشده را پیگیری کنند.»

فضای روانی در آن زمان اینگونه بود که واقعا این تصور وجود داشت با دست خالی هم که شده باید دشمن را از پا درآورد و به نوعی با همه وجود جنگید. این نگاه نه مختص محسن رضایی که در تمام نیروها و فرماندهان وجود داشت. امروز بعد از دهه‌ها درباره آن مسائل صحبت می‌شود و روشن‌تر می‌توان شرایط و تصمیات را تحلیل کرد اما واقعیت آن است که غلبه فضای احساسی و تلاش برای به دست آوردن پیروزی آنقدر زیاد بود که بسیاری از واقعیات نادیده گرفته می‌شد. در چنین شرایطی نهایتا با اصرار فرمانده وقت سپاه عملیات بدر تصویب شد.

محسن رضایی دلیل خود برای انجام عملیات در منطقه مشابه عملیات خیبر و بدون امکانات لازم را چنین توضیح می‌دهد: «یکی از عوامل اصلی تعیین جنگ در هور این بود که باید می‌جنگیدیم. ما نباید توقف می‌کردیم و اگر ترمز می‌کردیم این کلاف سر در گم هر روز پیچیده‌تر می‌شد. وضع طوری بود که بعدا از ما خواسته می‌شد اگر توانایی جنگ را نداریم برویم به امام بگوییم ما نمی‌توانیم بجنگیم. این ایده آل و آرزوی کسانی بود که احساس می‌کردند واقعا نمی‌شود جنگید و توان جنگ نیست و اعتقاد داشتند که سپاه و ارتش رویشان نمی‌شود بروند به امام بگویند. این تفکر از کجا حاصل شده بود؟ از این که احساس ناتوانی در جنگ می‌شد. پس یکی از عوامل اصلی این بود که ما می‌بایست به هر قیمتی که شده می‌جنگیدیم. ترمز در جنگ فرو رفتن در یک منجلاب را به دنبال داشت. این نجنگیدن و عملیات نکردن مانند باتلاقی بود که هر چه بیشتر ادامه می‌یافت ما هم بیشتر فرو رفته و نهایتا از بین میرفتیم؛ باتلاق نه جنگ نه صلح ما باید تلاش می‌کردیم تا از این باتلاق عبور کرده و خودمان را از این منجلاب بیرون بکشیم و این کار تنها با انجام عملیات امکان‌پذیر بود.»

عملیات بدر در کدام منطقه بود؟

به گزارش رویداد‌۲۴ عملیات بدر در ساعت ۲۳ روز ۱۹ اسفند ۱۳۶۳ شروع شد. طرح این عملیات «ضربتی» بود و رمز موفقیت آن بستگی به سرعت عملکرد نیرو‌ها داشت. اما از همان ابتدا مشکلات یکی پس از دیگری رو شد. بعضی محور‌ها خط را سریع شکستند و به پیش رفتند. حتی تعدادی از رزمنده‌های ایرانی از دجله گذشتند اما در بعضی محور‌ها نیرو‌های عراق راه را بر رزمنده‌ها بستند. در بعضی نقاط کمبود قایق و امکانات مانع جابه جایی سریع نیرو‌ها و تاخیر در عملیات شد. همچنین دجله عریض‌تر و پرآب‌تر از آن چیزی بود که فرماندهان برای عبور رزمنده‌ها پیش بینی کرده بودند.

شب اول که به پایان رسید، نیرو‌های عراقی با رزمندگان پراکنده در هور و حاشیه دجله درگیر شدند و هواپیما‌های عراق با بمباران منطقه راه را بر رزمندگان ایرانی بستند. عراق هنوز مطمئن نبود که عملیات تنها در هور باشد و نگران بود همچون خیبر، محوری هم در جنوب هور وجود داشته باشد و توان زیادی در هور نیاورد. اما به زودی مشخص شد که عملیات فقط در یک محور انجام می‌شود و فرماندهان عراقی با اطمینان از این موضوع، توانشان را برای نابودی نیرو‌های ایران در اطراف هور گذاشتند.

شلیک بمب شیمیایی توسط عراق

ارتش عراق محور‌های عقب‌تر نیرو‌های ایرانی را به شکلی ناجوانمردانه با «بمب‌های شیمیایی» زد و به نیرو‌هایی که نزدیک‌تر بودند با ارتش زرهی پرشمار خود حمله کرد. ایرانی‌ها در وضعیت سختی قرار گرفتند و تلفات سنگینی دادند. نیرو‌های بسیاری نیز در وضعیت محاصره قرار داشتند. شهید صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش می‌نویسد: «خطر این بود که ما بیست هزار اسیر بدهیم. حتی فرماندهانمان هم آنجا بودند.»

صیاد شیرازی در خاطراتش آن شب را یکی از تلخ‌ترین ایام جنگ ذکر می‌کند. او به همراه یحیی رحیم صفوی به عنوان فرماندهان ارشد خط مقدم رفته بود. صیاد گزارش می‌کند که نیرو‌ها یک به یک منهدم می‌شدند و از فرمانده‌ای می‌نویسد که گردان‌هایش یک به یک منهدم می‌شدند و او از فرط ناراحتی و فشار لحظه به لحظه مویش سفید می‌شد. بسیاری از گردان‌ها در حیرت بودند که حمله کنند یا عقب‌نشینی.

تعدادی از رزمندگان که از خطر شهادت صیاد شیرازی و رحیم صفوی هم نگران بودند به زور آن‌ها را سوار قایق کردند تا به عقب خط بفرستند. قایق ۲۰ متر دور نشده بود که صیاد شیرازی خودش را در آب انداخت و بازگشت. این همان اتفاقی بود که برای مهدی باکری نیز افتاد.

رحیم صفوی و صیاد پس از مشورت تصمیم گرفتند دستور حمله بدهند. فرماندهان طرحی برای حمله ریختند، اما خبر آمد تعداد زیادی از رزمنده‌ها در حال عقب‌نشینی‌اند. از قرارگاه هم دستور عقب‌نشینی رسید. رزمندگان ایرانی تا جزایر مجنون عقب نشستند اما عراقی‌ها در حین عقب‌نشینی هم بمب شیمیایی زدند و بسیاری از رزمندگان در عقب‌نشینی شهید شدند.

مقر فرماندهی در نتیجه شکست و تلفات بالا و همچنین فشار فزاینده، بسیار ملتهب بود و به تعبیر کتاب تاریخ جنگ ایران و عراق فرماندهانی که نیروهایشان را از دست داده بودند «حالت جنون» داشتند. «احمد غلامپور» فرمانده وقت قرارگاه کربلا که پیش از عملیات گزارش ستاد را آماده کرده بود و مخالف عملیات بود، درباره وضعیت عملیات می‌نویسد: «فرماندهان در قرارگاه جمع بودند. فشار روحی‌شان قابل توصیف نیست. برادری از فرماندهان تا حد جنون ناراحت شده بود و به محض رسیدن صیاد شیرازی با او درگیر شد و داد و بیداد راه انداخت. چنین حالت عجیب و غریبی را تا آن زمان ندیده بودیم. چنین آشفتگی‌ها و درهم‌ریختگی‌هایی اصلا سابقه نداشت. کسی رغبت نداشت صحبت کرده یا حتی به دیگری نگاه کند.»

غلامپور در ادامه می‌گوید که این فضای ملتهب میان نیروها به خاطر شکست سنگین و شهادت بسیاری از همرزمان، تنها پس از خواندن پیام امام خمینی آرام شد: «با خواندن هر جمله از پیام مقدار زیادی از یأس و ناامیدی افراد برطرف می‌شد. پیام که تا انتها خوانده شد ناامیدی‌ها و افسردگی‌های همه از بین رفت.»

پیام آیت‌الله خمینی خطاب به رزمندگان چنین بود: «به فرماندهان سپاه و ارتش بگویید چون گزارش دادند بعضی‌ها ناراحت هستند؛ می‌خواستم بگویم هیچ جای نگرانی نیست. البته من برای شهدا و شما دعا می‌کنم ولی باید همه ما بدانیم که ما تابع اراده خداوند هستیم. ما از ائمه که بالاتر نیستیم. آن‌ها هم در ظاهر بعضی وقت‌ها موفق نبودند. هم پیغمبر (ص) هم امیرالمؤمنین (ع) هم امام حسن (ع) و امام حسین (ع). ما که نسبت به مقام این‌ها چیزی نیستیم. عمده مشیت خداوند است که هر چه او بخواهد همان خوب است و چون عسل شیرین و باید با آغوش باز پذیرای آنچه او می‌خواهد باشیم. از هیچ چیز نگران نباشید. محکم باشید و از هم اکنون در فکر عملیات بعد و مطمئن باشید که پیروزید. امروز هم پیروزید. اگر کار برای خدا باشد که شکست ندارد.»

این پیام سریعا باعث تغییر روحیه رزمندگان ایرانی شد و همه را تحت تاثیر قرار داد. صیاد شیرازی می‌گوید: «من هم [پس از شنیدن پیام] روحیه محکمی گرفتم... گفتم اولا باید همه اعم از لشکر و یگان‌های رزمی ظرف سه روز خودشان را آماده بازدید کنند که می‌خواهیم ماموریت بعدی را ابلاغ کنیم. یگان‌هایی هم به اسم یگان شهادت درست کردیم و گفتیم داوطلب می‌خواهیم از آن‌ها که جلودار و پیشتاز و خط شکنی کنند. گفتیم حسینیه را تاریکش می‌کنیم؛ آن‌ها که می‌خواهند بروند. تعداد زیادی ماندند و ثبت‌نام کردند.»

فیلم عملیات بدر

Array

شهدای عملیات بدر

بسیاری از چهره‌های مهم تاریخ جنگ در جریان عملیات بدر شهید شدند؛ از جمله شهید مهدی باکری. احتمال شهادت صیاد شیرازی هم در آن جنگ بسیار بالا بود اما در نهایت این اتفاق نیفتاد. عبدالحسین برونسی، عباس کریمی، یعقوب شکاری، مسعود شعربافچی، ابراهیم جعفرزاده و ... از مهمترین فرماندهان و نیروهایی بودند که در کنار پانزده هزار نفر دیگر به شهادت رسیدند.

پس از عملیات بدر، فرماندهان در جزوه‌ای دلایل شکست این عملیات را ضعف در پشتیبانی‌ها اعلام کرده و نوشتند: «کافی بود ۲۰ گردان نیروی دیگر می‌داشتیم و کافی بود ۲۰۰ تا قایق دیگر می‌دادیم به لشکر یا اینکه به هر لشکرمان ۵۰ تا قایق دیگر اضافه می‌کردیم... اگر مسئولان دولت و کشور قائل به هزینه کردن بیشتر می‌بودند و اگر امکانات و نیرو می‌رسید سرعت پیشروی ما به سمت العزیر افزایش پیدا می‌کرد و القرنه را نیز تصرف و تامین می‌کردیم.»

محسن رضایی فرمانده سپاه نیز علت شکست را «عدم وجود تجهیزات» و «عملکرد نامناسب مسئولان کشور» اعلام کرد که البته با اظهارات اولیه وی مبنی بر «مهم نبودن تجهیزات» تناقض داشت. ناظران خارجی دلایل دیگری هم برای شکست‌های ایران ذکر کرده‌اند که یکی از آن‌ها را از کتاب «درس‌هایی از جنگ مدرن» نوشته «آنتونی کردزمن» تحلیل جنگ در پنتاگون می‌آوریم.

کردزمن می‌نویسد: «به نظر می‌رسد ایران موفقیت‌های پدافندی عراق را چنان فرعی و حاشیه‌ای تعبیر و تفسیر می‌کردند که حتی بر این تصور بودند که کوچکترین تغییر و تحولی در تعداد و تعهد نیرو‌های ایرانی در جنگ، می‌تواند نتیجه نبرد را به نفع ایران تغییر دهد. همچنین به نظر می‌رسد که آن‌ها برآورد آسیب‌پذیری بیش از اندازه‌ای را در جنگ فرسایشی برای عراق در نظر گرفته بودند. خصوصا در زمانی که ایران تقریبا سه برابر بیش از عراق متحمل تلفات انسانی و تجهیزاتی می‌شد. در حالی که آن‌ها از لحاظ نیروی انسانی با عراق مساوی بودند و کمتر از نصف عراق تجهیزات نظامی در اختیار داشتند. بالاتر از همه این‌ها بسیاری از مقامات ایران تاکید داشتند که باید ایدئولوژی در جزییات عملی طرح کار نیرو‌های انقلابی دخیل باشد. در ایران تمایل بسیار قوی به جنگ مردمی وجود داشت و تجربیات واقعی جبهه به فراموشی سپرده می‌شد... ایران قصد داشت هزاران بسیجی را از روستا‌ها و شهر‌ها به میدان جنگ بکشاند اما تجهیزات نظامی بسیار کمی در اختیار آن‌ها می‌گذاشت و به داوطلبان آموزش نظامی و دستورالعمل اندکی غیر از فرمان پیشروی به سوی اهداف اولیه و گرفتن تدارکات و تجهیزات لازم نمی‌داد.»

جدای از تحلیل افراد مختلف و مسئله انجام عملیات با وجود فقدان تجهیزات، سوال این‌جاست چرا ایران با وجود ناکامی در عملیات خیبر، یک سال بعد بار دیگر به عملیات در هورالعظیم روی آورد و عملیات بدر را انجام داد؟ محسن رضایی درباره این مسئله گفته است: «انجام عملیات بدر درآن منطقه، در حقیقت مصداق استفاده از فرصت‌ها محسوب می‌شد. منطقه تازه کشف‌شده‌ای بود که اگر ارتش عراق می‌خواست آن را نفوذناپذیر کند، حداقل چندین سال وقت می‌خواست و در آن آنقدر فرصت‌های بالقوه برای ما وجود داشت که به سادگی نمی‌شد آن‌ها را نادیده گرفت، به همین دلیل عملیات بدر در آنجا طراحی گردید.»

به نظر نمی‌رسد چنین پاسخی برای توجیه عملیاتی که پانزده هزار نفر از هموطنانمان در آن به شهادت رسیده‌اند، قانع‌کننده باشد. به همین دلیل بود که برخی از فرماندهان جنگ منتقد محسن رضایی بودند و نسبت به برخی تصمیمات او انتقاد داشتند؛ تصمیماتی از قبیل عملیات خیبر و عملیات بدر و کربلای چهار.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۹
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۴۲
رضا
۱۰:۱۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۲
خداوند شهدایش وجانبازان ورزمندگانش را بایدهای کربلا محشور کند آن نشاالله بله پدرم دراین عملیات سه گلوله بهش صابت کرد که با عوارض آنهم شهادت گونه ازدنیا رفت(((خداوند باعث بانی این جنگ صدام رالعنت کند از دوکشورمسلمان حداقل دومیلیون شهید آسیب دیدن خدا لعنت ش کند ))
بیژن
۰۳:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۴
کسانیکه اون روز اونجا بودن میدونن چه خبر بود برای بچه های جنگ هیچ ارزشی قائل نیستن حرفم که بزنی میگن میخواستی نری .افسوس
ناشناس
۱۱:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
دروغه
پاسخ ها
احمد
۲۰:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۷
مهم نیست که بگویند دروغ بود و یا راست فقط از خدا میخواهیم زنده باشیم و ذلت بانیان دروغی آن زمان را ببینیم
اسماعیل قلیپور
۰۶:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۷
من در این عملیات در یگان دریایی لشکر ویژه شهدا خراسان بودم تدارکات می‌بردم شهید ومجروح نیاوردم هنوز پس از سی سال خاطرات تلخ شهیدان تکه و پاره که نمیشد ازقایق خارج کنید در ذهنم هست شهید کاوه آمد به خط با معاونش مثل تکرگ گلوله می‌بارید هلی کوپترها دنبال قایقها میکردند جنگ های عراقی مثل کلاغ در آسمان بودن هر دسته حداقل ۸ فروند شیمایی موشک تمام زمین با توپ خمپاره هواپیما شخم زده میشد شیمایی شدیم ولی آزمایش دادیم میگن چشم هات نشون میده ولی ریه کمتر از حد میباشد
پاسخ ها
احمد
۲۰:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۷
من جزو گردان امام حسن یگان ویژه بودم خدا رحمت کند غیور مرد بزرگ کاوه را که ایکاش به جای آن بزرگان و غیور مردان انسانهای نامردی که با علم به یقین شکست و لو رفتن عملیات عزیزانمان را به سلاخهای بعثی سپردند
ناشناس
۰۳:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۷
آرزو نمی کنم که بودید و می دیدید چه اشتباهات فاجعه آمیز و بچه گانه از روی نا آگاهی اتفاق می افتاد و هزاران جوان پاک مفت مثل گل پر پر میشدند . چه جوانانی رشید ، دلیر ، بی ادعا ، مومن واقعی و بی ریا ، پاک مثل یه تاج گل ، تمام پیروزیهای ما در جنگ تقریبا با طراحی ارتش یا با پشتیبانی آنها اتفاق افتاد والا ما بیسجی ها و فرماندهان سپاه اکثرا فقط خط شکنی بلد بودیم
آذربایجانی
۱۴:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۶
وقتی فرماندهان نظامی و طراحان جنگی تحصیل کرده ارتش رو کنار بگذاری و فرماندهانی بزاری که مهارت کافی ندارند نتیجش این میشه فقط ایمان و تعهد که نیست تخصص مهمتره
آذربایجانی
۱۴:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۶
وقتی فرماندهان نظامی و طراحان جنگی تحصیل کرده ارتش رو کنار بگذاری و فرماندهانی بزاری که مهارت کافی ندارند نتیجش این میشه فقط ایمان و تعهد که نیست تخصص مهمتره
علی
۱۸:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۵
به خدا سردرد گرفتم ازخدا میخوام خون این همه جوان عزیز دامن محسن رضایی وخانواده اش را بگیرد افسوس وصد افسوس
ناشناس
۱۰:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۵
دریغ از یه عکس از شهیدان جنگ چه زود فراموش شدند
پاسخ ها
احمد
۲۰:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۷
این جنگ برای فراموش شدن بود زیرا اگر آن جوانان و غیور مردان میبودند الآن کشوری با اقتصاد قوی و خیره کننده داشتیم نه اینکه در فقر و پوچی دست و پا بزنیم و هرروز دروغ جدیدی برایمان بلغور کنند
ناشناس
۲۱:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۴
ای داد و بیداد از این همه کشته که کشورمون را هم آزاد کرده بودن کسانی که اصرار بر جنگ داشتند قاتلین این 15هزار نفر بودند
ناشناس
۱۹:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۴
امیدوارم آه مردم مظلوم ایران و عراق دامان مسببین این جنگ خانمانسوز را ب‍گیرد . بازماندگان جنگ و افرادی که در آن بودند خاری صدام را دیدند حالا مانده خفت و خاری ...
خلیل
۱۷:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۴
ای داد بیداد
از این همه بی کفایتی که هنوز هم در بر همون پاشنه میچرخه.
اون زمان این همه شهید، دوره ما هم میلیون ها جوان و خانواده ناکام
ناشناس
۰۹:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۴
فرماندهانی که نه در هیچ عملیاتی شرکت کرده، نه آموزش دیده، حتی وجدان در د هم نداشتند و فقط هزاران نفر را به کشتن دادند
محبوب تبریز
۰۷:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۴
وقتی ایدولوژی بر تخصص حاکم شود بهتر از این نخواهد شد خیلی از افرادی زمان جنگ بودند بدون اینکه کوچکترین تخصصی در جنگ داشته باشند مانند محسن رضایی فرمانده جنگ بودند اخه رضالیی در کدام دانشگاه تحصیل کرده بود و از کدام تخصص نظامی بر خوردار بود نتیجه این جنگ ویران گر فقط به نفع اسرائیل تمام شد چون در ارتش قدرتمند منطقه ارتش ایران و عراق متلاشی شد و اسرائیل نفس راحتی کشید هنوز که هنوزه بعد از 44 سال تاوان جنگ را ایران و عراق پس می دهند
رضا
۰۱:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۴
انتقاد چه فایده داره وقتی هزاران ایرانی به خاک و خون کشیده شدند ...
دردناکتر اینکه وی الان مشاور یه بیسواد شده ببینید این کشور توسط چه موجوداتی اداره میشه
پاسخ ها
احمد
۲۰:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۷
من در اون عملیات شرکت داشتم از لشگر ویژه شهدا این عملیات فقط خودکشی کامل بود و متاسفانه فردی نالایق مثل رضایی مسئول بود و فقط بهترینهای تاریخ را به دست سلاخهای بعثی سپرد و خود از دور نظاره گر بود باشد خداوند جزای خیر عطا کند
نظرات شما