صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲ - 2023 December 12
کد خبر: ۳۵۵۶۹۳
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۲ - ۱۳ آذر ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۴ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

حکومت‌های توتالیتر از رسانه چه می‌خواهند؟

سرکوب رسانه در دولت‌ها و حکومت‌های توتالیتر عمدتا یکی از اتفاقاتی است که همواره تکرار شده است. اما چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟ چرا حکومت‌های تمامیت‌خواه علاقه‌ای به آزادی رسانه ندارند؟ مشکل آنها با رسانه چیست و اساسا از رسانه چه می‌خواهند؟ این گزارش پاسخی است به همین سوالات بنیادین؛ که با اتکا به آرای امانوئل کانت، به قلم علیرضا نجفی نوشته شده است.

رویداد۲۴ علیرضا نجفی: آزادی رسانه در زمره انواع آزادی‌های بیان است که بر حق اظهارنظر، تحلیل و بیان آزادانه در رسانه‌های عمومی تاکید می‌گذارد و امروزه یکی از حقوق اساسی انسان‌ها شمرده می‌شود. با وجود اینکه آزادی رسانه یکی از شروط اصلی توسعه سیاسی و اجتماعی است، جوامع استبدادی و حکومت‌های تمامیت‌خواه در برابر آن مقاومت می‌کنند و با اقدامات مختلف آزادی رسانه را سرکوب می‌کنند. اما دلیل فقدان آزادی رسانه در چنین جوامعی چیست؟

بنیان سیاسی عصر مدرن بر اساس «حقوق فردی» شهروندان گذاشته شده که در آن افراد انسانی به سبب برخورداری از قوه عقل دارای اراده و حقوق ذاتی هستند و قوانین جامعه را نیز بر اساس عقل «خودبنیاد» و جمعی شهروندان تعیین می‌شوند و نه بر اساس خواست کلیسا یا پادشاه.

عصر روشنگری و خروج از صغارت

این عقیده که در عصر روشنگری رواج پیدا کرد و سرشت مدرنیته را رقم زد، بر محور مفهوم «خروج از صغارت» پی‌ریزی شده بود. صغارت اصطلاحی حقوقی است و دلالت بر فردی دارد که به علت نرسیدن به سن یا شرایط بلوغ از تصرف در دارایی‌های خود و از حق برخی اعمال دیگر منع شده است.

فرد صغیر همواره یک قیّم دارد که بجایش تصمیم می‌گیرد و دارایی‌های وی در دست اوست. از آنجایی که تا پیش از عصر مدرن شیوه زیست و مناسبات سیاسی و اجتماعی انسان‌ها توسط مقامات دینی و پادشاهان تعیین می‌شد، متفکران روشنگری از طرد این دو نهاد و دادن اختیار قانونگذاری به شهروندان به «خروج از صغارت» تعبیر می‌کردند.

این تعبیر را نخستین بار «ایمانوئل کانت» فیلسوف بزرگ آلمانی استفاده کرد. او در مقاله دوران‌ساز «روشنگری چیست»، روشنگری را «خروج انسان از صغارتی که خود بر خویش تحمیل کرده» اعلام کرد و نوشت: «صغارت، ناتوانی در به کاربردن عقل خود بدون راهنمایی دیگری است. این صغارت خودتحمیلی است و علت آن نه در سفیه بودن، بلکه در فقدان عزم و شهامت در به کارگیری عقل خود بدون راهنمایی دیگری است. پس شعار روشنگری این است: جسارت اندیشیدن داشته باش.»

کانت عامل اصلی این تنبلی و ترس افراد برای به کارگیری عقل خود و رسیدن به بلوغ را استبداد اقلیت، یعنی دستگاه کلیسا و سلطنت، اعلام کرد و که می‌خواهند «جانوران دست‌آموز خود را خوب تحمیق کنند و سخت مواظب‌اند که مبادا این موجودات سر به راه از قفس صغارت و کودکی‌شان پا بیرون بگذارند»

در واقع خودکامه‌ها، انسان‌ها را رمه می‌بینند و خود را در حکم چوپان این رمه می‌انگارند. سروری و منفعت آنها در گرو صغارت و بردگی اکثریت است و به همین دلیل تمایلی به بلوغ شهروندان ندارند.


مطالبی برای مطالعه بیشتر در تشریح سانسور و ممیزی

چرا حکومت‌های استبدادی رسانه‌ها را سانسور می‌کنند؟

حکومت‌ها در عصر مدرن چگونه سانسور می‌کنند؟

حکومت‌های توتالیتر چگونه بر شهروندان نظارت می‌کنند؟

آزادی رسانه چگونه افشای رسوایی واترگیت و استیضاح رئیس جمهور آمریکا منجر شد

قدرت سیاسی چیست و چرا برای حفظ آن خشونت می‌ورزند؟

حکومت‌ها چگونه مجری انحصاری خشونت و سرکوب شدند؟

رسانه‌های مستقل چگونه سلاخی می‌شوند؟


کانت راه خروج از این صغارت را به کارگیری عقل در امور همگانی می‌داند؛ امری که فقط با نقادی ممکن می‌شود: «دوران ما دوران واقعی نقادی است؛ همه چیز باید به تیغ نقد سپرده شود. دین به وسیله تقدس خویش و حکومت بواسطه شان و عظمت خود، می‌خواهند خود را از نقد معاف کنند، اما سپس به همین دلیل بدگمانی موجهی علیه شان به وجود خواهد آمد.» و در ادامه بالاترین و بنیادی‌ترین حق آزادی انسان را حق آزادی بیان می‌داند.

در واقع آزادی بیان و مواجه نقادانه با قدرت و سپهر عمومی شرط خروج آدمی از صغارت و رسیدن به بلوغ است. نتیجه این بلوغ در عرصه اجتماعی جایگزین شدن مدنیت به‌جای خودخواهی و قبیله‌گرایی است و در عرصه سیاسی گذر از جوامع استبدادی و پیشامدرن به جامعه مبتنی بر حکومت قانون.

بنابرین می‌بینیم که آزادی بیان و نقد قدرت همزاد مدرنیته و سیاست مدرن هستند و از شروط اصلی آزادی و کرامت انسان حساب می‌شوند. اما برخلاف این فهم مدرن از انسان، نگاه حکومت‌های استبدادی به شهروندان بر محور مفهوم صغارت است و برای شهروندان قائل به عقلانیت و خودبنیادی نیستند و مردم را مانند «رمه» می‌بینند و خود را همچون «چوپان» که هدایتگر آنهاست.

برای اینکه شهروندان حسی از امور عالی دولت داشته باشند باید از قدرت انتقاد و مخالفت با دولت برخوردار باشند، ولی در دولت استبدادی، فرض بر این است که تنها دولت است که «می‌فهمد» و برای شهروندان جایگاه و حقی برای انتقاد در نظر گرفته نشده، زیرا اصول اخلاقی هم، در انحصار دولت است.

توجیه سرکوب آزادی بیان

توجیه اغلب دولت‌ها برای سرکوب آزادی بیان و رسانه این است که مردم توان درک همه مسائل را ندارند. محدود کردن رسانه‌ها نیز جز با صغیر و محجور دانستن نوع بشر ممکن نیست. این تفکر نشانگر دید مستبدان به انسان‌هاست: آن‌ها مردم را صغیر می‌دانند و خود را قیم مردم اعلام می‌کنند. به تعبیر دیگر استدلال آن‌ها این است که مردم هنوز به سن عقل نرسیده‌اند، بنابراین دولت باید ناظر بر محتوای رسانه‌ها باشد تا مردم گمراه نشوند و البته بر پایه این استدلال، نوع بشر همیشه محجور و صغیر خواهد ماند و دولت، ولی قهری آن‌ها خواهد شد.

با وام گرفتن از مقاله کارل مارکس درباره سانسور، می‌توانیم ممانعت از آزادی رسانه‌ها را به معنی دفاع از امتیازات خصوصی بدانیم. کسانی که آزادی عام انسان‌ها را نفی می‌کنند، در واقع مدافعان آزادی امتیازات خصوصی هستند.

سرکوب آزادی بیان و رسانه این اعتقاد را بروز می‌دهد که سرشت عام مردم آزاد نیستند، اما کسانی هستند که به اندازه کافی به رشد رسیده‌اند و لذا باید به آن‌ها امتیاز بدهیم تا رسانه‌ها را کنترل کنند. پس تنها این‌ها بالغ هستند و بقیه مردم صغیر و محجورند؛ حال آن که قانون خصلتی عام دارد و یا باید حقوقی را به همه بدهد یا به هیچکس ندهد.

چنین نگاهی به انسان‌ها و مناسبات سیاسی تبعات متعددی دارد که یکی از آن‌ها نگاه ایدئولوژیک به رسانه است که به‌ویژه در حکومت‌های تمامیت‌خواه شدیدا بر آن تاکید می‌شود. حکومت در این جوامع در پی متحول کردن تمام شئون زندگی شهروندان بر اساس یک ایدئولوژی خاص است و قدرت خود را از فقط به دیکتاتوری سیاسی محدود نمی‌کند بلکه زندگی خصوصی شهروندان را نیز هدف قرار می‌دهد.

دولت‌ها از رسانه چه می‌خواهند؟

در چنین جامعه‌ای قدرت حاکم خود را حقیقت مطلق می‌داند؛ حقیقت مطلقی که در انحصار آنهاست و شهروندان «صغیر» باید بر اساس صلاحدید آنها رفتار کنند. این نگاه باعث می‌شود رسانه بدل به یکی از دم و دستگاه‌های تبلیغاتی دولت شود؛ در واقع رسانه برای حکومت تمامیت‌خواه نه یک نهاد مدنی بلکه ابزاری دولتی برای اثرگذاری و بسط ایدئولوژی حاکم است.

رسانه قرار نیست انتقاد کند، بلکه باید آگاه بودن شخص حاکم و صغیر بودن مابقی شهروندان را بازتولید کند. آرنت در این باره می‌نویسد: «اثر تبلیغاتی خطاناپذیری دیکتاتور‌های تمامیت‌خواه و توفیق شگفت‌انگیز آن‌ها در جا زدن خودشان به‌عنوان عوامل صرفا تفسیرگر نیرو‌های قابل پیش‌بینی، عادت‌شان داده است که مقاصد سیاسی خود را به صورت پیشگویی بیان کنند. مشهورترین نمونه قضیه یادشده، اخطار هیتلر به مجلس نمایندگان آلمان در ژانویه ۱۹۳۳ است: «من امروز می‌خواهم بار دیگر به یک پیشگویی مبادرت ورزم: در صورتی که سرمایه‌داران یهودی... بار دیگر مردم را به یک جنگ جهانی کشانند، این بار، پیامد آن، انهدام نژاد یهود در اروپا خواهد بود.»

در حکومت تمامیت‌خواه همه صغیرند و بر همین اساس توده‌های بی‌هویت باید بر اساس بصیرت دولت شکل داده شوند. این مطلب به‌ویژه در باور دولت‌های تمامیت‌خواه به «مهندسی جامعه» دیده می‌شود. برای مثال گوبلز همواره از معماری و ساخت جامعه بر اساس آرمان‌های آریایی می‌گفت و ژدانف در کنگره نویسندگان شوروی در سال ۱۹۳۴ به‌صراحت از نویسندگان خواست که «مهندس روان‌های انسان» باشند.

این نگاه «تکنیکی» به جامعه و باور به مهندسی کردن آن حاصل انسان‌زدایی از انسان‌ها و تقلیل دادن آن‌ها به یک توده بی‌شکل و نوعی ماده خام است، ماده خامی که بر باید بر وفق ایدئولوژی حاکم شکل پیدا کند. در این نگاه انسان‌ها هیچ عاملیتی ندارند و اساسا تفاوتی میان انسان و سنگ و چوب و مواد طبیعی نیست؛ فقط ماده‌ای خام در میان است که باید با مهندسی بدان شکل داد و رسانه‌ها ابزار اصلی شکل دادن به انسان هستند.

کانت معتقد بود والاترین اصل تفکری بشری این است که انسان را غایت بدانیم نه وسیله. نگاه تکنیکی حاکمان تمامیت‌خواه به انسان این نگاه را برعکس می‌کند و انسان را جز وسیله‌ای برای تحقق منویات حاکم نمی‌داند. نگاه تکنیک‌زده، «ابزار» را جانشین فکر می‌کند و انسان را به ماشین تقلیل می‌دهد. این فرایند ساخت انسان طراز نوین یکی از سیاه‌ترین و مخرب‌ترین وجوه حاکمیت توتالیتر است.

پروپاگاندا چیست؟

با این تفاصیل می‌توان درک کرد که چرا حکومت‌های تمامیت‌خواه ابدا از رسانه‌های مستقل و آزاد استقبال نمی‌کنند: آن‌ها رسانه نمی‌خواهند بلکه پروپاگاندا می‌خواهند. پروپاگاندا یا تبلیغات سیاسی، گونه‌ای ارتباط است که در آن اطلاعات هماهنگ و جهت‌دار برای هدایت افکار مخاطبان پخش می‌شود.

هدف پروپاگاندا شکل دادن به افکار و احساسات عمومی جامعه است. پروپاگاندا ممکن است ظاهر اطلاع‌رسانی بی‌طرف را به خود بگیرد یا حتی به شکلی ابزاری بر نیاز‌های مخاطب تمرکز کند (مثلا در شکل برنامه‌های سرگرمی) اما همواره کارکرد اصلی خود را حفظ می‌کند. این مسئله در یکی از جملات کتاب «نبرد من» نوشته هیتلر به روشنی بیان شده «با پروپاگاندا می‌توان بهشت را جهنم جلوه داد و جهنم را بهشت، می‌توان فلاکت‌بارترین شکل زندگی را سعادت جلوه داد. پروپاگاندا ما را بر سر قدرت آورد، قادرمان کرد در قدرت بمانیم و نهایتا ابزار فتح دنیا را هم به ما خواهد داد.»

در سیاست مدرن حاکمیت نوعی «قرارداد اجتماعی» میان مردم و حاکمان است و حاکم مشروعیت و قدرت خود را از مردم می‌گیرد. با مسائل اجتماعی و سیاسی نیز توسط فرایندی دموکراتیک برخورد می‌شود که اساسا نیازمند نقد و گفت‌وگوی نقادانه میان شهروندان دو دولت است. اما در جوامع استبدادی مشروعیت مردمی نیست بلکه منشاء فرازمینی و غیر انسانی دارد و شهروندان نیز همانطور که ذکرش رفت «محجور و نادان» هستند.

رسانه‌ها در جوامع دموکراتیک منتقد دولت هستند اما توتالیتاریسم نیاز به منتقد ندارد چرا که اساسا تصور می‌کند نقدی به او وارد نیست. توتالیتاریسم در عوض منتقد، کارگزار می‌خواهد و در عوض خبرنگار تبلیغات‌چی. چنین دولت تک‌صدا و فروبسته‌ای که خود را «دانای کل» می‌داند و دیگران را صغیر، اساسا نمی‌تواند رسانه آزاد داشته باشد و در واقع رسانه آزاد در آن نوعی نقض غرض است: هدف تمامیت‌خواهی محو آزادی و تفکر نقاد است که با پروپاگاندا میسر می‌شود نه با رسانه آزاد.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
۰۴:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۴
ولی من هیچ مشکلی با آیین و کیش کسانی که می‌خواهند برای من بمیرند ندارم اشکالی ندارد زرتشتی باشند یا مسیحی ، مسلمان باشند و یا حتی کمونیست!
ناشناس
۰۶:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۳
این حکومتها دهانهای بسته می خواهند مردم لال می خواهند مردم ذلیل می خواهند! اینها بزهای اخفش می خواهند تا اراجیف شان را تایید کنند
ناشناس
۰۱:۵۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۳
با درود
مطلب بسیار خوب بود ، چند بار پیش خودم تحلیل کردم که اگر رسانه های نیمه مستقل اگر با هم تصمیم بگیرند که اعتصاب کنند البته با توجه به اینکه یکبار این رخداد انجام شده بود و توانسته بودند امتیازاتی برای آزادی بگیرند نتیجه این شد که حکومت بسیار هم از این قضیه استقبال می‌کند و بعنوان مزاحمی که خودش شرش را کم کرده دیگر اجازه ندهد همین روزنه هم دیگر باز شود
اما چطور میتوان آزادی عمل بیشتری برای رسانه ها که رکن اساسی دموکراسی هستند را فراهم نمود ، به اینجا رسیدم که مشارکت مردم در رسانه مستقل می‌توانند نقش بسزایی ایفا کنند
چندین بار در رسانه های دیده ام که برای محبوبیت بیشتر ، مردم را در بازی شراکت دادند و هر چه میزان این مشارکت بیشتر بوده مردم هم اقبال بیشتری به نظرات آن رسانه داشته اند و حتی آن رسانه را جزوی از خانواده خود میدانند
چند مورد را خدمتتون عرض میکنم
داشتن صداقت ، گفتگو با مخاطب ، پذیرش ایده ها و نظر خواهی در خصوص ایده های مخاطبین ، به چالش کشیدن مشکلات و کم کاری دولت در موضوعات بصورت موضعی و پیگیری مداوم تا زمان پاسخگویی دولت و....
یک نکته بسیار مهم برگزاری نظرسنجی از موارد بسیار کوچک و نه کلی که میتواند پشتوانه سوال از دولت بشود تا کم کم به نظر سنجی های مهمتر برسیم و این کمک میکند مردم عادت کنند مشارکت کنند و ذهن خود را در خصوص مشارکت فعال نگهدارند و کم کم مردم عادت میکنند سوال کنند و پاسخ بگیرند
امیدوارم دوستان رسانه نگویند نمیشود چون به شخصه کارهایی کرده ام که مخاطبم گفته است مگر اینکه خدا از آسمان پایین بیاید تا بشود و من خدا را به زمین آوردم و شد و ....!!!
رضا
۰۱:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۳
از رسانه ها میخواهند میلی شوند نه ملی
دلقکهایی چون مهران رجبی و گلزار لوکس سوار عروسک خیمه شب بازیشان شوند ....
خلاصه هر چی کاسه لیس و نون به نرخ روز خور حرام لقمه هست دورشان جمع میشوند ...
نظرات شما