رویداد۲۴ | علیرضا نجفی: «شما در هیچ جای دنیا سراغ ندارید که مردم بر سر مزار شاعران خود بروند و با مقبره شاعرانشان همچون زیارتگاه برخورد کنند. هر فرد ایرانی برای مثال رابطهای شخصی با حافظ دارد، اینکه آن فرد فرهیخته است یا عامی یا عارف است و رند، اهمیت چندانی ندارد، هر یک به فراخور حال و استعداد ذاتی خود آن را تعبیر میکنند و از آن بهره میگیرند و از خواندن اشعار وی لذت میبرند؛ به قول مولانا «هرکسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من». این نشاندهنده ارتباط عمیقی است که میان ایرانیان و شاعرانشان وجود دارد. حضور اینچنینی ایرانیان بر مزار عطار، حافظ، خیام و سعدی پدیدهای کاملا استثنایی است.» داریوش شایگان، پنج اقلیم حضور
مقبره سعدی در چنین روزی در اردیبهشت ۱۳۳۱ افتتاح شد. سعدی یکی از بزرگترین شاعران تاریخ ایران است. وی هم از منظر خلاقیت ادبی و هم بخاطر محتوای آموزههای اخلاقی و عملی خود مورد توجه ایرانیان بوده است. تا پیش از وجود آموزش و پرورش رسمی در ایران، کودکان زبان فارسی را با آثار سعدی یاد میگرفتند و بسیاری از اشعار و گفتارش در زبان فارسی تبدیل به ضربالمثل شدهاند.
سعدی در قرن هفتم هجری درگذشت و پیکرش را در خانقاهی که سالها در آن زندگی میکرد دفن کردند. اما برای سالهای سال آرامگاه درخور و شایستهای نداشت و در دوران معاصر نیز مقبره او، که امروز سعدیه نامیده میشود، دیرتر از مقبره شعرایی مانند فردوسی بازسازی شد. این امر دو دلیل عمده داشت: یکی سنی مذهب بودن سعدی و گرایشش به تفکر نظامیههای بغداد بود و دلیل مهمتر، موج نقد آثار سعدی بود که از زمان مشروطه آغاز شد و هما کاتوزیان آن را به عنوان «سعدی کشی در ایران معاصر» توصیف میکند.
آرامگاه سعدی طی سه قرن پس از وفاتش آرامگاهی ساده بود که مردم گاه به زیارت آن میرفتند. اما با ترویج مذهب تشیع در ایران، آرامگاه سعدی سنی مذهب نیز خلوت شد و در سال ۹۹۸ هجری یعقوب ذوالقدر، حاکم شیراز که با صفویان متحد بود، دستور تخریب آرامگاه سعدی را داد. یعقوب ذوالقدر شیعه بود و این کار را برای خودشیرینی در برابر صفویان متعصبتر از خود انجام داد.
حدود ۲۰۰ سال پس از این ماجرا، سعدی شیرازی آرامگاهی نداشت تا اینکه کریمخان زند با روحیه وطندوستی و شیراز دوستی خود دستور ساخت مقبرهای برای سعدی داد. در این آرامگاه جدید طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع میشد. در دو طرف راهرو دو اتاق کرسیدار ساخته شده بود. در اتاقی که سمت شرق راهرو بود، قبر سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کرده بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اتاق میشد، که بعدها شوریده شیرازی شاعر نابینای شیرازی در اتاق غربی این قسمت دفن شد.
در دوران قاجاریه که علمای شیعه بسیار قدرت گرفته بودند، دوباره دستور تخریب آرامگاه سعدی صادر شد. داماد فتحعلی شاه، یعنی فتحعلی خان صاحب دیوان، دوباره آرامگاه سعدی را بازسازی کرد. اما بنای آن ابدا در خور این شاعر بزرگ نبود و سریعا رو به ویرانی رفت.
بر اساس نوشته عیسی صدیق، جهانگردان و خاورشناسانی که در دوره قاجاریه آرامگاه سعدی میآمدند از ویرانی و خرابی آن یاد میکردند. ویلیام فرانکلین، جهانگرد انگلیسی، که در سال ۱۷۸۶ میلادی به شیراز آمده ضمن شرح آرامگاه سعدی آورده است که «مقبره سعدی به مرورزمان خراب شده و اگر تعمیر نشود بکلی منهدم خواهد شد.»
بیشتر بخوانید: تخریب مقبره رضا شاه به دست آیت الله خلخالی
همچنین سر گوراوسلی، خاورشناس انگلیسی، تجربه خود درباره مشاهده مقبره سعدی چنین بیان میکند: «در سال ۱۸۱۱ ازطرف دربار ژرژ سوم پادشاه انگلستان بسمت سفارت مامور دربار فتحعلیشاه قاجار شدم. در شیراز چندماه اقامت کردم، چندین مرتبه سر قبر شیخ رفتم که واقعا خرابه بود و در حال انهدام. از باغ و درختهایی که وقتی در آنجا بوده اثری نیست. من فکر کردم با مبلغ کمی مقبره را میتوان تعمیر کرد و از حسن عقیدتی که به شیخ و کلامش دارم، تصمیم گرفتم که با پول خودم مقبره را تعمیر کنم، ولی پسر پنجم شاه ایران، حسینعلی میرزا، که والی فارس است مرا از اجرای این نیت بازداشت و وعده داد که مقبره را به خرج خود تعمیر کند و گفت به همان اسلوب و خوبی که کریمخان مقبره حافظ را تعمیر کرده اقدام خواهد شد؛ ولی به قول خود عمل نکرد.»
لرد کرزن نیز در کتاب مسئله ایران شرحی درباره سعدیه آورده و نوشته است که: «کریمخان ساختمان را بدون اینکه تغییری در سنگ قبر بدهد تعمیر نمود، ولی در ابتدای قرن حاضر آرامگاه بطوری خراب گردید که در سال ۱۸۰۲ اسکات وارینگ و در سال ۱۸۱۰ سرجان ملکم حاضر شدند آنرا به خرج خود تعمیر نمایند و اگرچه از آن تاریخ در مقبره یک تعمیراتی شده است، معهذا تا کنون وجههای تخریب شده دارد.»
در سال ۱۳۰۰ مجلس شورای ملی تصمیم به بازسازی مقبره شعرایی مانند حافظ و فردوسی گرفت، اما آرامگاه سعدی تا اواخر دهه سی بازسازی نشد. دلیل این امر نگاه منفی نسبتا رایجی بود که در میان اهالی فرهنگ و هنر به آثار سعدی وجود داشت. عمده آثار سعدی در باب شیوه زندگی و آموزههای اخلاقی بود و طبعا اخلاقیات مرسم زمانه خودش را بازتاب میداد. با ورود مدرنیته به ایران چنین اخلاقیاتی مورد پذیرش نبود. آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی و طالبوف نخستین منتقدان اخلاقیات و اندرزهای سعدی بودند و این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که احمد کسروی درباره سعدی نوشت: «سعدی اندیشههای پست و بیخردانه زمان خود را به قالب سخن ریخته و بهصورت پند و اندرز بیان کردهاست.»
موارد مورد نقد روشنفکران مشروطه در آثار سعدی عبارت بودند از: باور به تقدیرگرایی، ستایش شاهان، اخلاقیات زهدباور، زنستیزی و ترویج نابرابری جنسیتی و عشق اروتیک به کودکان. این مسائل در بسیاری از موارد درست بودند، اما این شیوه از نقد هم تقلیلگرایانه بو و هم غیرتاریخی.
اما سعدی به لحاظ بیان ادبی خود، به ویژه در نثر، از بزرگترین ادیبان تاریخ ایران به حساب میآمد و اشعار عاشقانه و غزلیاتش نیز زیبا و گاه تکاندهنده بودند. از طرف دیگر روشنفکرانی، چون محمدعلی فروغی، که روحیهای محافظهکارانه داشتند، به سعدی علاقه نشان میدادند. به همین دلیل انجمن مفاخر ملی در اواخر دهه سی تصمیم به بازسازی آرامگاه سعدی گرفت و برای ساخت مقبره سعدی انجمنی تشکیل شد که به دنبال کمکهای مردمی میگشت. جالب است که این انجمن، تنها موفق به جمعآوری ۱۳ هزار تومان شد که بیشتر این مبلغ را اهداکنندگان خارجی هدیه کرده بودند. نهایتا انجمن مفاخر ملی قسمتی از مالیات قند و شکر را برای بازسازی سعدیه صرف کرد و نهایتا نقدینگی مورد نیاز تامین شد.
ساختمان جدید سعدیه را محسن فروغی معمار نامدار ایرانی و فرزند محمدعلی فروغی ساخت که پدرش نیز تصحیح بینظیری از کلیات سعدی ارائه داده بود. محمدرضاشاه پهلوی پس از اتمام بنای جدید آرامگاه سعدی برای افتتاح این مکان به شیراز رفت و چنین جملاتی را در سعدیه گفت: «بسی خوشوقت و شادمانم که امروز در این سرزمین تاریخی آرامگاه استاد سخن شیخ مصلحالدین سعدی را که بنیادش به دستور من و کوشش و پایمردی انجمن آثار ملی نهاده شدهاست، افتتاح میکنم. سعدی پایه سخنرانی را بر اساسی گذاشت و حد زیبایی ادبیات پارسی را به جایی رسانید که میتوان گفت: حد همین بود سخندانی و زیبایی را.ای استاد ارجمند، در جوار فضل و عنایت خداوندی خوش و شادباش که روان ادب و زبان پارسی با سخنان روحپرور تو همیشه زنده و گویا است.»
طی سالهای بعدی نیز سعدیه رشد و گسترش بیشتری یافت و اطراف آن نیز ساخته شدند و امروز یکی از مکانهای مهم فرهنگی ایران است. علاقه به خود آثار سعدی نیز از دهه سی به بعد دوباره رو به فزونی رفت و امروز میتوان وی را یکی از محبوبترین شعرای ایران دانست.