رویداد۲۴| مهسا زرگری: صفویه یا صفویان (حکومت ۹۰۷ - ۱۱۳۵ ق) سلسلهای از حاکمان شیعه ایران بودند که با رسمیکردن مذهب شیعه در کشور، تلاش کردند هویتی یکپارچه برای مردم ایران ایجاد کنند و بدین ترتیب نخستین حکومت شیعه را در سرتاسر ایران تأسیس کردند.
این خاندان اعضای یک طریقت صوفیانه بودند که در قرن هفتم قمری بهدست صفیالدین اردبیلی تأسیس شد. در نیمه دوم قرن نهم، تحت رهبری شیخ جنید و شیخ حیدر، جد و پدر شاه اسماعیل، نهضتی مذهبی، سیاسی و نظامی شکل گرفت که در آغاز قرن دهم با فتح تبریز بهدست سپاه قزلباش و هدایت اسماعیل، به قدرت سیاسی دست یافت. حکومت صفویه تا سال ۱۱۳۵ ق، زمانی که اصفهان بهدست شورشیان افغان سقوط کرد، ادامه داشت. در ادامه این مقاله بررسی میشود که دوران صفویه در تاریخ ایران و جهان چگونه بود و کجا شکل گرفت؟
عصر صفوی در ایران شاهد پیشرفتهای قابل توجهی در زمینههای نظامی، فقهی و هنری بود. دعوت از فقهای برجسته تشیع، بهویژه از جبل عامل لبنان، باعث شد که این حکومت دارای پشتوانه فکری و عقیدتی قوی باشد و فضای پرورش عالمان معروفی، چون میرداماد، فیض کاشانی، ملاصدرا و محمدباقر مجلسی فراهم شود. ادبیات نیز در این دوره رنگ و بویی شیعی و مذهبی به خود گرفت و مرثیهسرایانی مانند محتشم کاشانی به این عرصه وارد شدند.
برخی بر این باورند که قدرت شاهان صفوی بر سه پایه استوار بود: اول، نظریه حق الهی پادشاهان ایرانی (فر ایزدی)، دوم، ادعای نمایندگی امام مهدی (عج) بر روی زمین و سوم، مقام پادشاهان صفوی بهعنوان مرشد کامل پیروان طریقت صفویه.
خاستگاه صفویه شهر اردبیل است. نخستین فرد از این خاندان، فیروز شاه زرین کلاه، در قرن پنجم قمری در اردبیل زندگی میکرد. بر اساس منابع دوره صفویه، نسب این خاندان به امام کاظم (ع) میرسد. با این حال، برخی پژوهشگران معاصر در مورد سیادت این خاندان و تشیع شیخ صفیالدین تردید کردهاند.
ظهور صفیالدین اردبیلی تاریخ صفویه را وارد مرحله جدیدی کرد. او به دلیل استعداد خود ریاست طریقه زاهدیه را بهدست آورد و به مدت ۳۵ سال بر این طریقه ریاست کرد.
به گزارش رویداد۲۴ دوره ریاست شیخ صفی، تماسهای منظم بین اردبیل و مریدان طریقت صفویه در سایر مناطق را برقرار کرد و توانست به آناتولی شرقی و سوریه نیز گسترش یابد. با بهدستگرفتن رهبری جنید، فرزند ابراهیم، در سال ۸۵۱ ق، نهضت به مرحله جدیدی وارد شد و تمایل به قدرت دنیوی و پادشاهی را بهخوبی نشان داد. او نخستین رهبر صفویه بود که لقب سلطان را به خود اختصاص داد.
تأسیس حکومت صفویه به زمان شاه اسماعیل اول، نواده شیخ صفی، بازمیگردد. او در رأس مریدان خود، به همراه هفت هزار قزلباش، نیروهای آق قویونلو را در ناحیه شرور شکست داد و وارد تبریز شد و تشیع را بهعنوان مذهب رسمی اعلام کرد. قبایل روملو، استاجلو، تکلو، شاملو، ذوالقدر، قاجار، افشار و ترکمانان در تشکیل و استحکام صفویه نقش بنیادینی ایفا کردند.
در سال ۱۵۰۱ میلادی (۹۰۷ هجری قمری) اسماعیل صفوی ۱۴ ساله در تبریز به عنوان اولین پادشاه سلسلۀ صفویه تاج بر سر نهاد و تشیع دوازدهامامی را مذهب رسمی ایران اعلام کرد
شاه اسماعیل صفوی در واقع مؤسس نخستین "دولت ایرانی" پس از حملۀ اعراب مسلمان به ایران بود. تا پیش از آن، ایران بیش از ۶۰۰ سال بخشی از "دولت اسلامی" به شمار میرفت؛ دولتی که در قالب نظام "خلافت" شکل گرفته بود و از زمان حملۀ مسلمین به ایران در زمان خلافت عمر بن خطاب تا زمان فروپاشی امپراتوری عباسیان در سال ۶۵۶ هجری قمری، بر ایران سیطره داشت.
در دوران حکومت صفویه، تشیع بهعنوان مذهب رسمی ایران اعلام شد. اگرچه برخی پژوهشگران به آمادگی اجتماعی ایرانیان برای پذیرش تشیع اشاره کرده و گسترش آن در سالهای پیش از قدرتگیری صفویان را مطرح کردهاند، منابع تاریخی به اقدامات سختگیرانه شاه اسماعیل برای رسمیتبخشیدن به آیین تشیع در ایران اشاره دارند. او دستور داد خطیبان مساجد خطبه به نام امامان دوازدهگانه بخوانند و خلفای سهگانه را لعن کنند. همچنین، گروهی به نام تبرائیان تأسیس کرد که در خیابانها به لعن خلفا میپرداختند. شاه اسماعیل همچنین اذان را به روش شیعیان اعلام کرد و هر کسی که نماز را به مذهب امامیه برپا نکند، مجازات میکرد. برخی منابع از قتل تعداد زیادی از مخالفان تشیع که در برابر این سیاستها ایستادگی کردند، خبر میدهند. در مقابل، برخی پژوهشگران بر این باورند که تغییر مذهب ایرانیان به تشیع حرکتی تدریجی و بدون برخورد بوده است و گزارشهای مربوط به شدت عمل شاه اسماعیل را ناشی از داستانپردازی تاریخنگاران میدانند.
در کنار سختگیری بر اهل سنت و اجبار مردم به اظهار تشیع، شاه اسماعیل از روشهای دیگری نیز برای گسترش تشیع استفاده کرد. از جمله این روشها دعوت از علمای شیعه برای مهاجرت به ایران بود. با ورود این علمای شیعه، مدارس و مراکز علمی تأسیس شد و برگزاری آیینهای شیعی، مانند عزاداری محرم، به تقویت احساسات مذهبی و تثبیت مذهب تشیع کمک کرد.
برخی پژوهشگران، حکومت صفویه را نخستین حکومت ملی ایران میدانند و بر این باورند که رسمی و فراگیر شدن مذهب شیعه در ایران به شکلگیری هویت ملی در عصر صفوی کمک کرده است. این امر به یکپارچگی مردم ایران و توانمندی آنان در برابر دشمنان سنیمذهب منجر شد. در این راستا، مذهب شیعه بهعنوان عاملی برای وحدت جامعه ایرانی و ایجاد تمایز در برابر دشمنان، بهویژه حکومت عثمانی، عمل کرد.
در آغاز حکومت صفوی، تنشهایی بین شاه اسماعیل اول و سلطان سلیم عثمانی به وجود آمد، اما به تدریج روابط بین دو کشور بهبود یافت و به دوستی و حسن تفاهم منجر شد.
پس از صلح شاه تهماسب با سلطان سلیمان (که به صلح آماسیه در ۹۶۲ قمری / ۱۵۵۵ میلادی معروف است)، روابط ایران و عثمانی به سمت بهبودی رفت و لحن نامههای شاه تهماسب و سلطان سلیمان نرمتر شد. در سالهای بعد، هیأتهایی که شاه تهماسب به استانبول ارسال کرد، هدایای نفیسی به مناسبت جلوس سلطان سلیمان قانونی تقدیم کردند. این دوستی تا مرگ سلیمان در سال ۹۷۵ ه / ۱۵۶۸ م و جانشینی فرزندش، سلطان سلیم دوم، ادامه داشت.
شاه تهماسب، پادشاه عثمانی را «سلطان غازی» و «مجاهد فی سبیل الله» میدانست و جنگیدن با او را خلاف شرع میشمرد. او در تذکره خود مینویسد: «خواندگار (لقب سلاطین عثمانی) به غزا به جانب فرنگ رفته، ما که به الکای او رویم، کار ما پیش نخواهد رفت...»
شاه عباس نیز وقتی از لشکرکشی سلطان مراد سوم به اروپا و جنگ او با اروپاییان مطلع شد، خوشحال شد و در نامهای دوستانه به او نوشت: «امیدوارم بهزودی خبر فتح و ظفر به گوش برسد... و اگر فرمان جهان مطاع باشد، امرا و لشکر قزلباش را به رقابت عسکر نصرت مأثر روانه خواهیم کرد...»
شاه عباس دوم نیز روابط دوستانهای با دولت عثمانی برقرار کرد.
در سال ۹۲۹ ق، در دوره شاهاسماعیل، نخستین تماس بین ایران و آلمان برقرار شد. شاهاسماعیل تمام تلاش خود را برای یافتن یک متحد اروپایی و خرید اسلحه جهت جنگ با عثمانی و احیای حیثیت ازدسترفتهاش بهکار بست، اما هرگز به نتیجه مطلوبی نرسید.
یک سال پس از جنگ چالدران، پادشاه مجارستان، لودویک دوم (لوودویک دوم)، راهبی بهنام پطروس دومونت لیبانو (Petros de Mont Libano) را با نامهای به ایران فرستاد. این راهب پس از بازگشت، نامهای از طرف شاه برای امپراتور آلمان، شارل پنجم (شارل کن)، به همراه داشت. در این نامه، شاه پیشنهاد کرد که ایران و آلمان بهصورت همزمان به عثمانی حمله کنند؛ ایران از جنوب و آلمان از شمال.
با توجه به این که در آن زمان شارل پنجم در حال جنگ با فرانسه بود، شاهاسماعیل به این نکته نیز اشاره کرد که جنگ میان امپراتوران اروپا میتواند به جسارت و قدرت بیشتر سلطان منجر شود. شارل به شاه اعلام کرد که نقشه مسیر حمله به عثمانی را تهیه کند تا بهطور مشترک جنگ را آغاز کنند.