رویداد۲۴- پس از ارتحال آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام، گمانهزنیها برای انتصاب شخص جایگزین ایشان آغاز شده است. رسانههای گوناگون با توجه به دلایل خود و از زاویه دید خود، اولویت گزینههای جایگزین را حدس میزنند و از برخی اشخاص نیز نام میبرند.
در میان گمانهزنیها، برخی از هواداران محمود احمدینژاد از مطرح شدن نام وی برای ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر میدهند. کانال تلگرامی عبدالرضا داوری از فعالان رسانهای نزدیک به احمدینژاد با انتشار تصویری که حاوی این عبارت بود: «خبر خوشی در راه است. لطفا کمی صبر کنید...» هواداران احمدینژاد را امیدوار به انتصاب وی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام کرد. برخی از رسانههای ضد انقلاب هم چنین اقدامی را تایید کرده و آن را ناشی از بده بستانهای پشت پرده مسوولان دانستهاند.
اما چرا چنین انتصابی دور از ذهن است و بیشتر به شوخی، شبیه است تا واقعیت؟
1- محمود احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری، به حضور در جلسات مجمع تشخیص مصلحت اعتقادی نداشت. شاهد این کلام نیز حضور اندک شمار او در طی هشت سال ریاست جمهوری در جلسات مجمع است. برخی از او نقل قولی منتشر کردند که احمدینژاد گفته است در جلسات مجمع، به نظرات من توجهی نمیشود و مورد نقد دیگران قرار میگیرد و لذا در جلسات، حضور نمییابم.
در دوران ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی بر مجمع تشخیص، فضای اداره جلسات به گونهای بود که تمامی اعضا به اعلام نظر میپرداختند و در پایان، رایگیری میشد و در موارد متعددی، موضوعی بر خلاف نظر رئیس مجمع، تصویب میشد اما همه به نتیجه آرا، احترام میگذاشتند. گویا احمدینژاد از اینکه نظراتش مورد قبول، واقع نمیشده است حضور در جلسات مجمع را بیفایده میدانسته است.
غلامحسین الهام نیز که از او در دولت احمدینژاد با عنوان «ابوالمشاغل» یاد میشد و از نزدیکترین مشاوران و مدیران او به شمار میرفت در مورد مجمع تشخیص مصلحت نظام، لفظ «مجمع بیکاران» را به کار برده بود که بیربط به عدم حضور احمدی نژاد در جلسات مجمع نبود.
لذا احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری خود، مجمع تشخیص را مجمعی بیهوده میدانسته است و ریاست او بر مجمع تشخیص، موجب سیر قهقرایی آن خواهد شد.
2- تنها شخصی که در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران، حکم حکومتی رهبر انقلاب را اجرا نکرده است محمود احمدی نژاد است. وی در طول ریاست جمهوری خود و پس از آن، بارها نظر خود را بر حکم رهبری ارجح دانسته و تا زمانی که موضوعی رسانهای نشده است بر نظر خود پافشاری کرده است.
احمدی نژاد در موضوع حکم حکومتی رهبری در مورد مشائی، متابعت نکرد، در موضوع حکم رهبری در مورد وزارت حیدر مصلحی در اطلاعات، یازده روز خانهنشینی را برگزید، در موضوع سازمان حج و زیارت، به حکم حکومتی رهبری بیتوجهی کرد، تا زمانی که توصیه رهبری مبنی بر عدم کاندیداتوری وی، علنی نشده بود بر اقدامات انتخاباتی خود، پای فشرد و موارد متعدد دیگری که نمایانگر آن است که احمدی نژاد، توانایی تشخیص مصلحت خود را هم ندارد؛ چه برسد به تشخیص مصلحت نظام؛ آنهم به عنوان رئیس در مجمعی که در حکم بازوی مشورتی رهبری عمل می کند و ابتدائی ترین شرط پذیرش مسوولیت در آن، قبول حکم حکومتی رهبری است.
3- مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجمعی است که مباحث جناحی و قطبی در آن، نباید راه یابد و منافع ملی در صدر اولویتهای کاری آن است؛ چرا که باید مصلحت نظام را تشخیص دهد و مشورتهایی کارشناسانه به رهبر انقلاب انتقال دهد که در اصول کلی سیاستهای نظام، ظهور و بروز مییابد.
تبدیل مجمع تشخیص مصلحت نظام به یک مجمع بیثبات و قطبی شده و دارای کشمکشهای سیاسی، از توانمدیهای محمود احمدی نژاد است که در صورت ریاست بر آن، محقق خواهد شد. با توجه به روحیه احمدی نژاد در عدم پذیرش نظرات انتقادی، فضای پویای مجمع تبدیل به فضای تحکمی خواهد شد که اعضای آن، ترجیح می دهند حضور فعالی در جلسات آن، نداشته باشند.
علاوه بر این، با توجه به اقدامات احمدی نژاد در «یک شنبه سیاه» مجلس و فدا کردن منافع ملی کشور در جهت منافع شخصی و تخریب علی لاریجانی، رابطه غیر سازنده وی و علی لاریجانی بر فضای مجمع، تاثیر گذار خواهد بود.
اشاره احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری به قوه قضاییه و استفاده از تعبیر «قوه خانوادگی» برای آن، و رابطه غیر سازنده وی و صادق آملی لاریجانی در مسائل گوناگون سیاسی و قضایی نیز بر مجمع، اثرگذار خواهد بود. همچنین اختلافات فراوان احمدی نژاد و حسن روحانی نیز مجمع را به صراط مستقیم، رهنمون نخواهد ساخت.
البته از اختلافات سیاسی احمدی نژاد با تعداد کثیری از اعضای مجمع نیز نمیتوان به سادگی عبور کرد.
لذا با توجه به دلایل گفته شده و موارد متعدد دیگر، انتصاب احمدی نژاد به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را باید در حد همان شایعاتی که به شوخی، شباهت بیشتری دارد، مورد توجه قرار داد.