تمام سرپیچیهای احمدینژاد از فرامین رهبری
بهطور مثال، «آقای خاص» و رفیق شفیق احمدینژاد میداند باید در خفا و در طی جلسات دونفره، نظراتش را به احمدینژاد انتقال دهد تا اثرگذار باشد. یا «فلان سردار» سپاه میداند باید از تحکم و قدرت بازو بهره گیرد تا احمدینژاد، نظراتش را بپذیرد و اعمال کند.
رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود، به نکتهای اشاره فرمودند که نمایانگر شناخت ایشان از احمدینژاد و فهم صحیح از نحوه رفتار خود در قبال او است. ایشان در هنگام بیان علنی نصیحت خود به احمدینژاد در مورد به صلاح نبودن کاندیداتوری وی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، فرمودند: «ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند{را} بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم.«
سؤالی که مطرح میشود این است که چه شناختی برای رهبر انقلاب در رابطه با نحوه رفتار با احمدینژاد حاصلشده است که در ابتدای سخنان علنی خود، نصیحت جلسه خصوصی را مطرح میکنند؟
برای پاسخ به این سؤال، باید به چند مورد از سوابق تاریخی دوران احمدینژاد اشاره کرد.
1- انتهای دولت نهم است. احمدینژاد پیروز انتخابات ریاست جمهوری شده است. اسفندیار رحیم مشایی را به معاون اولی خود برمیگزیند. هواداران او واکنش نشان میدهند. برخی وزرا اعتراض میکنند.اختلافات فراوان میشود.
رهبر انقلاب در حکمی حکومتی و در قالب دستنوشتهای کوتاه اما بهطور خصوصی به احمدینژاد دستور میدهند مشایی را از معاونت اولی بردارد. ایشان میفرمایند: «انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیسجمهور، برخلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقهمندان به شماست. لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد.»
اما احمدینژاد سرپیچی میکند و حکم حکومتی را اجرا نمیکند. این نامه توسط حجتالاسلام ابوترابی فرد نایبرئیس وقت مجلس شورای اسلامی علنی میشود و او علنی شدن این نامه را با نظر رهبری اعلام میکند. پس از علنی شدن حکم حکومتی، بازهم احمدینژاد اقدامی نمیکند اما به دلیل جو رسانهای و فشار افکار عمومی، مشایی از معاونت اولی ریاست جمهوری استعفا میدهد و احمدینژاد، او را رئیس دفتر خود میکند.
2- دو سال از دولت دهم سپریشده است. فشارهای وارده بر حیدر مصلحی وزیر اطلاعات از جانب دولت و جریان انحرافی، بسیار زیاد است. وزیر را مجبور به استعفا میکند. بلافاصله احمدینژاد با استعفای وی موافقت میکند. خبر میرسد رهبر انقلاب با این استعفا و پذیرش آن، مخالفت کردهاند و در طی حکمی حکومتی اما بهطور خصوصی، وزیر اطلاعات را ابقا نمودهاند. احمدینژاد سرخورده و ناراحت میشود. بنا را بر خانهنشینی میگذارد. نقلقولی از وی منتشر میشود که گفته است «مصلحی وزیر من نیست» و یا اینکه «محدوده اختیارات من تا کجاست.»
احمدینژاد زیر بار حکم حکومتی نمیرود و به خانهنشینی ادامه میدهد. رهبر انقلاب بهصورت صریح وارد میدان میشوند و در دیدار با جمعی از مردم استان فارس، ضمن تأکید بر مقابله جدی خود با انحراف میفرمایند: «...بندهى حقیر هم طبق اصول بنا ندارم در کارها و تصمیمهاى دولت وارد شوم. خب، مسئولیتها در قانون اساسى مشخص است؛ هر کس مسئولیتى دارد؛ مگر آنجايى که احساس کنم یک مصلحتى دارد تفویت میشود؛ مثلاینکه در همین قضیهى اخیر اینجوری بود؛ انسان احساس میکند یک مصلحت بزرگى دارد مورد غفلت قرار میگیرد، تفویت میشود؛ خب، انسان وارد میشود که جلوى این تفویت مصلحت را بگیرد. این، مسئلهى مهمى نیست، نظایرش هم اتفاق مىافتد.»
احمدینژاد پس از یازده روز خانهنشینی و بدون اینکه واکنشی در مورد ادامه کار حیدر مصلحی داشته باشد و یا در قبال حکم رهبر انقلاب، اقدامی انجام دهد به ریاست جمهوری بازمیگردد.
3- اوایل سال 1388 است. احمدینژاد میخواهد سازمان حج و زیارت را از وزارت ارشاد منفک کرده و به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ملحق کند. نامه مشایی به ذیحسابی سازمان مبنی بر مسدود کردن حساب این سازمان ارسال میشود. رهبر معظم انقلاب از این اقدام ناخرسند هستند و در طی حکمی، مخالفت خود را اعلام میدارند. دو نامه به احمدینژاد نوشته میشود. نامه اول، از دفتر مقام معظم رهبری به احمدینژاد نوشته میشود که در آن مخالفت معظم له به اطلاع ایشان میرسد. البته این نامه پس از یک هفته مجدداً بهصورت «آنی» نیز برای ایشان ارسال شد. نامه دوم را مقام معظم رهبری با دست خط خودشان برای رئیسجمهور مینویسند. بعد از این دو نامه و هنگامیکه مشاهده شد دولت همچنان در پی عملی ساختن تصمیم خود است و ضمناً حکم آقای لیالی توسط مشایی صادر شد و به ذیحسابی هم دستور مسدود کردن حساب سازمان حج ابلاغ شد، آیتالله خامنهای دستور میدهند نامه سوم خطاب به آیتالله ریشهری نماینده ولیفقیه در امور حج و زیارت نوشته شود. آقای حجازی دراینباره توضیح میدهد که «به آیتالله خامنهای عرض کردم: «چرا این مطلب را به آقای ریشهری نوشته شود؟ آن را به خود آقای احمدینژاد بنویسم.» ایشان فرمودند: نه دیگر به او نمیگویم و به آقای ریشهری نوشته شود. البته نمیخواستم کار به اینجا بکشد، ولی بههرحال کشیده شد.»
در آن نامه به نقل از رهبر انقلاب نوشتهشده بود: «مقام معظم رهبری خطاب به جنابعالی فرمودند: جناب حجتالاسلام ریشهری دامت افاضاته درباره جابجایی سازمان حج و زیارت به جناب آقای رئیسجمهور مؤکد تذکر داده شد که الحاق این سازمان به مجموعه گردشگری شایسته نیست مقرر گشت وضعیت به شیوه سابق باقی بماند لذا مقتضی است جنابعالی برنامههای خود را طبق روال سابق ادامه دهید. وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس محترم سازمان حج و زیارت در جریان امر قرار گیرند. مراتب برای اطلاع و اقدامات لازم اعلام میگردد.»
آیتالله ریشهری در خاطرات خود میگوید: «درواقع آقای احمدینژاد تا قبل از اینکه شرایط به این صورت درآید، حاضر نبود دستور مقام معظم رهبری را بپذیرد، اینگونه موضعگیری ایشان برابر رهبری تا آن تاریخ، بیسابقه و شگفتانگیز بود.»
4- چند ماه تا انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم باقیمانده است. احمدینژاد در تکاپوی حضور مجدد در انتخابات است. تیم انتخاباتی ستاد خود را منصوب کرده است. سفرهای استانی و تبلیغاتی خود را شروع کرده است. به دیدار رهبر انقلاب میرود تا شرایط ورود خود را تسهیل کند. در عین ناباوری با مخالفت ایشان روبرو میشود. تمام تلاشش را میکند تا نظر ایشان را تغییر دهد اما نمیتواند. از جلسه خارج میشود. محتویات جلسه را منتشر نمیکند. اعلام عدم کاندیداتوری نمیکند. بیتوجه به نظر رهبر انقلاب، به سفرهای تبلیغاتی خود ادامه میدهد. احکام جدیدی برای همکاران خود صادر میکند. به گرگان میرود. برای آبادان برنامهریزی میکند و نشانهای از انصراف و عدم حضور در انتخابات در رفتار وی دیده نمیشود.
پس از تأییدها و تکذیبها، سرانجام رهبر انقلاب وارد میدان میشوند و بهصورت صریح و علنی، توصیه خود را به محمود احمدینژاد مبنی بر عدم حضور در انتخابات بیان میکنند. پس از علنی شدن این توصیه، جو رسانهای و فضای افکار عمومی، احمدینژاد را مجبور میکند سفر آبادان را لغو کند و در طی نامهای طلبکارانه، به رهبر انقلاب بنویسد که من به شما گفته بودم که نمیآیم!
آنچه از این نوشتار نتیجه میشود آن است که تنها طریق برخورد و رفتار رهبر انقلاب با محمود احمدینژاد، بهرهگیری از فضای رسانه و اصطلاحاً «بلندگو» است و در غیر این صورت، حتی حکم حکومتی رهبر انقلاب هم توسط احمدینژاد، اجرا نمیشود چه برسد به توصیه ایشان.
چقدر بی تربیت با شعور کم در شبکه های خبری صحبت میکنید...
بدون استدلال سیاسی و منطقی و شناخت و تنها متکی بر تعصب و احساس؟؟؟
مگه میشه ... مگه داریم؟؟؟
ببخشید نمیدونم چند سال از خداوند عمر گرفتید؛ ولی واقعا چیزی در گذر عمر در وجود خود ندارید تا با ملایمت و بدون افراطی گری بنده ای رو به بحث و گیرایی بر حق خودتون بکشونید؟؟؟
واقعا بهش فکر کردید؟؟؟
اینطوری شعار بدهیم می توان گقت که اوباما هم ولایی است !!
این آقایان بواقع نقش خوارج را در مقابل امام خامنه ای بخوبی ایفا کردند.... زنده باد علی زمان..
منتها مردود دونستن احمدی نژاد بخاطر نافرمانی،اونم توسط شما!! نه، واقعا از نظر شما این مساله محکومه!!
این از اون حرفائیه که مرغ پخته سر سفره بشنوه، خندش میگیره
در نامه احمدی نژاد من که چنین چیزی ندیدم منظور شما کدوم نامه هست نمی دونم.
یا در مورد مشایی تا جایی که من می دونم و از زبون احمدی نژاد شنیدم
رهبری گفتند که: مشایی در این پست نباشه و این به این معنی نیست که جای دیگه ای هم نباشه .
نمی دونم کدومو قبول کنم.
معیاروضعیت فعلی افراداست
فقط یک سوال :آیااقدامی که آقای احمدی نژاد درجهت ثبت نام ریاست جمهوری انجام داد،منطبق بانظرحضرت آقاهست یانیست؟باکمی دقت وتامل خودقضاوت کنیم .