نه ایران، شوروی است، نه ترامپ، ریگان / خبرهای خوبی از خاورمیانه برای کاخ سفید در راه نیست
دولت آمریکا میتواند ایران را مورد تهدیدهای نظامی قرار دهد، اما غیر از اینکه چنین تهدیدی باعث مقاومت بیشتر ایرانیان شود، نتیجه دیگری ندارد.
رویداد۲۴ سیاست ترامپ درخصوص اعمال دوباره تحریمها علیه ایران از دو نقطعه ضعف رنج میبرد: اول نداشتن درک درستی از وضعیت سیاسی ایران است و دوم اتخاذ یک راهبرد نامنسجم که منجر به تحقق آرزوی تغییر نظام در ایران نخواهد شد.
در ادامه این مطلب آمده است: در ماههای پیش رو به جای اینکه آمریکا شاهد تحقق هدف تسلیم شدن ایران باشد، دولت ترامپ با واکنشهای وسیع جهانی و منطقهای مواجه خواهد شد که سه رویکرد اصلی بر آنها چیره است: یکی به رهبری ایالات متحده آمریکا، دیگری با ابتکار ایران و سوم از سوی گروهی از کشورها که تمایل دارند برجام را حفظ کنند. همزمان با این سه رویکرد، ایران تلاش خواهد کرد نقشه ژئواستراتژیک منطقه را به گونهای شکل دهد که تامین کننده منافع اساسی آن باشد. با آشکارتر شدن شکافها در راهبرد ایالات متحده، ظرفیت آمریکا و متحدان منطقهای آن برای اثر گذاری بر این نقشه کمرنگتر خواهد شد.
بازی کاخ سفید
اگر یادداشت اخیر مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا در مجله فارین افرز را به عنوان یک دستورالعمل تلقی کنیم، کاخ سفید از تشدید تحریمهای ایران، نیل به یک یا چند دستاورد را مفروض میداند: وادار کردن ایران به مذاکره مجدد درباره توان هستهای با شروطی که آمریکا معین میکند، اجبار ایران و متحدان منطقهای آن به توقف فعالیت نظامی در منطقه یا خرد کردن اقتصاد ایران زیر فشار تحریمها باعث شود مردم ایران را علیه نظام خود بشوراند. از نظر پمپئو، تمام چیزی که برای موفقیت این نقشه لازم است، نشان دادن کمی همت از طرف ترامپ است همانطور که ریگان برای سقوط شوروی تلاش کرد.
این راهبرد دو مشکل دارد. نخست اینکه ترامپ شباهتی به ریگان ندارد. علاوه بر سیاستی که دولت ریگان اتخاذ کرده بود، وی رهبران شوروی را درگیر بازیای کرد که به سقوط نظام شوروی سرعت میبخشید. برخلاف آن ترامپ روش دیپلماسی را رد میکند و در عوض حامی رویکردی است که موجب تخریب چشم انداز گشایش سیاسی که قصد ترویجش را دارد، میشود.
دوم آنکه نظام جمهوری اسلامی برخلاف شوروی، حول محور ایده یک کشور اصلی یا یک حزب حاکم شکل نگرفته است. در عوض این نظام با ایجاد فضا برای دیدگاههای سیاسی رقیب تشکیل شده است، از جمله آنهایی که طالب آزادی بیشتر و پلورالیسم هستند. اصلاح طلبان ایران برای پیشبرد گفتمان خود به رقابت در انتخابات، حمایت از تغییر با تبلیغات رسانهای و پشتیبانی از سیاست تعامل با غرب روی آورده اند که امید دارند توانایی آنها برای پیش بردن اصلاحات سیاسی و اقتصادی را تقویت کند. در واقع رییس جمهور روحانی و اردوگاه اصلاح طلبان حامی او تنها با هدف جذب سرمایه گذاری خارجی برجام را به ثمر نرساندند بلکه امید داشتند این توافق باعث باز شدن فضای سیاسی شود که قبلا تحت فشار و تسلط تندروها بود.
مقاله پمپئو و سخنان ترامپ و بولتن به طور واضح نشان میدهند که کاخ سفید معتقد است منازعات داخلی میان نخبگان ایرانی، نقابی برای اتحاد در برابر فشارهای آمریکاست. این یک تلقی اشتباه از اوضاع سیاسی داخل ایران است که باعث شده دولت ترامپ توافقی را کنار بگذارد که ایران را به همکاری در مسائلی بیش از فعالیت هستهای متقاعد کرده بود. همچنین موجب تضعیف اتحاد شکننده میان رهبران اصلاح طلب و محافظه کار تحت هدایت روحانی برای تشنج زدایی از سیاست داخلی و خارجی شد.
با نادیده گرفتن رقابتهای داخلی در ایران، دولت ترامپ باور دارد میتواند با سیاست تحریم-محور، تهران را وادار به تسلیم شدن در برابر شروطش کند. علاوه بر دوازده شرط تصریح شده در یادداشت پمپئو، کاخ سفید اعلام کرده تا زمانی که ایران احترام به حقوق بشر را نپذیرد، وارد مذاکره نمیشود. با سابقه نه چندان درخشانی که دولت ترامپ در این موضوع دارد، جناحهای مختلف سیاسی در ایران بر سر این موضوع اتفاق نظر دارند که شروط پومپئو سرپوشی است برای سیاست تغییر حکومت در ایران؛ سیاستی که هیچ یک از سران ایران پذیرای آن نیستند.
دولت ترامپ بازی خود را مشتاقانه با بازگرداندن تمام تحریمهای هستهای آغاز کرده که هدفش توقف تولید ۳.۴ میلیون بشکهای روزانه ایران علی رغم اعطای معافیتهای موقتی به برخی خریداران است. از آنجا که سهم بزرگی از درآمدهای دولتی را نفت تشکیل میدهد و با وجود تحریم، سقوط ارزش ریال، افزایش ۴۷.۵ درصدی بهای کالاهای اساسی و تداوم روزافزون اعتصابات کارگری، انتظار میرود تحریمها موجب بروز مشکلات اساسی در اقتصاد ایران شود. اما با موضعی که دولت دارد و احساس خشمی که افکار عمومی به علت ترک توافق هستهای نسبت به آمریکا احساس میکنند، این امید که افزایش اعتراضات موجب زانو زدن دولت ایران برابر خواستههای آمریکا شود، دور از واقعیت به نظر میرسد.
دولت آمریکا میتواند ایران را مورد تهدیدات نظامی قرار دهد، اما غیر از اینکه چنین تهدیدی باعث مقاومت بیشتر ایرانیان شود، نتیجه دیگری ندارد. پمپئو البته اظهار کرده که آمریکا رییس جمهوری دارد که تمایلی به کشاندن آمریکا به جنگ بلندمدت دیگری در خاورمیانه ندارد؛ بنابراین واشنگتن دو هدف را از طریق تحریمها دنبال میکند. هدف نخست توقف عملیات نظامی ایران و متحدانش در سوریه، عراق، لبنان، فلسطین و یمن است. اما شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد کاهش درآمد نفتی موجب ترک حضور منطقهای نظامی ایران میشود که نقش حیاتی برای حفظ امنیت و حصول اهداف راهبردی این کشور دارد. هدف دوم تحمیل فشار اقتصادی بر نهادهای اصلی جمهوری اسلامی است.
بازی انتظار کشیدن از سوی ایران و اروپا
سه عنصر اساسی در تلاش ایران برای تضعیف تحریمها وجود دارد. نخست متحد کردن تمامی رهبران در پشت یک راهبرد واحد است. این مستلزم کمرنگ کردن اختلافات حزبی به منظور تقویت میل ایستادگی برابر آمریکاست. روحانی نخستین گام برای تخفیف انتقادات طرفهای تندرو از سیاستش را با انعکاس موضع خصمانه آنها نسبت به آمریکا برداشته است. او در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل گفت که دولت آمریکا، سیاست تروریسم اقتصادی را در پیش گرفته است. او تاکید کرد ملت ایران نه با تقابل بلکه از طریق تعامل با کشورهای همفکر تحریمها را شکست خواهد داد.
دومین عنصر راهبرد ضدتحریم ایران، اتخاذ آمیزهای از روشها و تاکتیکها برای فروش حداکثر نفت ممکن به خریداران بالقوه است. به این منظور ایران از حربههای قدیمی و موثر مانند کاربرد نفتکشهای بی نام و نشان و قاچاق از طرق زمینی استفاده خواهد کرد. البته در نهایت ایران امیدش به کشورهای اروپایی است که سازوکاری برای دور زدن تحریمها ایجاد کند. نخستین گام در ماه آگوست برداشته شد که اتحادیه اروپا مقرراتی تصویب کرد تا شرکتهای اروپایی از تحریمها تبعیت نکنند. دولت آمریکا با ابزار تحریم به تهدید شرکتهایی میپردازد که بخواهند با ایران معامله کنند. هرچند هنوز موردی برای تحریم دیده نشده، اما همین تهدیدات باعث شده شرکتهای بزرگ مانند توتال، بویینگ و ایرباس از سرمایه گذاریهای سودآور در معاملات با ایران خودداری کنند.
برای تداوم تجارت با ایران، اتحادیه اروپا دست به تاسیس سازوکار مالی مستقلی زده تا شرکتهای اروپایی را در برابر ریسک قطع دسترسی به بازار مالی آمریکا حمایت کند. این سازوکار برای شرکتهایی که در بازار آمریکا حضور ندارند مناسب است، اما به درد شرکتهای بزرگتر مانند توتال نمیخورد که در آمریکا سرمایه گذاری کرده اند. میزان کارایی این سازوکار هنوز قابل بررسی نیست. این سازوکار هنوز پباده سازی نشده و ایران و اروپا باید صبر کنند تا دستاوردهای آن را مشاهده کنند.
در عین حال عنصر سومی نیز در راهبرد ضد تحریم ایران وجود دارد که همان پایبند ماندن به برجام است. با علم به اینکه خروج از برجام موجب همکاری یا بی تفاوتی چین، روسیه و اروپا نسبت به تحریمهای آمریکا میشود، ایران هنوز به مفاد این توافق پایبند مانده است. اما رهبران ایران تاکید دارند که پیروی ایران به منظور ادامه امکان صدور نفت و جذب سرمایه گذاریهای خارجی است؛ بنابراین ایران کار دشواری در پیروی مطلوب از برجام و در عین حال تهدید به خروج از آن دارد. چالش اروپا نیز حفظ اعتماد ایران است.
بهره برداری مطلوب ایران از بازی انتظار
در ماههای آتی تمام بازیگران کلیدی درگیر بازی پیچیده انتظار میشوند که توام با ابهام و غافلگیری است. تهران باید از اخبار تعقیب سیاست راه اندازی سازوکار مستقل مالی توسط اروپا اطمینان حاصل کند. واشنگتن به هشت کشور خریدار نفت ایران معافیتهای موقتی داده تا اطمینان حاصل کند آنها خود را با تحریمها وفق داده و به دنبال سازوکاری مانند اروپا برای دور زدن تحریم نمیروند. اما این تلاشها برای نجات سیاست تحریمی نمیشود که اجزای نامنسجم آن قادر به تسلیم کردن ایران نیست. اظهارات اخیر پومپئو مبنی بر اینکه ایران باید مانند یک کشور نرمال رفتار کند موجب بهبود اوضاع نمیشود چراکه حقیقت امر این است که تندروها در کاخ سفید اصلا ایران را یک کشور نرمال نمیدانند. امید آنها این است که ایران با طی کردن مسیر شوروی سابق به فروپاشی داخلی برسد که البته آرزویی دست نیافتنی است؛ بنابراین ایران با اتکا به نظام سیاسی خود به تضعیف طوفان تحریمها ادامه خواهد داد.
این خبر خوبی برای دوستان کاخ سفید در خاورمیانه نیست. آنها درگیر قضیه قتل خاشقجی هستند که باعث موضع گیری جهان علیه عربستان سعودی شده است. اما نگرانی بزرگتر عربستان، امارات، اسراییل و بحرین این است که ایران موفق به ایجاد شکاف در انسجام سیاست آمریکا به نفع خودش شده است. گفتگوهای «آستانه» با حمایت روسیه درباره سوریه، نقش منطقهای آمریکا را به حاشیه رانده است. در نهم اکتبر میزبانی رویداد گفتگوی امنیت منطقهای در تهران با حضور روسیه، چین و افغانستان حکایت از تصمیم ایران برای شکل دادن به سیاست نگاه به شرق جدیدی دارد که آمریکا در آن نقشی ندارد. کشورهای خاورمیانه که ظرفیت بالقوهای برای دچار شدن به تنش و تزلزل سیاسی دارند، در نهایت از دولتی در آمریکا که رییس جمهورش درک عمیقی از امور بین المللی ندارد، چندان بهرهای نخواهند برد.
در ادامه این مطلب آمده است: در ماههای پیش رو به جای اینکه آمریکا شاهد تحقق هدف تسلیم شدن ایران باشد، دولت ترامپ با واکنشهای وسیع جهانی و منطقهای مواجه خواهد شد که سه رویکرد اصلی بر آنها چیره است: یکی به رهبری ایالات متحده آمریکا، دیگری با ابتکار ایران و سوم از سوی گروهی از کشورها که تمایل دارند برجام را حفظ کنند. همزمان با این سه رویکرد، ایران تلاش خواهد کرد نقشه ژئواستراتژیک منطقه را به گونهای شکل دهد که تامین کننده منافع اساسی آن باشد. با آشکارتر شدن شکافها در راهبرد ایالات متحده، ظرفیت آمریکا و متحدان منطقهای آن برای اثر گذاری بر این نقشه کمرنگتر خواهد شد.
بازی کاخ سفید
اگر یادداشت اخیر مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا در مجله فارین افرز را به عنوان یک دستورالعمل تلقی کنیم، کاخ سفید از تشدید تحریمهای ایران، نیل به یک یا چند دستاورد را مفروض میداند: وادار کردن ایران به مذاکره مجدد درباره توان هستهای با شروطی که آمریکا معین میکند، اجبار ایران و متحدان منطقهای آن به توقف فعالیت نظامی در منطقه یا خرد کردن اقتصاد ایران زیر فشار تحریمها باعث شود مردم ایران را علیه نظام خود بشوراند. از نظر پمپئو، تمام چیزی که برای موفقیت این نقشه لازم است، نشان دادن کمی همت از طرف ترامپ است همانطور که ریگان برای سقوط شوروی تلاش کرد.
این راهبرد دو مشکل دارد. نخست اینکه ترامپ شباهتی به ریگان ندارد. علاوه بر سیاستی که دولت ریگان اتخاذ کرده بود، وی رهبران شوروی را درگیر بازیای کرد که به سقوط نظام شوروی سرعت میبخشید. برخلاف آن ترامپ روش دیپلماسی را رد میکند و در عوض حامی رویکردی است که موجب تخریب چشم انداز گشایش سیاسی که قصد ترویجش را دارد، میشود.
دوم آنکه نظام جمهوری اسلامی برخلاف شوروی، حول محور ایده یک کشور اصلی یا یک حزب حاکم شکل نگرفته است. در عوض این نظام با ایجاد فضا برای دیدگاههای سیاسی رقیب تشکیل شده است، از جمله آنهایی که طالب آزادی بیشتر و پلورالیسم هستند. اصلاح طلبان ایران برای پیشبرد گفتمان خود به رقابت در انتخابات، حمایت از تغییر با تبلیغات رسانهای و پشتیبانی از سیاست تعامل با غرب روی آورده اند که امید دارند توانایی آنها برای پیش بردن اصلاحات سیاسی و اقتصادی را تقویت کند. در واقع رییس جمهور روحانی و اردوگاه اصلاح طلبان حامی او تنها با هدف جذب سرمایه گذاری خارجی برجام را به ثمر نرساندند بلکه امید داشتند این توافق باعث باز شدن فضای سیاسی شود که قبلا تحت فشار و تسلط تندروها بود.
مقاله پمپئو و سخنان ترامپ و بولتن به طور واضح نشان میدهند که کاخ سفید معتقد است منازعات داخلی میان نخبگان ایرانی، نقابی برای اتحاد در برابر فشارهای آمریکاست. این یک تلقی اشتباه از اوضاع سیاسی داخل ایران است که باعث شده دولت ترامپ توافقی را کنار بگذارد که ایران را به همکاری در مسائلی بیش از فعالیت هستهای متقاعد کرده بود. همچنین موجب تضعیف اتحاد شکننده میان رهبران اصلاح طلب و محافظه کار تحت هدایت روحانی برای تشنج زدایی از سیاست داخلی و خارجی شد.
با نادیده گرفتن رقابتهای داخلی در ایران، دولت ترامپ باور دارد میتواند با سیاست تحریم-محور، تهران را وادار به تسلیم شدن در برابر شروطش کند. علاوه بر دوازده شرط تصریح شده در یادداشت پمپئو، کاخ سفید اعلام کرده تا زمانی که ایران احترام به حقوق بشر را نپذیرد، وارد مذاکره نمیشود. با سابقه نه چندان درخشانی که دولت ترامپ در این موضوع دارد، جناحهای مختلف سیاسی در ایران بر سر این موضوع اتفاق نظر دارند که شروط پومپئو سرپوشی است برای سیاست تغییر حکومت در ایران؛ سیاستی که هیچ یک از سران ایران پذیرای آن نیستند.
دولت ترامپ بازی خود را مشتاقانه با بازگرداندن تمام تحریمهای هستهای آغاز کرده که هدفش توقف تولید ۳.۴ میلیون بشکهای روزانه ایران علی رغم اعطای معافیتهای موقتی به برخی خریداران است. از آنجا که سهم بزرگی از درآمدهای دولتی را نفت تشکیل میدهد و با وجود تحریم، سقوط ارزش ریال، افزایش ۴۷.۵ درصدی بهای کالاهای اساسی و تداوم روزافزون اعتصابات کارگری، انتظار میرود تحریمها موجب بروز مشکلات اساسی در اقتصاد ایران شود. اما با موضعی که دولت دارد و احساس خشمی که افکار عمومی به علت ترک توافق هستهای نسبت به آمریکا احساس میکنند، این امید که افزایش اعتراضات موجب زانو زدن دولت ایران برابر خواستههای آمریکا شود، دور از واقعیت به نظر میرسد.
دولت آمریکا میتواند ایران را مورد تهدیدات نظامی قرار دهد، اما غیر از اینکه چنین تهدیدی باعث مقاومت بیشتر ایرانیان شود، نتیجه دیگری ندارد. پمپئو البته اظهار کرده که آمریکا رییس جمهوری دارد که تمایلی به کشاندن آمریکا به جنگ بلندمدت دیگری در خاورمیانه ندارد؛ بنابراین واشنگتن دو هدف را از طریق تحریمها دنبال میکند. هدف نخست توقف عملیات نظامی ایران و متحدانش در سوریه، عراق، لبنان، فلسطین و یمن است. اما شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد کاهش درآمد نفتی موجب ترک حضور منطقهای نظامی ایران میشود که نقش حیاتی برای حفظ امنیت و حصول اهداف راهبردی این کشور دارد. هدف دوم تحمیل فشار اقتصادی بر نهادهای اصلی جمهوری اسلامی است.
بازی انتظار کشیدن از سوی ایران و اروپا
سه عنصر اساسی در تلاش ایران برای تضعیف تحریمها وجود دارد. نخست متحد کردن تمامی رهبران در پشت یک راهبرد واحد است. این مستلزم کمرنگ کردن اختلافات حزبی به منظور تقویت میل ایستادگی برابر آمریکاست. روحانی نخستین گام برای تخفیف انتقادات طرفهای تندرو از سیاستش را با انعکاس موضع خصمانه آنها نسبت به آمریکا برداشته است. او در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل گفت که دولت آمریکا، سیاست تروریسم اقتصادی را در پیش گرفته است. او تاکید کرد ملت ایران نه با تقابل بلکه از طریق تعامل با کشورهای همفکر تحریمها را شکست خواهد داد.
دومین عنصر راهبرد ضدتحریم ایران، اتخاذ آمیزهای از روشها و تاکتیکها برای فروش حداکثر نفت ممکن به خریداران بالقوه است. به این منظور ایران از حربههای قدیمی و موثر مانند کاربرد نفتکشهای بی نام و نشان و قاچاق از طرق زمینی استفاده خواهد کرد. البته در نهایت ایران امیدش به کشورهای اروپایی است که سازوکاری برای دور زدن تحریمها ایجاد کند. نخستین گام در ماه آگوست برداشته شد که اتحادیه اروپا مقرراتی تصویب کرد تا شرکتهای اروپایی از تحریمها تبعیت نکنند. دولت آمریکا با ابزار تحریم به تهدید شرکتهایی میپردازد که بخواهند با ایران معامله کنند. هرچند هنوز موردی برای تحریم دیده نشده، اما همین تهدیدات باعث شده شرکتهای بزرگ مانند توتال، بویینگ و ایرباس از سرمایه گذاریهای سودآور در معاملات با ایران خودداری کنند.
برای تداوم تجارت با ایران، اتحادیه اروپا دست به تاسیس سازوکار مالی مستقلی زده تا شرکتهای اروپایی را در برابر ریسک قطع دسترسی به بازار مالی آمریکا حمایت کند. این سازوکار برای شرکتهایی که در بازار آمریکا حضور ندارند مناسب است، اما به درد شرکتهای بزرگتر مانند توتال نمیخورد که در آمریکا سرمایه گذاری کرده اند. میزان کارایی این سازوکار هنوز قابل بررسی نیست. این سازوکار هنوز پباده سازی نشده و ایران و اروپا باید صبر کنند تا دستاوردهای آن را مشاهده کنند.
در عین حال عنصر سومی نیز در راهبرد ضد تحریم ایران وجود دارد که همان پایبند ماندن به برجام است. با علم به اینکه خروج از برجام موجب همکاری یا بی تفاوتی چین، روسیه و اروپا نسبت به تحریمهای آمریکا میشود، ایران هنوز به مفاد این توافق پایبند مانده است. اما رهبران ایران تاکید دارند که پیروی ایران به منظور ادامه امکان صدور نفت و جذب سرمایه گذاریهای خارجی است؛ بنابراین ایران کار دشواری در پیروی مطلوب از برجام و در عین حال تهدید به خروج از آن دارد. چالش اروپا نیز حفظ اعتماد ایران است.
بهره برداری مطلوب ایران از بازی انتظار
در ماههای آتی تمام بازیگران کلیدی درگیر بازی پیچیده انتظار میشوند که توام با ابهام و غافلگیری است. تهران باید از اخبار تعقیب سیاست راه اندازی سازوکار مستقل مالی توسط اروپا اطمینان حاصل کند. واشنگتن به هشت کشور خریدار نفت ایران معافیتهای موقتی داده تا اطمینان حاصل کند آنها خود را با تحریمها وفق داده و به دنبال سازوکاری مانند اروپا برای دور زدن تحریم نمیروند. اما این تلاشها برای نجات سیاست تحریمی نمیشود که اجزای نامنسجم آن قادر به تسلیم کردن ایران نیست. اظهارات اخیر پومپئو مبنی بر اینکه ایران باید مانند یک کشور نرمال رفتار کند موجب بهبود اوضاع نمیشود چراکه حقیقت امر این است که تندروها در کاخ سفید اصلا ایران را یک کشور نرمال نمیدانند. امید آنها این است که ایران با طی کردن مسیر شوروی سابق به فروپاشی داخلی برسد که البته آرزویی دست نیافتنی است؛ بنابراین ایران با اتکا به نظام سیاسی خود به تضعیف طوفان تحریمها ادامه خواهد داد.
این خبر خوبی برای دوستان کاخ سفید در خاورمیانه نیست. آنها درگیر قضیه قتل خاشقجی هستند که باعث موضع گیری جهان علیه عربستان سعودی شده است. اما نگرانی بزرگتر عربستان، امارات، اسراییل و بحرین این است که ایران موفق به ایجاد شکاف در انسجام سیاست آمریکا به نفع خودش شده است. گفتگوهای «آستانه» با حمایت روسیه درباره سوریه، نقش منطقهای آمریکا را به حاشیه رانده است. در نهم اکتبر میزبانی رویداد گفتگوی امنیت منطقهای در تهران با حضور روسیه، چین و افغانستان حکایت از تصمیم ایران برای شکل دادن به سیاست نگاه به شرق جدیدی دارد که آمریکا در آن نقشی ندارد. کشورهای خاورمیانه که ظرفیت بالقوهای برای دچار شدن به تنش و تزلزل سیاسی دارند، در نهایت از دولتی در آمریکا که رییس جمهورش درک عمیقی از امور بین المللی ندارد، چندان بهرهای نخواهند برد.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط