از ضرب و شتم در خانواده تا چشم چرانی؛ به خشونت علیه زنان پایان دهید
امروز مصادف با ۲۵ نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان است. روزی که نهادهای بین المللی برای یادآوری زشتی خشونت علیه زنان در همه اشکال آن، انتخاب کردند
رویداد۲۴ زنها، به همراه کودکان، سالمندان و بیماران، از آسیب پذیرترین گروههای اجتماعی شمرده میشوند، کسانی که همیشه در جنگها، تنشهای سیاسی، تلاطم اقتصادی، ناراحتیهای خانوادگی و هر وضعیت بی ثباتی، بیشتر از دیگر گروهها سالم، جوان، مرد و بالغ آسیب میبینند.
خشونت علیه زنان، تنها منحصر به روزگار ما نیست. از دیرباز، اولین گروههایی که در معرض آسیب ناشی از قحطی، جنگ و رسوم جوامع بدوی بودند، زنان شمرده میشدند. آنها در جنگها به غنیمت گرفته میشدند، در برخی جوامع، پس از مرگ شوهر، مجبور بودند همراه او زنده زنده سوزانده شوند و هنگام قحطی و مشکلات اقتصادی ناشی از آن، بیشتر از مردان، قربانی گرسنگی میشدند.
جامعه جهانی برای یادآوری اینکه نباید خشونت علیه زنان ادامه پیدا کند، روز ۲۵ نوامبر یعنی امروز را به عنوان روز جهانی منع خشونت علیه زنان برگزیده است.
۲۵ نوامبر، مرگ سه خواهر سیاسی
ولی در عرصه جهانی، اجامع برای منع خشونت علیه زنان در یک بستر سیاسی شکل گرفت. در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن با نام خواهران "میرابل" پس از ماهها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. جرم این سه خواهر، شرکت در فعالیتهای سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود. ۲۱ سال بعد یعنی سال ۱۹۸۱ در همایشی که در بوگوتا پایتخت کشور کلمبیا که با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد، پیشنهاد شد روز قتل خواهران میرابل به عنوان روز منع خشونت علیه زنان نامگذاری شود. هدف از این اقدام آن بود تا افکار عمومی جهانیان بیش از پیش به نهی از خشونت از زنان سوق یابد. سازمان ملل متحد نیز در سال ۱۹۹۹ این روز را به رسمیت شناخت و در تاریخ مناسبتهای این سازمان گنجاند تا از این طریق همه ساله توجه دولتها و مردم جهان به این موضوع بسیار مهم مورد تاکید قرار گیرد.
در راستای همین تصمیم، یک سال بعد، شورای امنیت سازمان ملل سال ۲۰۰۰ قطعنامهی ۱۳۲۵ را به تصویب رساند که عنوان آن بود: ”زنان، صلح و امنیت”. محورهای اصلی این قطعنامه به پیشگیری مناقشات و خصومتها در درون و در میان کشورها، تامین مشارکت زنان در حیات سیاسی و اجتماعی و نیز ممانعت از اعمال خشونت علیه آنها مربوط میشوند. این قطعنامه مبنایی است برای آن که خشونتهای گوناگون علیه زنان بدون مجازات نمانند و عاملان آنها به پای میز محاکمه کشیده شوند.
خشونت علیه زنان فقط سیاسی نیست
عادیترین تصویری که درایران از زنان خشونت دیده، یا زنان قربانی خشونت به ذهن ما میآید، زنی است که توسط شوهرش، مورد ضرب و جرح قرار گرفته، ولی این همه ماجرا نیست. همانطور که خشونتهای سیاسی علیه زنان، همه قصه نیست، زنان در همه جای دنیا مورد خشونت قرار میگیرند. عادیترین شکل خشونت علیه زنان، تبعیض علیه آنهاست. تبعیض ناروایی که باعث عقب ماندگی تاریخی آنها در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی خانوادگی میشود.
نمونه بارز تبعیض علیه زنان که مصداق بارز خشونت است را این روزها میتوان در مسایل اقتصادی و اشتغال دید. این که سازمانهای دولتی در استخدامهای خود، عنوان میکنند نیاز به کارمند مرد دارند یا بخش خصوصی، تمایل چندانی برای استخدام زنان در ردههای کارشناسی و مدیریتی ندارد و زنان را برای مشاغل فرودست با دستمزدهای اندک از جمله منشی گری و نظایر آن میخواهد، نمونه بارزی از خشونت علیه زنان است.
با وجودی که در ماههای اخیر و پس از فراخوان دستگاههای دولتی به استخدام، رئیس جمهور حسن روحانی تصمیم گرفت به تبعیض علیه زنان در اشتغال پایان دهد و دستور داد تمام فرصتهای اشتغال بدون تبعیض جنسیتی در دسترس همه قرار گیرد، با این وجود در مرحله گزینش و استخدام عملی داوطلبان، باز هم مشاهده میشود زنان شانس کمتری برای ورود به مشاغل دارای رتبههای بالا دارند. دلیل آن هم مسایلی مانند احتمال ازدواج، مخالفت شوهربا کارکردن زنان، بارداری، زایمان، دوره شیردهی و پس از آن عنوان میکنند.
یکی از زنان داوطلب کار در بخش خصوصی در این باره میگوید: زمان مصاحبه صادقانه به مدیری که مصاحبه را بر عهده داشت، اعلام کردم باردار هستم و او به راحتی، من را در مصاحبه رد کرد. پس از آن شنیدم این سئوال به صورت معمول در مصاحبه استخدامی زنان پرسیده میشود: آیا باردار هستید یا تعهد میدهید باردار نشوید؟!
در مقیاس جهانی، شاخص مشارکت اقتصادی زنان نسبت به مردان در ایران بسیار نامناسب است. گزارش جهانی شکاف جنسیتی که از سوی مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۱۷ منتشر شده نشان میدهد در مشارکت اقتصادی زنان، رتبه ایران در بین سایر کشورهای جهان، ۱۴۰ بوده است. رتبه ایران در مشارکت زنان در بازار ۱۴۳ و از لحاظ رتبه ایران در درآمد زنان، ۱۴۱ بوده است. شاید بتوان رتبه ۹۹ (برای شاخص دستمزد برابر زن و مرد) و رتبه ۱۰۳ برای جایگاه مدیریتی و مقامات ارشد زنان را برای ایران دستاورد به شمار آورد، ولی باید اذعان کرد رتبه ۱۰۰ داشتن در بین کشورهای جهان، نکته افتخار آمیزی نیست.
همچنین در سال ۱۳۹۶ مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری زنان تحصیل کرده را ۳۴ و نیم درصد اعلام کرد در حالی که این شاخص در بین مردان تحصیل کرده تنها ۱۲.۸درصد بود.
خشونت سیستماتیک علیه زنان
در ایران یکی از مشکلات معمول جامعه زنان، خشونت نهادینه شده و سیستماتیک علیه آنها از سطح خانواده تا بالاترین سطوح اجتماعی است. به طور مثال، در خانوادههایی با تربیت سنتی تر، پسرها در تحصیل نسبت به فرزندان دختر خانواده، اولویت دارند. یعنی پدر یا سرپرست خانواده ترجیح میدهد فرصتهای تحصیل و هزینههای معمول را در اختیار پسرها قرار دهد و با این استدلال که "دختر، فردا زن مرد دیگری میشوند" امکانات تحصیل را به پسرها اختصاص میدهد.
باورهای فرهنگی این چنینی، نوعی خشونت سیستماتیک علیه زنان است. متاسفانه باورهای فرهنگی این چنینی، در شکل جدید آن، بعضا صورت قانون به خود گرفته و ملهم از برخی آموزههای گذشته، در قانون هم رسوب کرده اند. به عنوان مثال، انتخاب محل سکونت، مجوز اشتغال، حتی مجوز بیرون رفتن از منزل زن متاهل در اختیار همسر اوست. قانون مدنی در این باره عنوان کرده است: ریاست خانواده با مرد است. اکنون این سئوال پیش میآید که آیا اعمال ریاست مردها در خانواده، منجر به تبعیض و در نهایت خشونت علیه زنان نخواهد شد؟ آیا همه روسای خانوادهها دارای این بینش هستند که همسران آنها، امانتی الهی در دست آنها هستند و نباید با خشونت، تبعیض و ناراحتی در امانت، خیانت کرد؟ ناگفته پیداست خشونتهایی که در زیر بامهای شهر علیه زنان صورت میگیرد بسیار بیشتر از مواردی است که زنها، کارد به استخوان خود میبینند و در دادگاهها یا نزد والدین خود، اعتراض به خشونت شوهرانشان میکنند. خشونتهای که در قالب ایجاد محدودیت، توهینهای کلامی، بی اعتنایی، رابطه خارج از اخلاق شوهر با دیگران، نپرداختن هزینههای اقتصادی زندگی و در شدیدترین وجه آن، خشونتهای فیزیکی، ضرب و جرح و حتی قتل بروز مییابد.
متاسفانه در اخبار حوادث به صورت مکرر خبرهایی درباره خشونتهای خانگی علیه زنان دیده میشود که شدیدترین وجه آن، به فساد کشاندن زنان از سوی شوهران، قتل و حتی مثله کردن اجساد است. در یکی از پروندههای تاسف برانگیز در شرق تهران، شوهری که با همسر خود اختلاف داشت، پس از به قتل رساندن پدر و مادر همسر خود، اقدام به قتل دو دختر نوجوان خود کرد با این استدلال که: آنها هم مانند مادرشان، زندگی مرد دیگری را سیاه میکنند!
در پرونده تاسف بار دیگری، مرد خانواده، پس از قتل فجیع همسر خود با ۱۸ ضربه چاقو، فرزند دختر یکسال و نیمه را هم کاردآجین میکند با این استدلال که "دختر نباید بدون مادر بزرگ شود! "
برخی حقوقدانان، خشونت سیتماتیک علیه زنان را به این اشکال بسیار خشن و بارز، محدود نکرده اند، بلکه حتی اجبار زنان بالغ به رعایت حجاب در محدوده عمومی جامعه را نیز مصداقی از این موضوع قلمداد کرده اند که نقطه تعارض میان باورهای جدید و اسناد بین المللی با آموزههای سنتی و دینی است.
ازاین رو باید گفت: مسئله خشونت علیه زنان، مسئله سادهای نیست. در آموزههای دینی ما، حضرت پیامبر عظیم الشان اسلام زمانی دعوت جهانی خود را بر مردم آشکار کرد که قبایل بادیه نشین عرب از فرط جهالت، دختران خود را زنده به گور میکردند با این استدلال که دخترها، در جنگهای پیش رو، نصیب مردان دشمن میشوند و نام ما را به ننگ آلوده میکنند. پیامبر اکرم در آن شرایط خشونت بار، فرزند دختر خود را به صدر نشاند و قدر نهاد تا الگویی برای منع خشونت علیه زنان باشد. آنطور که پیامبر اکرم، فرزند دختر خود، حضرت فاطمه الزهرا (س) را قدردان بود، شیعیان نیز آن حضرت را به عنوان ریشه شجره طیبه امامت قدر نهادند.
با این پیشینه تاریخی، باز هم میبینیم برخی آموزههای سنتی، بر شکلهای مختلف تبعیض علیه زنان اصرار دارند که شاید بتوان موادی از قانون مدنی که اختیارات شوهر در ریاست بر خانواده را بر پایه حکومت بر زن قرار داده، از جمله شکلهای مختلف خشونت دانست.
خشونت پنهان علیه زنان
خشونت، تنها ضرب و شتم زنان یا اعمال رفتارهای تبعیض آمیز درباره آنها نیست. بلکه خشونت، اشکال بسیار مختلف و متنوعی دارد. برخی از خشونتها، بسیار پنهان و غیرقابل شناسایی اند که درباره زنان، این خشونتها دارای آثار عمیق مخرب بر شخصیت، روان و ذهن آنهاست.
به عنوان مثال مسئله "طلاق عاطفی" در خانواده ها، یکی از اصلیترین خشونتهای پنهان علیه زنان است که نمود بسیار اندکی در جامعه دارد. طلاق عاطفی، حالتی است که زن و شوهر به صورت فیزیکی در کنار همدیگر، زیر یک سقف زندگی میکنند، احیانا با همدیگر همسفره هم میشوند، ولی احساس مشترک بین آنها نیست و رفتار زناشویی آنها به شکل "هم خانگی" تغییر کرده است.
در این شرایط، جامعه برای مردان، تسهیلات بسیار بیشتری قائل شده که نمونه آن را میتوان در "ازدواج موقت" مشاهده کرد، ولی برای زنان، تنها راهکاری که برای خروج از این وضعیت پیش بینی شده، مراجعه به مشاور، قاضی و در نهایت، درخواست طلاق است! به این موضوع در ادبیات آسیب شناسی، نابرابری جنسیتی گفته میشود که طبق گزارش جهانی سال ۲۰۱۷ مجمع جهانی اقتصاد، شاخص شکاف جنسیتی یا همان نابرابری جنسیتی در کشورهای منطقه، بسیار وضعیت نامناسبی دارد.
طبق اعلام مجمع جهانی اقتصاد، شاخص شکاف و نابرابری جنسیتی در ایران، ۵۸۳/۰ است که رتبه ایران را در جهان به ۱۴۰ تنزل داده است. این عدد نمایانگر آن است که برابری جنسیتی زنان با مردان، تقریبا نسبت نیم به یک را دارد. یعنی زنان ۵۰ درصد مردان دارای برابری جنسیتی هستند.
شکلهای بسیار متعدد دیگری از خشونت پنهان علیه زنان در جامعه وجود دارد. بدگویی کردن پشت سر یک زن، نسبت ناروای غیراخلاقی به او دادن، خرجی ندادن به زن خانواده، دروغ گفتن و حتی چشم چرانی، نمونههای دیگری از خشونت پنهان علیه زنان است که متاسفانه به وفور در جامعه وجود دارد، ولی نمود و بروز چندانی ندارد.
شاید ۲۵ نوامبر که امسال مصادف با میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) بود، یک بار دیگر به ما یادآوری کند پیشوای ما، همسر مکرمه اش حضرت خدیجه کبری (س) را قدر مینهاد و هرگز با او با خشونت و بی احترامی رفتار نکرد، دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) را بر صدر مینشاند و قدر مینهاد تا به جهانیان اثبات کند خشونت علیه زنان، کاری غیر انسانی و ضد اخلاقی است.
خشونت علیه زنان، تنها منحصر به روزگار ما نیست. از دیرباز، اولین گروههایی که در معرض آسیب ناشی از قحطی، جنگ و رسوم جوامع بدوی بودند، زنان شمرده میشدند. آنها در جنگها به غنیمت گرفته میشدند، در برخی جوامع، پس از مرگ شوهر، مجبور بودند همراه او زنده زنده سوزانده شوند و هنگام قحطی و مشکلات اقتصادی ناشی از آن، بیشتر از مردان، قربانی گرسنگی میشدند.
جامعه جهانی برای یادآوری اینکه نباید خشونت علیه زنان ادامه پیدا کند، روز ۲۵ نوامبر یعنی امروز را به عنوان روز جهانی منع خشونت علیه زنان برگزیده است.
۲۵ نوامبر، مرگ سه خواهر سیاسی
ولی در عرصه جهانی، اجامع برای منع خشونت علیه زنان در یک بستر سیاسی شکل گرفت. در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن با نام خواهران "میرابل" پس از ماهها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. جرم این سه خواهر، شرکت در فعالیتهای سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود. ۲۱ سال بعد یعنی سال ۱۹۸۱ در همایشی که در بوگوتا پایتخت کشور کلمبیا که با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد، پیشنهاد شد روز قتل خواهران میرابل به عنوان روز منع خشونت علیه زنان نامگذاری شود. هدف از این اقدام آن بود تا افکار عمومی جهانیان بیش از پیش به نهی از خشونت از زنان سوق یابد. سازمان ملل متحد نیز در سال ۱۹۹۹ این روز را به رسمیت شناخت و در تاریخ مناسبتهای این سازمان گنجاند تا از این طریق همه ساله توجه دولتها و مردم جهان به این موضوع بسیار مهم مورد تاکید قرار گیرد.
در راستای همین تصمیم، یک سال بعد، شورای امنیت سازمان ملل سال ۲۰۰۰ قطعنامهی ۱۳۲۵ را به تصویب رساند که عنوان آن بود: ”زنان، صلح و امنیت”. محورهای اصلی این قطعنامه به پیشگیری مناقشات و خصومتها در درون و در میان کشورها، تامین مشارکت زنان در حیات سیاسی و اجتماعی و نیز ممانعت از اعمال خشونت علیه آنها مربوط میشوند. این قطعنامه مبنایی است برای آن که خشونتهای گوناگون علیه زنان بدون مجازات نمانند و عاملان آنها به پای میز محاکمه کشیده شوند.
خشونت علیه زنان فقط سیاسی نیست
عادیترین تصویری که درایران از زنان خشونت دیده، یا زنان قربانی خشونت به ذهن ما میآید، زنی است که توسط شوهرش، مورد ضرب و جرح قرار گرفته، ولی این همه ماجرا نیست. همانطور که خشونتهای سیاسی علیه زنان، همه قصه نیست، زنان در همه جای دنیا مورد خشونت قرار میگیرند. عادیترین شکل خشونت علیه زنان، تبعیض علیه آنهاست. تبعیض ناروایی که باعث عقب ماندگی تاریخی آنها در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی خانوادگی میشود.
نمونه بارز تبعیض علیه زنان که مصداق بارز خشونت است را این روزها میتوان در مسایل اقتصادی و اشتغال دید. این که سازمانهای دولتی در استخدامهای خود، عنوان میکنند نیاز به کارمند مرد دارند یا بخش خصوصی، تمایل چندانی برای استخدام زنان در ردههای کارشناسی و مدیریتی ندارد و زنان را برای مشاغل فرودست با دستمزدهای اندک از جمله منشی گری و نظایر آن میخواهد، نمونه بارزی از خشونت علیه زنان است.
با وجودی که در ماههای اخیر و پس از فراخوان دستگاههای دولتی به استخدام، رئیس جمهور حسن روحانی تصمیم گرفت به تبعیض علیه زنان در اشتغال پایان دهد و دستور داد تمام فرصتهای اشتغال بدون تبعیض جنسیتی در دسترس همه قرار گیرد، با این وجود در مرحله گزینش و استخدام عملی داوطلبان، باز هم مشاهده میشود زنان شانس کمتری برای ورود به مشاغل دارای رتبههای بالا دارند. دلیل آن هم مسایلی مانند احتمال ازدواج، مخالفت شوهربا کارکردن زنان، بارداری، زایمان، دوره شیردهی و پس از آن عنوان میکنند.
یکی از زنان داوطلب کار در بخش خصوصی در این باره میگوید: زمان مصاحبه صادقانه به مدیری که مصاحبه را بر عهده داشت، اعلام کردم باردار هستم و او به راحتی، من را در مصاحبه رد کرد. پس از آن شنیدم این سئوال به صورت معمول در مصاحبه استخدامی زنان پرسیده میشود: آیا باردار هستید یا تعهد میدهید باردار نشوید؟!
در مقیاس جهانی، شاخص مشارکت اقتصادی زنان نسبت به مردان در ایران بسیار نامناسب است. گزارش جهانی شکاف جنسیتی که از سوی مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۱۷ منتشر شده نشان میدهد در مشارکت اقتصادی زنان، رتبه ایران در بین سایر کشورهای جهان، ۱۴۰ بوده است. رتبه ایران در مشارکت زنان در بازار ۱۴۳ و از لحاظ رتبه ایران در درآمد زنان، ۱۴۱ بوده است. شاید بتوان رتبه ۹۹ (برای شاخص دستمزد برابر زن و مرد) و رتبه ۱۰۳ برای جایگاه مدیریتی و مقامات ارشد زنان را برای ایران دستاورد به شمار آورد، ولی باید اذعان کرد رتبه ۱۰۰ داشتن در بین کشورهای جهان، نکته افتخار آمیزی نیست.
همچنین در سال ۱۳۹۶ مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری زنان تحصیل کرده را ۳۴ و نیم درصد اعلام کرد در حالی که این شاخص در بین مردان تحصیل کرده تنها ۱۲.۸درصد بود.
خشونت سیستماتیک علیه زنان
در ایران یکی از مشکلات معمول جامعه زنان، خشونت نهادینه شده و سیستماتیک علیه آنها از سطح خانواده تا بالاترین سطوح اجتماعی است. به طور مثال، در خانوادههایی با تربیت سنتی تر، پسرها در تحصیل نسبت به فرزندان دختر خانواده، اولویت دارند. یعنی پدر یا سرپرست خانواده ترجیح میدهد فرصتهای تحصیل و هزینههای معمول را در اختیار پسرها قرار دهد و با این استدلال که "دختر، فردا زن مرد دیگری میشوند" امکانات تحصیل را به پسرها اختصاص میدهد.
باورهای فرهنگی این چنینی، نوعی خشونت سیستماتیک علیه زنان است. متاسفانه باورهای فرهنگی این چنینی، در شکل جدید آن، بعضا صورت قانون به خود گرفته و ملهم از برخی آموزههای گذشته، در قانون هم رسوب کرده اند. به عنوان مثال، انتخاب محل سکونت، مجوز اشتغال، حتی مجوز بیرون رفتن از منزل زن متاهل در اختیار همسر اوست. قانون مدنی در این باره عنوان کرده است: ریاست خانواده با مرد است. اکنون این سئوال پیش میآید که آیا اعمال ریاست مردها در خانواده، منجر به تبعیض و در نهایت خشونت علیه زنان نخواهد شد؟ آیا همه روسای خانوادهها دارای این بینش هستند که همسران آنها، امانتی الهی در دست آنها هستند و نباید با خشونت، تبعیض و ناراحتی در امانت، خیانت کرد؟ ناگفته پیداست خشونتهایی که در زیر بامهای شهر علیه زنان صورت میگیرد بسیار بیشتر از مواردی است که زنها، کارد به استخوان خود میبینند و در دادگاهها یا نزد والدین خود، اعتراض به خشونت شوهرانشان میکنند. خشونتهای که در قالب ایجاد محدودیت، توهینهای کلامی، بی اعتنایی، رابطه خارج از اخلاق شوهر با دیگران، نپرداختن هزینههای اقتصادی زندگی و در شدیدترین وجه آن، خشونتهای فیزیکی، ضرب و جرح و حتی قتل بروز مییابد.
متاسفانه در اخبار حوادث به صورت مکرر خبرهایی درباره خشونتهای خانگی علیه زنان دیده میشود که شدیدترین وجه آن، به فساد کشاندن زنان از سوی شوهران، قتل و حتی مثله کردن اجساد است. در یکی از پروندههای تاسف برانگیز در شرق تهران، شوهری که با همسر خود اختلاف داشت، پس از به قتل رساندن پدر و مادر همسر خود، اقدام به قتل دو دختر نوجوان خود کرد با این استدلال که: آنها هم مانند مادرشان، زندگی مرد دیگری را سیاه میکنند!
در پرونده تاسف بار دیگری، مرد خانواده، پس از قتل فجیع همسر خود با ۱۸ ضربه چاقو، فرزند دختر یکسال و نیمه را هم کاردآجین میکند با این استدلال که "دختر نباید بدون مادر بزرگ شود! "
برخی حقوقدانان، خشونت سیتماتیک علیه زنان را به این اشکال بسیار خشن و بارز، محدود نکرده اند، بلکه حتی اجبار زنان بالغ به رعایت حجاب در محدوده عمومی جامعه را نیز مصداقی از این موضوع قلمداد کرده اند که نقطه تعارض میان باورهای جدید و اسناد بین المللی با آموزههای سنتی و دینی است.
ازاین رو باید گفت: مسئله خشونت علیه زنان، مسئله سادهای نیست. در آموزههای دینی ما، حضرت پیامبر عظیم الشان اسلام زمانی دعوت جهانی خود را بر مردم آشکار کرد که قبایل بادیه نشین عرب از فرط جهالت، دختران خود را زنده به گور میکردند با این استدلال که دخترها، در جنگهای پیش رو، نصیب مردان دشمن میشوند و نام ما را به ننگ آلوده میکنند. پیامبر اکرم در آن شرایط خشونت بار، فرزند دختر خود را به صدر نشاند و قدر نهاد تا الگویی برای منع خشونت علیه زنان باشد. آنطور که پیامبر اکرم، فرزند دختر خود، حضرت فاطمه الزهرا (س) را قدردان بود، شیعیان نیز آن حضرت را به عنوان ریشه شجره طیبه امامت قدر نهادند.
با این پیشینه تاریخی، باز هم میبینیم برخی آموزههای سنتی، بر شکلهای مختلف تبعیض علیه زنان اصرار دارند که شاید بتوان موادی از قانون مدنی که اختیارات شوهر در ریاست بر خانواده را بر پایه حکومت بر زن قرار داده، از جمله شکلهای مختلف خشونت دانست.
خشونت پنهان علیه زنان
خشونت، تنها ضرب و شتم زنان یا اعمال رفتارهای تبعیض آمیز درباره آنها نیست. بلکه خشونت، اشکال بسیار مختلف و متنوعی دارد. برخی از خشونتها، بسیار پنهان و غیرقابل شناسایی اند که درباره زنان، این خشونتها دارای آثار عمیق مخرب بر شخصیت، روان و ذهن آنهاست.
به عنوان مثال مسئله "طلاق عاطفی" در خانواده ها، یکی از اصلیترین خشونتهای پنهان علیه زنان است که نمود بسیار اندکی در جامعه دارد. طلاق عاطفی، حالتی است که زن و شوهر به صورت فیزیکی در کنار همدیگر، زیر یک سقف زندگی میکنند، احیانا با همدیگر همسفره هم میشوند، ولی احساس مشترک بین آنها نیست و رفتار زناشویی آنها به شکل "هم خانگی" تغییر کرده است.
در این شرایط، جامعه برای مردان، تسهیلات بسیار بیشتری قائل شده که نمونه آن را میتوان در "ازدواج موقت" مشاهده کرد، ولی برای زنان، تنها راهکاری که برای خروج از این وضعیت پیش بینی شده، مراجعه به مشاور، قاضی و در نهایت، درخواست طلاق است! به این موضوع در ادبیات آسیب شناسی، نابرابری جنسیتی گفته میشود که طبق گزارش جهانی سال ۲۰۱۷ مجمع جهانی اقتصاد، شاخص شکاف جنسیتی یا همان نابرابری جنسیتی در کشورهای منطقه، بسیار وضعیت نامناسبی دارد.
طبق اعلام مجمع جهانی اقتصاد، شاخص شکاف و نابرابری جنسیتی در ایران، ۵۸۳/۰ است که رتبه ایران را در جهان به ۱۴۰ تنزل داده است. این عدد نمایانگر آن است که برابری جنسیتی زنان با مردان، تقریبا نسبت نیم به یک را دارد. یعنی زنان ۵۰ درصد مردان دارای برابری جنسیتی هستند.
شکلهای بسیار متعدد دیگری از خشونت پنهان علیه زنان در جامعه وجود دارد. بدگویی کردن پشت سر یک زن، نسبت ناروای غیراخلاقی به او دادن، خرجی ندادن به زن خانواده، دروغ گفتن و حتی چشم چرانی، نمونههای دیگری از خشونت پنهان علیه زنان است که متاسفانه به وفور در جامعه وجود دارد، ولی نمود و بروز چندانی ندارد.
شاید ۲۵ نوامبر که امسال مصادف با میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) بود، یک بار دیگر به ما یادآوری کند پیشوای ما، همسر مکرمه اش حضرت خدیجه کبری (س) را قدر مینهاد و هرگز با او با خشونت و بی احترامی رفتار نکرد، دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) را بر صدر مینشاند و قدر مینهاد تا به جهانیان اثبات کند خشونت علیه زنان، کاری غیر انسانی و ضد اخلاقی است.
منبع: خبرآنلاین
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط