تاریخ انتشار: ۱۹:۳۷ - ۱۸ آذر ۱۳۹۷

یک ارتباط خوب را چطور به ازدواج ختم کنید؟

داشتن یک ارتباط خوب یکی از راه‌های رسیدن به یک ازدواج موفق است. در این مقاله قصد داریم به شما بگوییم چگونه می‌توانید یک ارتباط خوب را به ازدواج ختم کنیم؟
رویداد۲۴  برای دانستن مهارت‌های لازم برای ازدواج با دکتر علیرضا شیری، مدرس آسیب‌شناسی شخصیتی در دانشکده روانشناسی صحبت داشته باشیم. او درباره مهارت‌های ارتباط، انتخاب و ازدواج برای رسیدن به یک ازدواج مطلوب توصیه‌های خوبی دارد و به شما می‌گوید چگونه یک ازدواج خوب را باید ساخت، چطور می‌توانید فرد مناسبی را برای ازدواج انتخاب کنید، چه مهارت‌هایی برای ازدواج لازم دارید و با باور‌های نادرست دنبال پیدا کردن شریک زندگی مناسب نباشید.

رسیدن به یک ارتباط خوب شانسی نیست آموختنی است

عموم مردم خوش‌صحبت بودن یا جلوی جمع صحبت کردن را مهارت ارتباطی می‌دانند، درصورتی‌که اصل مهارت ارتباطی این نیست، بنابراین شاید شما فقط مهارت خوب صحبت کردن را بلد باشید و همچنان مهارت ارتباطی بلد نباشید. مهارت ارتباطی یعنی اینکه شما یک پیام (MESSAGE) در ذهن دارید و به مخاطب‌تان به شیوه‌ای درست منتقل کنید و مطمئن شوید که او نیز همان پیامی را دریافت کرده است که شما اراده کرده بودید به این می‌گویند ارتباط و بلد بودن این مهارت برای ازدواج بسیار مهم است.

هر مهارتی که باعث شود شما منظور خودتان را بهتر بیان کنید و دیگران منظور شما را بهتر متوجه شوند در دسته مهارت‌های ارتباطی قرار می‌گیرد. سوالی که برای خیلی از مردم پیش می‌آید این است که مهارت ارتباطی آموختنی است یا ذاتی؟ مسلما آموختنی است. منکر این نیستم که بعضی افراد بهتر این مهارت را یاد می‌گیرند، ولی درمجموع یک مهارت آموختنی است. مهارت ارتباطی یک استعداد ذاتی نیست، بنابراین باید بدانید که برقراری ارتباط خوب مهارت است نه یک شانس.

پیام را درست مخابره کنید

مهارت ارتباطی برای درون‌گرا‌ها و برون‌گرا‌ها متفاوت است. با اینکه ۴۸ درصد جوامع درونگرا هستند، مهارت‌های ارتباطی را برونگرا‌ها به جامعه القا می‌کنند و به نیمی از مردم احساس ناتوانی در ارتباط القا می‌شود! مردم فکر می‌کنند در شرایطی می‌توانند مهارت ارتباطی خوبی را تجربه کنند که مثل برون‌گرا‌ها پر سر و صدا باشند؛ این طرز فکر اشتباه است. درون‌گرا‌ها هم می‌توانند به این مهارت مجهز شوند بدون اینکه نیاز به شیطنت‌های برون‌گرا‌ها داشته باشند. این اشتباه را نکنید که، چون درون‌گرا هستید، ارتباط درست را بلد نیستید و قرار هم نیست که یاد بگیرید.

کل مهارت ارتباطی در یک جمله خلاصه می‌شود: شما اگر می‌خواهید منظورتان را به کسی برسانید، به درستی این کار را انجام دهید. تمام! حال اگر درون‌گرا باشید ممکن است با آرامش بیشتری منظورتان را برسانید، برون‌گرا هم که باشید ممکن است با حرف زدن بیشتری منظورتان را برسانید؛ پس مهم انتقال پیام است. دانستن این مهارت برای یک انتخاب و یک ارتباط درست بسیار لازم است. فرضا آدم‌ها سمعی، بصری یا لمسی هستند. اگر بدانید طرف مقابل شما کدام یک از این موارد است ارتباط به شکلی صحیح‌تر صورت می‌گیرد. مثل این است که با یک چینی به اصرار بخواهید فارسی یا انگلیسی صحبت‌کنید باید با زبان خودش با او صحبت کنید. تازه اصرار به انگلیسی صحبت کردن هم شاید اشتباه باشد.

با خودت چند – چندی؟!

وقتی شما در رابطه‌ای عاطفی هستید، داشتن مهارت انتخاب بسیار به شما کمک می‌کند. مهارت انتخاب یعنی تبدیل کردن رابطه عاطفی به سطح بالاتر یعنی همسری و این فرایند نیاز به مدیریت دارد. در یک رابطه مسلما یک مقدار انحصارطلبی دوجانبه هم وجود دارد. بعد شناخت حاصل می‌شود و به نقطه‌ای می‌رسید که ترجیح می‌دهید این ارتباط به شکلی پایدار‌تر ادامه پیدا کند؛ یعنی از فرآیند یک ارتباط دوستی ساده خارج می‌شوید.

در مهارت انتخاب شما قبل از اینکه کسی را انتخاب کنید باید ببینید با خودتان چند – چند هستید! یعنی خودتان در کدام ایستگاه زندگی ایستاده‌اید. تصمیم‌تان برای ادامه زندگی چیست؟ مثلا می‌خواهید زیر ۳۰ سالگی بچه‌دار شوید یا نه؟ پس باید فلسفه ازدواج داشته باشید. بعد در راستای آن فلسفه، به این فکر کنید که چه کسی به افق ذهنی شما نزدیک‌تر است. خیلی‌ها آدم‌های خوبی هستند، دوست‌های خوبی هم هستند، اما مناسب ازدواج نیستند. بله، دردناک است! برای یک انتخاب درست این موارد را در نظر بگیرید:

- یک چرایی برای خودتان تعریف کنید. اینکه چرا می‌خواهید ازدواج کنید؟
- ویژگی‌های شخصیتی خودتان را بشناسید.
- در نهایت فلسفه ازدواج خودتان را که با فلسفه ازدواج فرد دیگری متفاوت است را بدانید.

ملاک‌های من چه باشند؟

اگر کسی انتخاب خوبی کرده و می‌خواهد آن را به ازدواج تبدیل کند، باید چند نکته مهم را بداند:

- لازم است از نظر شما آن فرد مطلوبیت فیزیکی و جنسی در یک حد متوسط رو به بالا برای‌تان داشته باشد.
- مطلوبیت دلی و هیجانی هم مهم است. البته لازم نیست الزاما عاشق همه وجناتش باشید و چه بهتر هم که نباشید؛ چون اگر عاشق باشید شاید به شناخت درستی از ویژگی‌های شخصیتی او نرسید.
-شرایط مالی‌تان بهتر است با هم متناسب باشد. اگر هم یک طرف از نظر مالی بالا‌تر است، باید هر دو طرف جنبه زندگی با فردی متفاوت از نظر فرهنگ اقتصادی را داشته باشند. سبک خرج کردن‌تان باید با هم هماهنگ باشد.
- سبک دینداری‌تان باید به هم بخورد و شبیه هم به زندگی و خدا و پیغمبر بنگرید، اگر شریعت برای یکی از شما خیلی مهم است برای دیگری نیز مهم باشد یا اگر یکی اهل مطالعات دینی است، به نظر دیگری مضحک نیاید. اگر شما اهل روزه و نماز هستید، این موضوع برای همسرتان با ارزش باشد.
- احتمالا همه می‌دانیم که تشابه خانواده‌ها بسیار بسیار مهم است و عملا با انتخاب یک نفر، خانواده او را نیز برمی‌گزینیم

ازدواج خوب خریدنی نیست، بلکه ساختنی است

چرا می‌گویم خانواده بسیار مهم است؟ به این خاطر که هرقدر هم که دو نفر همدیگر را دوست داشته باشند به هر حال قرار است وارد یک خانواده جدید شوند. ما معتقدیم و آمار‌های خوبی داریم که نامزدی کوتاه مدت مناسب است، چون جایی برای بازگشت وجود دارد. البته اگر خانواده ایرانی این قضیه را بپذیرد، بنابراین خانواده مهم است، اما وسواسی هم به این موضوع نگاه نکنید. حداقل اینکه باید احترام شما در آن خانواده محفوظ باشد. اگر به عنوان عروس وارد خانواده‌ای می‌شوید، باید حواس‌تان به عروس‌های بزرگ‌تر باشد.

اگر هم داماد هستید حواس‌تان به داماد‌های قبلی باشد. مثلا اگر عروس سوم یک خانواده هستید، نباید برای عروس‌های قبلی خانواده شاخ‌بازی در بیاورید. درنهایت اینکه ازدواج تمام لوازم یک قرارداد اجتماعی را دارد. یعنی اگر یک اشتباه کنید، باید تاوانش را هم پس بدهید. این قرارداد، رابطه زناشویی امن، رابطه صمیمی خوب و تعهد به همراه دارد. ازدواج خریدنی نیست، بلکه کاملا ساختنی است. هوش زیادی هم نمی‌خواهد؛ تنها رفتاری عاقلانه می‌طلبد. شباهت سبک زندگی خانواده‌ها معیار مناسبی برای محک زدن خانواده فردی است که انتخاب شماست؛ هر چه شباهت‌ها بیشتر، بهتر.

نگذارید هیچ حسرتی در زندگی‌تان باقی بماند

به خودتان اجازه ندهید که هیچ حسرتی در زندگی‌تان باقی بماند. اگر از فردی خوش‌تان آمده که خیلی هم با او صمیمی نیستید، چه کار باید بکنید؟ یک موضوع مشترک پیدا کنید. در رابطه با آن موضوع مشخص با فرد به صورت مستقیم صحبت کنید. چهار مورد جالب و مثبت فرد را به او یادآوری کنید و بعد از او فاصله بگیرد. یک راه ارتباطی هم با او داشته باشید.

حالا رفتار آن فرد تعیین می‌کند که شما چقدر برایش جدی هستید. مثلا در محل کار از فردی خوش‌تان آمده، بروید به او بگویید هیچ کس به اندازه شما نمی‌فهمد مدیریت استراتژیک یعنی چه، یا مثلا اینکه خیلی دوست دارم چهار چیز جدید از شما در زندگی یاد بگیرم، بعد منتظر عکس‌العمل از جانب او باشید. مهم این است که دختر نشان دهد آن پسر چقدر برایش خاص است. اما اگر پسر نفهمید کلا باید آن پسر را کنار گذاشت.

ارزش‌ها را تا چه اندازه چک کنید؟

یک سری کلیات را باید در نظر بگیرید. سطح احترام، قوانین اجتماعی، خانواده، بهداشت شخصی، معاشرت و... بخش کمی از این ارزش‌ها را عیان می‌کند. در ازدواج قرار نیست دو نفر درست مثل هم فکر کنند. اگر شما متفاوت از انتخاب‌تان فکر می‌کنید این تفاوت باید برای او قابل احترام باشد، یعنی باید موضوعی باشد که بتوانید هضم‌اش کنید و با هم دچار چالش‌های اعصاب خردکن نشوید. در نهایت اینکه با کسی باید ازدواج کرد که بتوان با او به سازگاری رسید. شاید گفتن این جمله کمی سخت باشد، اما شما گاهی باید انتخاب کنید که با یک آدم متوسط ازدواج کنید یا مجرد بمانید.

باید ارزش‌های آن طرف را به خودش و ارزش‌های خودتان را به او یادآوری کنید. درست مثل یک مذاکره. به طرف مقابل‌تان ویژگی‌های خوب رابطه را یادآوری کنید. البته باید رابطه خیلی شفاف باشد که بشود در مورد این مسائل صحبت کرد. بعد به این فرد بگویید که ببین سه سال دیگر بس است، بیا کمی جدی‌تر فکر کنیم. اما اگر پاسخ طرف مقابل این بود که شما و این رابطه خیلی خوب است، اما من فعلا قصد ازدواج ندارم، این فرد را کنار بگذارید تا موقعیت‌های بعدی را از دست ندهید. خیلی وقت‌ها باید کسی را که دوست دارید برای رسیدن به اهدافی بزرگ‌تر کنار بگذارید.


منبع: زندگی ایده ال
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما