حرفهای جنجالی کاپیتان بدنام پرسپولیس درباره یک کاپیتان خوشنام
شیث رضایی درمقابل علی دایی؛ چه کسی مقصر بود؟
مدافع جنجالی پرسپولیس هنوز هم بدش نمیآید از گذشته جذابش صحبت کند.
رویداد۲۴ احتمالا همین یک جمله برای آن که کتابی در تحلیل روانشناختی شخصیت شیث رضایی نوشته شود، کافی باشد: «مگه سید صالحی با ۲۰ کیلو وزن میتونست توپ رو از من بگیره؟». شیث حواشی زیادی در پرسپولیس درست کرد، تیمش را تا مرز غرق شدن در جنجالها پیش برد و خودش هم با بحران از پرسپولیس جدا شد. اما او همیشه سعی کرده اشتباهاتش را پشت نام پرسپولیس مخفی کند: «مگه میشه من تیمی رو که اسمش رو دستم هست رو دنبال نکنم؟ با نتیجه هاش زندگی میکنم.»
او از پرسپولیس رفته. این روزها ترانه میخواند. کاپیتان پرسپولیس بوده، اما هیچ کس حتی قدر علی نیکبخت که به تیم رقیب رفته دلتنگش نمیشود. چندی قبل بود که کریم باقری بی اسم آوردن از آنها به دوره سیاهی اشاره کرده بود که کاپیتانهای پرسپولیس در زمین با هم دعوا میکردند و داشت او و حقیقی را میگفت. باز حقیقی سرش به سنگ خورد و با پرسپولیس اگر به تیم ملی نرسید، اما از تیم ملی به جام جهانی رسید و تا ابد بازی با آرژانتین در کارنامه اش میماند.
درباره شیث چطور؟ تا ابد باید نامش را گذاشت کنار خاطره رفتاری که به خاطر استفاده از انگشت هایش در بازی با سایپا با علی دایی داشت و برایش کتک بد خورد و اخراج شد؟ کنار شوخی زننده اش در پرواز تهران به شیراز که خودش با خنده ادایش را در آورده که نیکبخت را بترساند، اما یک هواپیما را با وحشت روبرو کرده که گفت: «من خلبان پروازم، هوا پیما در حال سقوط است؟»
آن روز ماموران حفاظت پرواز کم با او خشن بودند که همان جا فقط دستانش را بستند و مورد عنایت قرارش دادند. ۵۴ میلیون تومان هم بی شک جریمه ناچیزی بوده برای رفتارش که خودش به آن مبلغ اعتراف کرده و شاکی است برای این جریمه سنگین.
تازه پرسپولیسیها این را به یاد نیاورند یا باید اخراج هایش از تیم یادشان بیاید و یا شادی گلهای منشوری شان. شیث از خود کدام بازی ماندگار یا به جای گذاشته که یادش کنند و روبروی او میشود علی دایی!
شیث میتواند تا ابد علی دایی را نبخشد، اما این گفته هایش احتمالا فقط دایی را محبوبتر میکند.
مدافع پرسپولیس که برای درمان پیش دکتر نوروزی، پزشک وقت استقلال رفته بود از پیشنهاد استقلال به او با لحنی متفاوت خبر داد: «استقلال دو بار به من پیشنهاد داد. یک بار زمانی که افشین قطبی من را اخراج کرد و پسر آقای فتح الله زاده با من حرف زد. یک بار هم دوران سرمربی گری آقای قلعه نویی در استقلال که میخواستند مرا با جانشین آقای منتظری کنند. من تیمم پرسپولیس بود و نمیخواستم به استقلال بروم».
شیث که از کارنامه اش دفاع مطلق میکند، معتقد است اگر به گذشته هم بازگرد همین کارها را انجام خواهد داد: «شاید یکی دو کار را انجام ندهم، ولی بقیه را انجام میدهم». شیث نمیخواهد به هر قیمتی زندگی کند، اما تاکید دارد همینی هست که هست. شاید چند اشتباه را انجام نمیداد، ولی باز هم از عملکردش دفاع میکند. شیث به ماجرایش با نصرتی هم اشاره میکند: «نام من وسط بود. بیست و سی هم دامن زد و همه چیز به هم ریخت».
شیث به سخنرانی اش پشت بلندگوی هواپیمای پرسپولیس هم اشاره میکند: «ادای خلبان را درآوردم و وقتی گفتم هواپیما به زودی سقوط میکند درون یک چاله هوایی افتادیم! متاسفانه بعضی از هم وطنانمان خیلی جدی گرفتند». اما داستان شیث با علی دایی احتمالا یک داستان بیش از حد پیچیده است. دعوا در صبا باطری، درگیری در سایپا و اتفاقاتی که شیث آنها را چالش فوتبالی میداند. شیث درباره دایی میگوید: «ایشون آدم دهن بینی بود. هر چیزی درباره من میگفتند، باور میکرد. به نظر من او پرسپولیسی نیست. هر بازیکنی هر تیمی بازی کند نسبت به آن تیم تعصب دارد. هیچ کدام از بازیکنانی که از پرسپولیس رفتند و مقابلش قرار گرفتند بعد از گلزنی دستشان را مشت نکردند، به هوا نپریدند و فریاد نکشیدند».
شیث از دایی دلگیر است. این دلگیری به بهانه رفتارهای عجیب دایی پس از ترک پرسپولیس بیان میشود، اما حقیقت به رابطه دایی با او باز میگردد. از بدهکاری پرسپولیس به شیث تا روابط شخصی او با دایی، همه چیز به ضرر مدافع سابق پرسپولیس است. او به عنوان کاپیتان پرسپولیس، مسائل عجیبی را با علی دایی داشت. شیث میگوید رفقایش را دوست دارد، اما خیلیها او را فروخته اند. شاید این مشکل او باشد. شاید مرز باریکی میان رفیق و هم تیمی باشد. مرزی که شاید اگر شیث رعایت میکرد، امروز به جای آن که شیث باشد، شیخ بود. آنچه برای شیث رخ داد، ناشی از اشتباهات جنجالی خودش بود و هیچ مقصر دیگری ندارد.
او از پرسپولیس رفته. این روزها ترانه میخواند. کاپیتان پرسپولیس بوده، اما هیچ کس حتی قدر علی نیکبخت که به تیم رقیب رفته دلتنگش نمیشود. چندی قبل بود که کریم باقری بی اسم آوردن از آنها به دوره سیاهی اشاره کرده بود که کاپیتانهای پرسپولیس در زمین با هم دعوا میکردند و داشت او و حقیقی را میگفت. باز حقیقی سرش به سنگ خورد و با پرسپولیس اگر به تیم ملی نرسید، اما از تیم ملی به جام جهانی رسید و تا ابد بازی با آرژانتین در کارنامه اش میماند.
درباره شیث چطور؟ تا ابد باید نامش را گذاشت کنار خاطره رفتاری که به خاطر استفاده از انگشت هایش در بازی با سایپا با علی دایی داشت و برایش کتک بد خورد و اخراج شد؟ کنار شوخی زننده اش در پرواز تهران به شیراز که خودش با خنده ادایش را در آورده که نیکبخت را بترساند، اما یک هواپیما را با وحشت روبرو کرده که گفت: «من خلبان پروازم، هوا پیما در حال سقوط است؟»
آن روز ماموران حفاظت پرواز کم با او خشن بودند که همان جا فقط دستانش را بستند و مورد عنایت قرارش دادند. ۵۴ میلیون تومان هم بی شک جریمه ناچیزی بوده برای رفتارش که خودش به آن مبلغ اعتراف کرده و شاکی است برای این جریمه سنگین.
تازه پرسپولیسیها این را به یاد نیاورند یا باید اخراج هایش از تیم یادشان بیاید و یا شادی گلهای منشوری شان. شیث از خود کدام بازی ماندگار یا به جای گذاشته که یادش کنند و روبروی او میشود علی دایی!
شیث میتواند تا ابد علی دایی را نبخشد، اما این گفته هایش احتمالا فقط دایی را محبوبتر میکند.
مدافع پرسپولیس که برای درمان پیش دکتر نوروزی، پزشک وقت استقلال رفته بود از پیشنهاد استقلال به او با لحنی متفاوت خبر داد: «استقلال دو بار به من پیشنهاد داد. یک بار زمانی که افشین قطبی من را اخراج کرد و پسر آقای فتح الله زاده با من حرف زد. یک بار هم دوران سرمربی گری آقای قلعه نویی در استقلال که میخواستند مرا با جانشین آقای منتظری کنند. من تیمم پرسپولیس بود و نمیخواستم به استقلال بروم».
شیث که از کارنامه اش دفاع مطلق میکند، معتقد است اگر به گذشته هم بازگرد همین کارها را انجام خواهد داد: «شاید یکی دو کار را انجام ندهم، ولی بقیه را انجام میدهم». شیث نمیخواهد به هر قیمتی زندگی کند، اما تاکید دارد همینی هست که هست. شاید چند اشتباه را انجام نمیداد، ولی باز هم از عملکردش دفاع میکند. شیث به ماجرایش با نصرتی هم اشاره میکند: «نام من وسط بود. بیست و سی هم دامن زد و همه چیز به هم ریخت».
شیث به سخنرانی اش پشت بلندگوی هواپیمای پرسپولیس هم اشاره میکند: «ادای خلبان را درآوردم و وقتی گفتم هواپیما به زودی سقوط میکند درون یک چاله هوایی افتادیم! متاسفانه بعضی از هم وطنانمان خیلی جدی گرفتند». اما داستان شیث با علی دایی احتمالا یک داستان بیش از حد پیچیده است. دعوا در صبا باطری، درگیری در سایپا و اتفاقاتی که شیث آنها را چالش فوتبالی میداند. شیث درباره دایی میگوید: «ایشون آدم دهن بینی بود. هر چیزی درباره من میگفتند، باور میکرد. به نظر من او پرسپولیسی نیست. هر بازیکنی هر تیمی بازی کند نسبت به آن تیم تعصب دارد. هیچ کدام از بازیکنانی که از پرسپولیس رفتند و مقابلش قرار گرفتند بعد از گلزنی دستشان را مشت نکردند، به هوا نپریدند و فریاد نکشیدند».
شیث از دایی دلگیر است. این دلگیری به بهانه رفتارهای عجیب دایی پس از ترک پرسپولیس بیان میشود، اما حقیقت به رابطه دایی با او باز میگردد. از بدهکاری پرسپولیس به شیث تا روابط شخصی او با دایی، همه چیز به ضرر مدافع سابق پرسپولیس است. او به عنوان کاپیتان پرسپولیس، مسائل عجیبی را با علی دایی داشت. شیث میگوید رفقایش را دوست دارد، اما خیلیها او را فروخته اند. شاید این مشکل او باشد. شاید مرز باریکی میان رفیق و هم تیمی باشد. مرزی که شاید اگر شیث رعایت میکرد، امروز به جای آن که شیث باشد، شیخ بود. آنچه برای شیث رخ داد، ناشی از اشتباهات جنجالی خودش بود و هیچ مقصر دیگری ندارد.
خبر های مرتبط