عمرالبشیر و به اصطلاح "جمهوری"ها
رویداد۲۴رضا غبیشاوی - پس از ماهها و سالها اعتراضات سیاسی در سودان که در یک هفته اخیر به اوج خود رسید، ارتش مداخله و عمرالبشیر رئیس جمهوری را برکنار کرده است. این برکناری با سکوت تایید آمیز احزاب و گروههای سیاسی و استقبال معترضین روبه رو شد.
ژنرال عمرالبشیر ۳۰ سال قبل، در کودتایی در سودان، قدرت را به دست گرفت و سپس در انتخابات متوالی ریاست جمهوری، در این سمت باقی ماند. وی در این مدت، از برگزاری انتخابات واقعی خودداری میکرد؛ قدرت را در انحصار خود داشت و احزاب وفعالان سیاسی و رسانههای ناهمسو را سرکوب و تضعیف کرد.
کودتای سودان باعث شد یکی دیگر از رؤسای جمهوری مادام العمر در یک به اصطلاح "جمهوری" از کار برکنار شود.
چرا میگوییم "به اصطلاح جمهوری"؟
زیرا این کشورها با انحصارطلبی یک نفر یا یک حزب یا یک مجموعه، برخلاف معنی نظام "جمهوری"، قدرت را در انحصار خود میگیرند و از واگذاری قدرت به افراد منتخب واقعی مردم و اجرای اراده و نظر مردم در اداره کشور، جلوگیری میکنند.
این در حالی است که هدف از برپایی نظام جمهوری در کشورها، حاکمیت مردم و اراده مردم از طریق منتخبان واقعی جمهور (مردم) و اعمال اراده آنهاست. علاوه بر این، چرخش قدرت و جلوگیری از موروثی شدن قدرت از دیگر اهداف جمهوری است.
چند روز قبل از این هم در یک به اصطلاح جمهوری دیگر یعنی "جمهوری دموکراتیک مردمی الجزایر" یک رئیس جمهوری که برای حکمرانی مادام العمری تلاش میکرد ناکام ماند و پس از هفتهها اعتراضات مردمی، با فشار جدی ارتش، مجبور به کناره گیری از قدرت شد.
عبدالعزیز بوتفلیقه که چهرهای خوشنام در انقلاب کسب استقلال الجزایر از فرانسه و سپس پایان دادن به جنگ داخلی خونین این کشور بود، حتی با وجود سکته مغزی و از دست دادن تواناییهای جسمی لازم برای اداره کشور، کرسی ریاست کشور را ترک نکرد مگر با اعتراضات مردمی علیه "دوره پنجم" ریاست جمهوری اش و تهدید تحقیرآمیز فرمانده ارتش.
بوتفلیقه ۲۰ سال در راس قدرت الجزایر قرار داشت و در این مدت با تغییر غیردموکراتیک قانون اساسی، محدودیت بیش از ۲ دوره متوالی ریاست جمهوری برای افراد را حذف کردند تا شخص بوتفلیقه و باند او (اصطلاح استفاده شده توسط فرمانده ارتش الجزایر) با سوء استفاده از انتخابات، برای سالهای متمادی در راس قدرت باشند.
گو این که بهار عربی که از سال ۲۰۱۱ و با اعتراضات مردمی در تونس باعث شد یک رئیس جمهوری مادام العمر (زین العابدین بن علی) از قدرت کناره گیری و فرار کند همچنان ادامه دارد و موج آن این روزها بالاخره به الجزایر و سودان هم رسید.
در این باره میتوان چند نکته را برشمرد:
۱- میتوان گفت: بهار عربی در به اصطلاح جمهوریها روی داد و رئیس جمهوریهای مادام العمر را به زیرکشید یا با چالشهای جدی روبه رو کرد.
جمهوری تونس: زین العابدین بن علی رئیس جمهوری تونس که حدود ۲۰ سال در راس قدرت بود و در چند انتخابات یا رفراندوم متوالی، به عنوان کاندیدای پیروز، انتخاب شد.
جمهوری عربی مصر: حسنی مبارک رئیس جمهوری که حدود ۳۰ سال در رفراندومها و انتخابات متوالی به عنوان رئیس جمهوری تایید یا انتخاب میشد
جماهیریه لیبی: معمر قذافی ۴۰ سال در رأس "جماهیریه" (کلمه "جماهیریه" کلمه ابداعی شخص قذافی بود که میگفت: به معنی سیستم حکومتی بالاتر و مترقیتر از "جمهوری" است)
جمهوری یمن: علی عبدالله صالح ۳۰ سال در جایگاه ریاست جمهوری و انتخاب در انتخابات متوالی
جمهوری دموکراتیک خلق الجزایر: عبدالعزیز بوتفلیقه ۲۰ سال در سمت ریاست جمهوری بود و در انتخابات متوالی، پیروز میشد.
جمهوری سودان: عمرالبشیر که پس از کودتا در ۳۰ سال پیش، سه دهه پیروز همه انتخابات بود.
تنها استثنا بحرین است که پادشاهی است و اعتراضات نیز علیه نخست مادام العمر (عموی پادشاه) است. کسی که به صورت مادام العمر نخست وزیری را در کنترل خود دارد و نتیجه انتخابات پارلمانی نیز تاثیری در تشکیل کابینه ندارد.
پادشاهی بحرین خود را مشروطه میداند، اما در عمل، مطلقه است و شخص پادشاه و خانواده حاکم همه بخشهای کلیدی قدرت را در دست دارند و انتخابات پارلمانی، آزاد و دموکراتیک نیست و نتایج ان هم به دلیل موانع سیستماتیک، تاثیرگذار نیست.
یکی از اقدامات این افراد، تغییر جمهوری مردم به جمهوری فرد یا گروه است.
جالب اینکه همه در انتخابات یا رفراندومهای متعدد و متوالی تایید و پیروز میشوند، اما ناگهان با سیل اعتراض و انقلاب روبه رو میشوند. لغو محدودیت انتخاب بیش از دو دوره متوالی ریاست جمهوری، سرآغاز استحاله جمهوریت و سوءاستفاده از انتخابات برای مادام العمری رئیس کشور است. این وضعیت در دوره حکمرانی صدام حسین در "جمهوری عراق" نیز قابل مشاهده بود.
۲- در کشورهای عربی، تصمیم و نقش آفرینی ارتش نقش محوری و سرنوشت ساز در اعتراضات دارد.
در تونس، به دنبال شدت گرفتن اعتراضات مردمی، بن علی زمانی مجبور به فرار شد که فرماندهان ارشد ارتش به او هشدار دادند اگر از سمتش کناره گیری نکند مداخله خواهند کرد. تهدید غیرعلنی ارتش تونس تاثیرگذار بود. بن علی قبل از ریاست جمهوری یک پلیس بود.
در مصر، ارتش به عنوان یک نهاد به دنبال شدت گرفتن اعتراضات مردم در میدان التحریر قاهره، حسنی مبارک رئیس جمهوری و ژنرال سابق را برای استعفا تحت فشار قرار داد و مبارک هم پس از کناره گیری از قدرت، اداره کشور را به شورای نیروهای مسلح سپرد. شورایی که پس از اداره کشور به مدت حدود یک سال، علیه رئیس جمهوری قانونی و منتخب (محمد مرسی) کودتا کرد و چندی بعد با برگزاری انتخابات، وزیر دفاع با تعویض لباس به عنوان رئیس جمهور منتخب، ریاست جمعوری را آغاز کرد تا حسنی مبارک ۲ این بار با سرکوب بیشتر متولد شود و ارتش مصر همچنان قدرت را در اختیار داشته باشد و مرسی رئیس جمهور برکنار شده، محاکمه و اخوان المسلمین از حزب حاکم به گروه تروریستی تبدیل شود.
در لیبی، اما با آغاز اعتراضات علیه قذافی، ارتش و نیروهای امنیتی وارد سرکوب شدید و خونین معترضان شدند و حتی از سلاح سنگین، تیربار ضدهوایی و جنگندهها علیه مردم استفاده کردند.
در نتیجه، ارتش دو پاره شد بخشی در کنار قذافی و بخشی علیه قدافی. اعترضات به جنگ داخلی نیروهای قذافی و انقلابیون تبدیل شد. با مداخله نظامی کشورهای غربی ارتش قذافی شکست خورد و حکمرانی ۴۰ ساله سرهنگ قذافی و ایدهها و برنامههای توهمی اش به پایان رسید.
در یمن، علی عبدالله صالح رییس جمهوری ژنرال ارتش بود و کنترل نیروهای مسلح را در دست داشت. کناره گیری صالح از قدرت در پی اعتراضات گسترده مردمی و با فشارهای شورای همکاری خلیج فارس و راضی کردن صالح و ارتش، روی داد تا صالح بعد از حدود ۳۰ سال راضی به استعفا شود گرچه این رضایت واقعی نبود و به کمک ارتش دوباره تلاش کرد به قدرت برگردد.
در بحرین هم پادشاه (شیخ خلیفه) در راس نیروهای مسلح کشور قرار دارد. اکثر فرماندهان ارشد و کلیدی ارتش و نیروهای امینتی از خویشاوندان و اعضای خانواده حاکم یعنی آل خلیفه هستند. با ورود حمایت آمیز ارتش عربستان سعودی به جزیره بحرین برای پشتیبانی از حکومت منامه، نیروهای امنیتی و مسلح بحرین به شدت معترصان مسالمت جو را سرکوب کرد. اعتراضات ادامه دارد.
در الجزایر البته پس از هفتهها اعتراضات، زمانی که فرمانده ارتش لب به اعتراض گشود و علیه بوتفلیقه سخن راد او متوجه شد که زمان بلند شدن از کرسی ریاست جمهوری بعد از ۲۰ سال فرارسیده. در کمتر از ۲ ساعت بعد از سخنرانی فرمانده ارتش، نامه استعفا تقدیم شد در حالی که چند هفته به پایان دوره ریاست جمهوری اش باقی مانده بود.
در سودان نیز وقتی معترضین علیه عمرالبشیر با شلیک نیروهای امنیتی روبه رو شدند و در مقابل، ارتش درهای پادگان را باز کرد تا معترضان در امان بمانند عمرالبشیر باید متوجه شکاف در حاکمیت و تغییرات در ارتش میشد. با این اتفاق پیش بینی میشد اندک اندک باید خبرهای جدید از نقش آفرینی ارتش شنید تا بالاخره در سحرگاه روز پنجشنبه، با ورود شماری از افسران ارتش به ساختمان رادیو تلویزیون و خبرگزاری دولتی، حدس زده شد که کودتایی در کار است و تا ظهر حدس به یقین تبدیل شد.
همه این نمونهها حاکی از آن است که ارتش نقش محوری را در معادلات و اتفاقات سیاسی کشورهای عربی بازی میکند و میزان موفقیت اعتراضات سیاسی علیه حکومت به ویژه راس حاکمیت بستگی به موضع ارتش دارد. حجم و نوع موضع گیری و نقش آفرینی ارتش هم با قدرت جامعه مدنی نسبت عکس دارد.
۳- میتوان الجزایر و سودان را مقایسه کرد.
در الجزایر به دلیل وجود جامعه مدنی قوی تر، رسانهها احزاب و تشکلهای صنفی، ارتش صرفا به هشدار به رئیس جمهوری بسنده کرد. این هشدار موثر واقع شد و پس از کناره گیری بوتفلیقه، رییس پارلمان سرپرست ریاست جمهوری شد و دولت غیرنظامی ایجاد نشد.
در حالی که ارتش در دهههای قبل سابقه فعالیت شبه کودتا را داشت، اما در سودان ارتش توانست کودتا کند و با تشکیل دولت نظامی، خود راسا اداره کشور را برعهده بگیرد.
همچنین میتوان میان آخرین کودتای ترکیه و سودان مقایسه کرد که به دلیل جامعه مدنی قویتر و مترقی ترکیه و احزاب قوی و رسانههای متعدد، به هنگام کودتا در ترکیه حامیان حزب حاکم به خیابان آمدند و احزاب مخالف هم یکصدا با کودتا مخالفت کردند، اما در سودان حزب حاکم گرچه در همه انتخابات فرمایشی پیروز میشد، اما از حمایت مردمی اش برخوردار نبود و حتی یک نفر به حمایت از آن به خیابان نیامد.
۴- وقتی در سال ۲۰۱۱ بهار عربی از تونس راه افتاد و یکی یکی کشورهای عربی را فراگرفت و منجر به تغییرات و تحولات اساسی شد برخی، چون مراکش درس عبرت گرفتند و با تقویت دموکراسی و باز کردن فضای سیاسی و رسانهای و تقویت جامعه مدنی، احزاب مخالف اکثرا اسلامگرا را وارد قدرت کردند و اصلاحات دموکراتیک را شاهد بودند و برخی، چون سران سودان و الجزایر، این حوادث را تنها برای همسایگان دانستند و بی اعتنایی کردند و از اینکه موج بهار عربی عبور کرده بدون اینکه آنها را از سریر قدرت به زیر بکشد شادمان بودند، اما غافل از اینکه بهار آمدنی است حتی اگر چند سال طول بکشد و وعده تاریخ محقق میشود حتی اگر ژنرال پرقدرتی، چون عمرالبشیر باشد که سرمست از قدرت، چوب دستی معروف را در هوا بچرخاند و در جمع هوادارانش ترانههای سودانی بخواند و برقصد.