خاطره مهراوه شریفینیا از صبحی که بخاطر خوابیدن کنکور نداد +عکس
مهراوه شریفینیا با انتشار این عکس نوشت:
رویداد۲۴سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
(ضمن عرض خسته نباشید به کنکوریهای عزیز)
جواب:
به نام خدا.
دیر از خواب بیدار شدیم و خدا را شکر کردیم که کنکور نداریم.
بعد یادمان آمد همان سالی که کنکور داشتیم هم خواب را به کنکور ریاضی_فیزیک ترجیح داده بودیم.
آن سال کنکور سراسری ریاضی_فیزیک صبح برگزار میشد و کنکور هنر عصر.
ما برای هر دو ثبتنام کرده بودیم.
جمعه صبح ساعت ۵:۳۰ بیدار شدیم و دیدیم خیلی خوابمان میآید، تمرکزِ تستزنی را هم بیشتر روی کنکور هنر گذاشته بودیم و بعید بود در رشتهی ریاضی_فیزیک در تهران چیزی قبول شویم، شهرستان هم که خانواده اجازه نمیدادند برویم، بههمین دلیل فکر کردیم بهتر است در آغوشِ خوابِ صبحگاهی فرو رفته و با انرژی کامل، ساعت ۱۴ به سمت کنکور هنر بشتابیم.
خدا را شکر مادر و پدر تقریبا هیچ کاری به درس و مشق ما نداشتند، در این مورد به ما اعتماد کامل داشتند و ما خودمان برای خودمان تصمیم میگرفتیم!
در نتیجه ساعت ۵:۳۰ صبحِ روزِ کنکور سراسری، ساعت را خاموش کرده و با خیال راحت گرفتیم تخت خوابیدیم!
پینوشت:
۱. نتیجهی اون خواب صبحگاهی، قبول شدن در رشتهی موسیقی دانشگاه هنر، جدیتر شدنِ نوازندگی و آشنا شدن با آدمهای بسیار هنرمند و دوستداشتنی شد که امروز بابتش خوشحالم.
۲. بعضی چیزها اینقدر قشنگن که از فرطِ زیبایی غمگینت میکنن، چه بشنوی، چه ببینی.
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
(ضمن عرض خسته نباشید به کنکوریهای عزیز)
جواب:
به نام خدا.
دیر از خواب بیدار شدیم و خدا را شکر کردیم که کنکور نداریم.
بعد یادمان آمد همان سالی که کنکور داشتیم هم خواب را به کنکور ریاضی_فیزیک ترجیح داده بودیم.
آن سال کنکور سراسری ریاضی_فیزیک صبح برگزار میشد و کنکور هنر عصر.
ما برای هر دو ثبتنام کرده بودیم.
جمعه صبح ساعت ۵:۳۰ بیدار شدیم و دیدیم خیلی خوابمان میآید، تمرکزِ تستزنی را هم بیشتر روی کنکور هنر گذاشته بودیم و بعید بود در رشتهی ریاضی_فیزیک در تهران چیزی قبول شویم، شهرستان هم که خانواده اجازه نمیدادند برویم، بههمین دلیل فکر کردیم بهتر است در آغوشِ خوابِ صبحگاهی فرو رفته و با انرژی کامل، ساعت ۱۴ به سمت کنکور هنر بشتابیم.
خدا را شکر مادر و پدر تقریبا هیچ کاری به درس و مشق ما نداشتند، در این مورد به ما اعتماد کامل داشتند و ما خودمان برای خودمان تصمیم میگرفتیم!
در نتیجه ساعت ۵:۳۰ صبحِ روزِ کنکور سراسری، ساعت را خاموش کرده و با خیال راحت گرفتیم تخت خوابیدیم!
پینوشت:
۱. نتیجهی اون خواب صبحگاهی، قبول شدن در رشتهی موسیقی دانشگاه هنر، جدیتر شدنِ نوازندگی و آشنا شدن با آدمهای بسیار هنرمند و دوستداشتنی شد که امروز بابتش خوشحالم.
۲. بعضی چیزها اینقدر قشنگن که از فرطِ زیبایی غمگینت میکنن، چه بشنوی، چه ببینی.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
دقیقا با نظر دوستمان موافقم. بعنوان فردیکه سال ۷۰ با رتبه عالی پزشکی قبول شدم و در طول تحصیل دانشگاه نیز از رتبه های خوب فارغ التحصیلی بوده ام از شرایط حال حاضر اصلا رضایت ندارم و اگر همان سال ۷۰ بدنبال سربازی و سپس کار آزاد رفته بودم قطعا نتیجه مطلوب تری میگرفتم. دانش آموزان عزیز فریب افق دروغین رشته های پر طمطراق پزشکی و فنی را نخورند.