موضع گیری جدید اروپا در قبال ایران/ بریتانیا با توقیف نفت کش ایرانی جبهه خود را مشخص کرد؟
اروپاییها بیش از آنکه از تغییر موضع امریکا نسبت به توافق ناتوان باشند، تمایلی به این امر ندارند و تمام نقششان در مورد توافق هسته ای، به جلوگیری از خروج ایران از برجام، محدود میشود.
رویداد۲۴ المیادین نوشت: تصویر تازه تحولاتی که در مورد توافق هستهای ایران به وقوع پیوسته، در ماههای اخیر وضوح بیشتری یافته است و در این میان، بیش از هر چیز، موضع اروپا مشخصتر شده است. پیش از این، تحلیل موضع اروپا، به یک دوگانگی ختم میشد که مبتنی بر ناتوانی اروپا در مقابله با اقدامات آمریکا و جنون ترامپ، در مقابل فشار ایران برای عمل به تعهدات اروپاییها به توافق هستهای بود.
در ادامه این مطلب آمده است: اما هفتههای اخیر نشان داد که اروپاییها بیش از آنکه از تغییر موضع امریکا نسبت به توافق ناتوان باشند، تمایلی به این امر ندارند و تمام نقششان در مورد توافق هسته ای، به جلوگیری از خروج ایران از این توافق و ممانعت از واکنش دردناک تهران در مقابل خروج آمریکا از برجام، محدود میشود. در مقابل، تحریمهای آمریکا آرام آرام افزایش پیدا کرد تا زمینه برای تطبیق دیدگاه وسیع مربوط به طرح کوشنر برای خاورمیانه، فراهم شده و درگیری تاریخی میان اعراب و اسرائیل، به پایان برسد.
در گذشته، دولتهای اروپایی اینطور وانمود میکردند که از اجرای تعهدات خود براساس توافق هسته ای، ناتوان هستند و با قرار نگرفتن در جبهه ترامپ علیه ایران، قصد دارند راه حلی برای تنشها میان این دو کشور بیابند. اما چنین راه حلی محقق نشد و اکنون، ایران که از نقشههای امریکا و اروپا آگاه است، اصرار دارد که اروپاییها به تعهداتشان در برجام، عمل کنند.
با روشن شدن موضع واقعی اروپا، تبلیغات رسانههای اروپایی علیه ایران افزایش یافته است و طی ان، تلاش میکنند واقعیتها را طور دیگری نشان داده و تهران را ناقض قانون نشان دهند؛ در حالی که حقیقت، برخلاف ادعای اروپایی هاست.
رسانههای اروپایی سعی میکنند ایران را یک نظام سیاسی تعریف کنند که با گذشتن از حدود تعیین شده برای آن در مورد غنی سازی اورانیوم، به قوانین بین المللی پایبند نیست. در حالی که براساس واقعیت، ایران تا کنون به تمام تعهدات خود در مورد توافق التزام داشته است. جالب آنکه پس از اعلام تصمیم ایران در رابطه با عمل نکردن به برخی بندهای برجام، قیامتی در آمریکا و اروپا به پا شد و مکرون و دیگر سران دولتهای اروپایی ضمن محکم کردن این اقدام ایران، در این باره اظهار نگرانی کردند. در مقابل، زمانی که ایالات متحده از توافق هستهای خارج شده و باعث تنشهای منطقهای بسیاری شدند، اروپاییها موضع مشابهی اتخاذ نکردند.
سفسطههای اروپاییها باعث پنهان ماندن این واقعیت شده است که ایران نه تنها خود از توافق هستهای خارج نشده، بلکه تلاش میکند دیگر طرفها را به آن بازگردانده و خواستار عمل آنها به تعهداتشان است. مساله مهمتر آنکه حتی اگر ایران از توافق هستهای خارج شود، به معاهده محدودیت انتشار سلاح اتمی، پایبند است و این جنبهای است که رسانههای غربی سعی در سرپوش گذاشتن بر آن دارند و ایران را محکوم به پایبند نبودن به قوانین بین المللی میکنند.
سوالی که در مورد رفتار اروپا و آمریکا در قبال ایران مطرح میشود آن است که چرا صحبت از توافق هستهای و فعالیتهای مربوط به برنامههای هستهای ایران، ناگهان به بحث در مورد نفوذ این کشور در خاورمیانه منتقل شد؟ چه بسا پاسخ، مربوط به نقش ایران در شکست دادن نقشههای آمریکا در مورد دولتهای مختلف منطقه باشد؛ چرا که ایران در شکست دادن تصورات آمریکا در مورد اینده سوریه، تقسیم ان و نابودی مقاومت در این کشور، نقشی اساسی داشته است. همانطور که برنامههای آمریکا و اسرائیل در مورد سرکوب مقاومت فلسطین را نیز با شکست رو به رو کرد. شرایط در یمن، عراق و حتی ترکیه نیز به همین منوال بوده و سیاستهای ایران باعث شکست نقشههای آمریکا در این کشورها شده است.
همین موضوع باعث شد ترامپ در توافق هستهای تجدید نظر کرده و ان را به عنوان عامل موثری در افزایش نفوذ منطقهای ایران قلمداد کند. به نظر میرسد برخی سران دولتهای اروپایی نیز در این مورد با ترامپ اتفاق نظر دارند.
امروز، اروپاییها در مرکز توجه قرار دارند و در حالی که در گوشهای از جهان ایستاده اند، ایران تنها از انها میخواهد به تعهداتشان پایبند باشند. اما اروپاییها پاسخ قانع کنندهای برای ایران ندارند و به سمت تمرکز بر اقدام ایران برای افزایش غنی سازی اورانیوم فرار میکنند و به طور ضمنی به این نکته اشاره میکنند که اقدام ایران در مورد غنی سازی اورانیوم، آنها را به سمت جانبداری از ترامپ سوق میدهد. اما به این مهم توجه ندارند که رفتار انها در برابر ایران، تنها باعث بی اعتمادی دیگر دولتها به اروپاییها و تعهدات آنها در جریان توافقها میشود.
در این میان، اقدام بریتانیا در مورد توقیف نفت کش ایرانی، یک تحول بارز در چارچوب موضع گیری اروپا محسوب میشود. این در حالی است که دیگر دولتهای اروپایی هنوز به صراحت انگلیس، در کنار آمریکا نمیایستند. با این وجود، میتوان گفت: اروپاییها تلاش میکنند از طریق اینگونه اقدامات، باعث تضعیف ایران شوند.
در مقابل، به نظر میرسد همانطور که تهران بر عامل زمان تکیه دارد، پاریس، لندن، برلین و واشنگتن نیز به دنبال خرید زمان بیشتر هستند. در این میان، اروپاییها به تفاوت نظامهای سیاسی خود با ایران، توجهی ندارند. گویا نمیدانند که جامعه ایرانی نسبت به جوامع غربی، توان زیادی برای مقابله با فشارها دارد. از این رو، حساب کردن ایران روی عامل زمان، فایده بیشتری برای ان دارد.
به این ترتیب، ایران میگوید نسبت غنی سازی اورانیوم را به ۵ درصد رسانده و مراحل بعدی راه اندازی نیروگاه آبهای سنگین اراک را در دستور کار دارد. این گامها، تاثیر زیادی در موضع اروپا دارد؛ به این دلیل که باعث بازگشت امور به نقطه صفر میشود و این امر، مواضع داخلی ترامپ و رهبران اروپایی را بحرانیتر کرده و انها را در برابر مسئولیت خروج از توافق هستهای و عمل نکردن به آن قرار میدهد؛ آنچه که میتواند تنشهای حساب نشدهای را به دنبال داشته باشد.
در ادامه این مطلب آمده است: اما هفتههای اخیر نشان داد که اروپاییها بیش از آنکه از تغییر موضع امریکا نسبت به توافق ناتوان باشند، تمایلی به این امر ندارند و تمام نقششان در مورد توافق هسته ای، به جلوگیری از خروج ایران از این توافق و ممانعت از واکنش دردناک تهران در مقابل خروج آمریکا از برجام، محدود میشود. در مقابل، تحریمهای آمریکا آرام آرام افزایش پیدا کرد تا زمینه برای تطبیق دیدگاه وسیع مربوط به طرح کوشنر برای خاورمیانه، فراهم شده و درگیری تاریخی میان اعراب و اسرائیل، به پایان برسد.
در گذشته، دولتهای اروپایی اینطور وانمود میکردند که از اجرای تعهدات خود براساس توافق هسته ای، ناتوان هستند و با قرار نگرفتن در جبهه ترامپ علیه ایران، قصد دارند راه حلی برای تنشها میان این دو کشور بیابند. اما چنین راه حلی محقق نشد و اکنون، ایران که از نقشههای امریکا و اروپا آگاه است، اصرار دارد که اروپاییها به تعهداتشان در برجام، عمل کنند.
با روشن شدن موضع واقعی اروپا، تبلیغات رسانههای اروپایی علیه ایران افزایش یافته است و طی ان، تلاش میکنند واقعیتها را طور دیگری نشان داده و تهران را ناقض قانون نشان دهند؛ در حالی که حقیقت، برخلاف ادعای اروپایی هاست.
رسانههای اروپایی سعی میکنند ایران را یک نظام سیاسی تعریف کنند که با گذشتن از حدود تعیین شده برای آن در مورد غنی سازی اورانیوم، به قوانین بین المللی پایبند نیست. در حالی که براساس واقعیت، ایران تا کنون به تمام تعهدات خود در مورد توافق التزام داشته است. جالب آنکه پس از اعلام تصمیم ایران در رابطه با عمل نکردن به برخی بندهای برجام، قیامتی در آمریکا و اروپا به پا شد و مکرون و دیگر سران دولتهای اروپایی ضمن محکم کردن این اقدام ایران، در این باره اظهار نگرانی کردند. در مقابل، زمانی که ایالات متحده از توافق هستهای خارج شده و باعث تنشهای منطقهای بسیاری شدند، اروپاییها موضع مشابهی اتخاذ نکردند.
سفسطههای اروپاییها باعث پنهان ماندن این واقعیت شده است که ایران نه تنها خود از توافق هستهای خارج نشده، بلکه تلاش میکند دیگر طرفها را به آن بازگردانده و خواستار عمل آنها به تعهداتشان است. مساله مهمتر آنکه حتی اگر ایران از توافق هستهای خارج شود، به معاهده محدودیت انتشار سلاح اتمی، پایبند است و این جنبهای است که رسانههای غربی سعی در سرپوش گذاشتن بر آن دارند و ایران را محکوم به پایبند نبودن به قوانین بین المللی میکنند.
سوالی که در مورد رفتار اروپا و آمریکا در قبال ایران مطرح میشود آن است که چرا صحبت از توافق هستهای و فعالیتهای مربوط به برنامههای هستهای ایران، ناگهان به بحث در مورد نفوذ این کشور در خاورمیانه منتقل شد؟ چه بسا پاسخ، مربوط به نقش ایران در شکست دادن نقشههای آمریکا در مورد دولتهای مختلف منطقه باشد؛ چرا که ایران در شکست دادن تصورات آمریکا در مورد اینده سوریه، تقسیم ان و نابودی مقاومت در این کشور، نقشی اساسی داشته است. همانطور که برنامههای آمریکا و اسرائیل در مورد سرکوب مقاومت فلسطین را نیز با شکست رو به رو کرد. شرایط در یمن، عراق و حتی ترکیه نیز به همین منوال بوده و سیاستهای ایران باعث شکست نقشههای آمریکا در این کشورها شده است.
همین موضوع باعث شد ترامپ در توافق هستهای تجدید نظر کرده و ان را به عنوان عامل موثری در افزایش نفوذ منطقهای ایران قلمداد کند. به نظر میرسد برخی سران دولتهای اروپایی نیز در این مورد با ترامپ اتفاق نظر دارند.
امروز، اروپاییها در مرکز توجه قرار دارند و در حالی که در گوشهای از جهان ایستاده اند، ایران تنها از انها میخواهد به تعهداتشان پایبند باشند. اما اروپاییها پاسخ قانع کنندهای برای ایران ندارند و به سمت تمرکز بر اقدام ایران برای افزایش غنی سازی اورانیوم فرار میکنند و به طور ضمنی به این نکته اشاره میکنند که اقدام ایران در مورد غنی سازی اورانیوم، آنها را به سمت جانبداری از ترامپ سوق میدهد. اما به این مهم توجه ندارند که رفتار انها در برابر ایران، تنها باعث بی اعتمادی دیگر دولتها به اروپاییها و تعهدات آنها در جریان توافقها میشود.
در این میان، اقدام بریتانیا در مورد توقیف نفت کش ایرانی، یک تحول بارز در چارچوب موضع گیری اروپا محسوب میشود. این در حالی است که دیگر دولتهای اروپایی هنوز به صراحت انگلیس، در کنار آمریکا نمیایستند. با این وجود، میتوان گفت: اروپاییها تلاش میکنند از طریق اینگونه اقدامات، باعث تضعیف ایران شوند.
در مقابل، به نظر میرسد همانطور که تهران بر عامل زمان تکیه دارد، پاریس، لندن، برلین و واشنگتن نیز به دنبال خرید زمان بیشتر هستند. در این میان، اروپاییها به تفاوت نظامهای سیاسی خود با ایران، توجهی ندارند. گویا نمیدانند که جامعه ایرانی نسبت به جوامع غربی، توان زیادی برای مقابله با فشارها دارد. از این رو، حساب کردن ایران روی عامل زمان، فایده بیشتری برای ان دارد.
به این ترتیب، ایران میگوید نسبت غنی سازی اورانیوم را به ۵ درصد رسانده و مراحل بعدی راه اندازی نیروگاه آبهای سنگین اراک را در دستور کار دارد. این گامها، تاثیر زیادی در موضع اروپا دارد؛ به این دلیل که باعث بازگشت امور به نقطه صفر میشود و این امر، مواضع داخلی ترامپ و رهبران اروپایی را بحرانیتر کرده و انها را در برابر مسئولیت خروج از توافق هستهای و عمل نکردن به آن قرار میدهد؛ آنچه که میتواند تنشهای حساب نشدهای را به دنبال داشته باشد.
منبع: فرارو
خبر های مرتبط