رویداد۲۴ گزارش میدهد؛
چرا حمله به ایران ممکن نیست؟ / جغرافیای ایران؛ تهدید و فرصتی برای قدرتهای مسلط بر سرزمین +تصویر
نشریه آمریکایی استرتفور که به تحلیلهای نظامی و عکسهای ماهواره ایش شهرت دارد در یادداشتی وضعیت ایران را از جنبههای ژئوپلتیک مورد بررسی قرار داده است.
رویداد۲۴ احتمال جنگ ایران و آمریکا همچنان برای نشریههای غربی و البته رسانههای داخلی اهمیت دارد و کارشناسان با توجه به شرایط موجود این احتمال را بررسی میکنند. کارشناسان نظامی میگویند محصور بودن ایران در رشته کوههای البرز و زاگرس نقطه قوت ایران است؛ از یک سو احتمال حمله دشمن خارجی کاسته خواهد شد. یکی از کارشناسان نظامی آمریکایی گفته رشته کوههای البرز و زاگرس همانقدر که قوت هستند نقطه ضعف نیز محسوب میشود زیرا ایران برای حفظ خود در برابر قدرتهای خارجی باید نیروهای قومی و ملی را درون این مرزهای رشته کوهی حفظ کند و برای این کار، قدرت مستقر که امروز جمهوری اسلامی است، از هیچ کاری اعم از سرکوب سیاسی برای ایجاد انسجام داخلی نباید فروگذار کند.
نشریه آمریکایی استرتفور به احتمال حمله آمریکا به ایران پرداخته و در گزارشی نوشته است برای اینکه ایران درک کنیم باید بدانیم این کشور چقدر پهناور است. ایران ۱۷مین کشور از نظر وسعیت سرزمینی در جهان است. این کشور ۱ میلیون و ۶۸۷ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و این یعنی از ترکیب فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک، اسپانیا و پرتغال که کشورهای غرب اروپا هستند بزرگتر است. ایران ۱۶مین کشور از نظر جمعیت است. این کشور ۷۰ میلیون جمعیت دارد. جمعیت ایران از مجموع فرانسه و بریتانیا بیشتر است.
در شرایط فعلی بهتر است درگیریهای ایران با عراق و افغانستان را هم بشناسیم. عراق با ۴۳۳ هزار کیلومتر مربع و ۲۵ میلیون جمعیت یک چهارم ایران از نظر وسعت و یک سوم از نظر جمعیت است.
افغانستان نیز با ۳۰ میلیون جمعیت و ۶۵۲ کیلومتر مربع بسیار کوچکتر از ایران است. ایران در کل ۶۸ درصد از مجموع عراق و افغانستان از نظر وسعت و ۴۰ درصد از نظر جمعیت بزرگتر است.
از نظر توپوگرافیک نیز ایران از شمال تا جنوب با رشته کوه پوشیده شده است. برای فهم ایران نه تنها وسعت که نحوه قرارگیری این رشته کوهها را نیز باید درک کرد.
مهمترین رشته کوه ایران یعنی زاگرس، به جنوب قفقاز وصل شده و ۹۰۰ مایل از مرزهای شمال غربی ایران کشیده شده و در جنوب به بندرعباس و تنگه هرمز.
نقشه کوههای ایران
۱۵۰مایل ابتدایی زاگرس در مرزهای غربی ایران با ترکیه مشترک است. از سمت ترکیه مرز میان ایران و ترکیه تا جایی که کوهها در بخش عراق محو میشوند ادامه دارد. از این منظر جنوب منطقه کردستان، یعنی منطقه عراق هموار است. مرزهای بخش ایران کوهستانی است. ایران مرزهای کوهستانی با ترکیه دارد، اما کوهها در بخش عراق هموار میشوند. این مرز تاریخی میان پرشیا که نام ایران تا اوایل قرن ۲۰ بوده و بین النهرین که بخش جنوبی عراق است، بوده است.
یکی از مناطقی که در بخش مرزهای غربی از این الگو پیروی نمیکند جنوبیترین بخش در منطقهای است که رود دجله و فرات از شط العرب به هم میرسند. در این جا زاگرس به سمت جنوب شرقی چرخش پیدا کرده و مرزهای جنوبی بین ایران و عراق از جنوب به سمت شط العرب زیگزاگی است.
همچنین استان خوزستان را داریم که با جمعیت قومی عرب و غیر فارس در ایران واقع شده است. با توجه به طبیعت باتلاقی زمین، این منطقه به راحتی میتواند درمقابل هر نیروی غربی که به دنبال حرکت در امتداد دشت ساختی ایران در خلیج فارس هستند از ایران دفاع کند.
به سمت شرق در امتداد دریای خزر نیز رشته کوههای البرز وجود دارد که به عنوان پل ارتباطی بین قفقاز و زاگرس و کوههای افغان که در نهایت تا هندوکش کشیده شده عمل میکند. البرز در امتداد سواحل جنوبی دریای خزر تا مرز افغانستان کشیده شده و منطقه حائل با صحرای ترکمنستان است.
ایران ۸۰۰ مایل خط ساحلی دارد که نیمی از آن در امتداد سواحل غربی خلیج فارس کشیده شده است و بقیه آن در امتداد دریای عمان. مهمترین بندر ایران یعنی بندر عباس در تنگه هرمز واقع شده است. مشابه این بندر در کل دریای عمان و تنگه هرمز وجود ندارد. در نتیجه ایران یک قدرت نظامی و دریانوردی نیست بلکه همیشه یک قدرت زمینی بوده است.
مرکز ایران از دو فلات بیابانی تشکیل شده که عمدتا غیر قابل سکونتند. دشت کویر که از قم تا شمال نزدیک به مرزهای افغانستان کشیده شده و دشت لوت که تا جنوب به سمت بلوچستان کشیده شده است. دشت کویر از لایههایی از نمک پوشیده شده که یکی از اسفناکترین نقاط بر روزی زمین است.
به گزارش رویداد۲۴ جمعیت ایران در کوهها متمرکز شدهاند. چرا که زمینهای پست به جز در بخشهای جنوب غربی و جنوب شرقی، غیر قابل سکونتند. ایران کشوری با ۷۰ میلیون جمعیت و کوهپایهای است. حتی بزرگترین شهر از نظر جمعیتی یعنی تهران نیز بر دامنه کوه بنا شده است.
اگر با دقت به نقشه ایران نگاه کنیم میبینید که بخشهای غربی کشور یعنی رشته کوههای زاگرس در واقع پل سرزمینی به کشورهای آسیای جنوبیاند. این تنها راهی است که بین خلیج فارس در جنوب و دریای خزر در شمال وجود دارد. ایران راه ارتباطی شبه قاره هند به دریای مدیترانه است. اما به دلیل وسعیت سرزمینی، ایران نه تنها کشوری نیست که به راحتی بتوان در آن سفر کرد بلکه کمتر هم فتح شده است.
منطقه نفتی ایران حائز اهمیت است. نفت در سه نقطه ایران پیدا شده است: جنوب غربی مهمترین منطقه نفتخیز ایران است، میزان کمتری در مرز با عراق و یکی هم در نزدیکی قم. از این رو منطقه شرق شط العرب برای ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. ایران سومین کشور از نظر ذخایر نفتی در جهان است و چهارمین کشور تولید کننده بزرگ جهان؛ بنابراین شاید به نظر برسد این کشور یکی از ثروتمندترین کشورهاست، ولی این طور نیست.
ایران ۲۸ مین کشور از نظر اقتصادی است. ۷۱ مین کشور از نظر تولید ناخالص ملی. رنک ایران مانند بلاروس و پاناماست. بخشی به این دلیل است که ایران متاثر از صنعت نفت است. اما مشکلات جغرافیای بزرگتری برای ایران وجود دارد. ایران جمعیت زیادی دارد که در کوهستان ساکن شده اند. منطقه کوهستانی حاصل خیز نیست. هزینه حمل و نقل توسعه صنایع در کشور را دشوار کرده است. مردم کوهستان نشین عمدتا فقیرند.
جغرافیا و جمعیت ایران بهبود وضع زندگی را دشوار کرده است. برخلاف کشورهایی که مشکلات جغرافیایی و جمعیتی کمتری دارند نظیر کویت و عربستان، ایران نمیتواند از اقتصاد ضعیفش را با پولهای هنگفت نفتی بهبود ببخشد. فقدان زندگی در مناطق صحرایی به این معناست که هر واحد صنعتی باید در مناطقس شکل بگیرد که هزینه زیرساخت سود حاصل از کار را پایین میاورد. نفت ایران را از غرق شدن نجات داده، اما بهتنهایی نمیتواند وضعیت ایران را دگرگون کند.
ایران مانند یک قلعه سنگی است که از سه طرف با کوه محاصره شده و از یک طرف به اقیانوس وصل است و در میانه یک صحرای بلا استفاده دارد. ایران به سختی قابل فتح شدن است. این کشور یک بار توسط مغولها که از شمال وارد شدند اشغال شده. عثمانیها به کوههای زاگرس نفوذ کردند و به سمت شمال شرق رفتند، اما نتوانستند به قلب ایران برسند.
شمای کلی
ایران یک کشور کوهستانی است که به دنبال دشت قابل سکونت است. هیچ دشتی با این ویژگی در شمال نیست و تنها کوه و صحراست و یا در شرق درمرزهای افغانستان نیز چنین وضعیتی نیست. در جنوب نیز اقیانوس است. تنها دشتها مناطق غربی ایرانند که عراق امروزی و بابل تاریخی در آن واقع شده است. اگر ایران بتواند به این دشتها فایق بیاید و آنها را جمعیت خود ترکیب کند، آنها میتوانند به بنیان قدرت ایران تبدیل شوند.
در واقع این دشتها بنیان امپراتوری فارس بوده اند و فارسهایی که در منطقه زاگرس سکونت داشتند جنگویان ایران بوده اند.
برای توسعه هم مشکل ایران همین کوهها هستند. این کوهها همان قدر که جنبه دفاعی ایران را تقویت کرده اند برای این سد ایجاد کرده اند. ایران برای اینکه عراق را فتح کند باید با عراقیها همکاریهای بالایی داشته باشد. در غیر این صورت ایرانیها به جای اینکه ثروت عراقیها را به قدرت نظامی و سیاسی تبدیل کنند در باتلاق عراق فرو خواهند رفت.
ایران برای اینکه به سمت غرب برود باید با همسایگانش ارتباط داشته باشد. هر حملهای به این دلیل که ایران با چالش کوهها روبه روست با شکست مواجه خواهد شد. به همین دلیل است که پارسها آن نوع از امپراتوری را برگزیده بودند. آنها به کشورهای مغلوب شده اجازه دادند که خودمختار باشند و فرهنگ خودشان را داشته باشند و از سیستم امپراتوری پارسها منفعت ببرند.
این وضعیت دست ایرانیان و پارسها را از ابتدا بستهاست. ایجاد روابط با سرزمینهای قابل سکونت در کناره دجله و فرات که عراق امروزی است، به طرز وحشتناکی سخت است.
اشاره به مشکلات خارجی ایران به عنوان مشکلات داخلی این کشور هم عمل میکنند. کوهها به کشورها اجازه میدهد از خودشان حفاظت کنند؛ بنابراین بیشتر مناطق کوهستانی در جهان شامل تعداد قابل توجهی از گروههای قومی و ملی است که هویت خود را حفظ کرده اند. این ویژگی همه مناطق کوهستانی است. این گروهها در برابر استحاله و نابودی مقاومت میکنند. اگرچه ایران یک دولت مسلمان با جمعیتی که ۵۵ تا ۶۰ درصد آن را قوم فارس تشکیل میدهند است، اما ایران به گروههای قومی متعددی تقسیم شده است.
هر قدرت خارجی که به ایران علاقه داشته باشد باید از گروههای قومی-مذهبی برای ائتلاف درون ایران استفاده کند تا بتواند قدرت مرکزی را به چالش بکشد.
در نتیجه هر دولت ایرانی و پارس باید به دنبال یکپارچگی سرزمینی علیه گروههای جدایی طلب باشد. این اجتناب ناپذیر است بنابراین برای ایران داشتن یک دولت مرکزی متمرکز با قدرت ایجاد امنیت بسیار مهم است.
برای بسیاری از کشورها، حفظ گروههای قومی مهم است، اما برای ایران یک امر حیاتی است چرا که هیچ راهی برای پا کج گذاشتن از این خطوط وجود ندارد وگرنه ساختار امنیتی کل کشور بهم خواهد رسید؛ بنابراین دولت مرکزی ایران همیشه با مشکل انسجام داخلی روبه روست و از نیروهای امنیتی و ارتشش قبل از هر کشور دیگری برای این منظور استفاده میکند.
ملاحظات ژئوپلتیک
برای بیشتر کشورها اولین ملاحظه ژئوپلتیک حفظ انسجام داخلی است. برای ایران حفظ امنیت مرزها و سپس حفظ انسجام حائز اهمیت است. بدون امنیت مرزها، ایران کشوری خواهد بود که در برابر قدرتهای خارجی آسیب پذیر است.
ملاحظات ژئوپلتیک ایران به شرح زیر است؛
۱- کنترل دامنههای زاگرس و البرز.
۲- کنترل کوههایی که تا شرق و دشت کویر و دشت لوت از مشهد تا زاهدان و سواحل مکران کشیده شده اند. این یعنی حفظ مرزهای شرقی ایران با پاکستان و افغانستان.
۳- حفظ خط شط العرب برای حفاظت از سواحل غربی ایران در خلیج فارس.
۴- کنترل گروههای قومی و دینی واگرا
۵- حفظ جبههها علیه تهدیدهای بالقوه به ویژه در برابر قدرتهای منطقهای
ایران به چهار یا پنج هدف از اهداف بالا دست پیدا کرده است. در ایران جبهههای امنی ایجاد شده و کنترل بر جممعیت کشور وجود دارد.
بزرگترین تهدید ایران در قرنهای اخیر قدرتهای خارجیای بوده اند به عراق سلطه پیدا کردند؛ عثمانیها یا بریتانیایی ها. دیدگاه امروز در قبال آمریکا در خلال دهه ۱۹۵۰ شکل گرفته که تصور میکردند نقش بریتانیا برای استفاده از موقعیت عراق برای دستکاری کردن سیاست ایران و سرکار آوردند شاه بسیار بالا برد.
در جنگ ۸ ساله میان ایران و عراق، کشتههای بسیاری از هر دو طرف جنگ باقی ماند. اما دو واقعیت را افشا کرد؛ یک اینکه یک حمله قاطعانه، با بودجه کافی از منطقه بین النهرین علیه کوههای زاگرس با شکست رو به رو خواهد شد. البته با هزینههای گزافی برای مدافع.
دوم اینکه در عصر دولت-ملت ها، با مرزهای صلب و ارتشهای اماده، چالشهای لجستیکی که از سوی زاگرس ایجاد شده یک حمله تمام عیار از سوی ایران علیه عراق رانیز غیر ممکن میکند.
البته عراق برای ایران یک تهدید به واسطه حمله مستقیم نیست بلکه تهدید به براندازی است. نه تنها عراق بلکه از نظر تاریخی دستکاریهای روسیه و بریتانیا نیز مایه نگرانی برای ایرانی هاست.
وضعیت کنونی
برای ایرانی ها، وضعیت کنونی سناریوی خطرناک مشابه اوایل قرن ۲۰ را پیش روی آنها گذاشته است. آمریکا قسمتهای شرقی و غربی ایران را در عراق و افغانستان در دست دارد. ایران نگران حمله نیروهای اینها به ایران نیست چرا که از نظر نظامی چنین چیزی ممکن نیست بلکه نگرانی ایران این است که آمریکا از این موقعیت برای تقویت گروههای قومی ایران استفاده کند.
در واقع، آمریکا سعی میکند همین کار را با هم منطقه انجام دهد. در جنوب شرقی ایران در استان بلوچستان، آمریکاییها از جنبشهای جدایی طلب حمایت میکنند. همین کار در خوزستان و انتهای شمالی خلیج فارس انجام شدهاست. آنها سعی میکنند کردهای شمال غربی ایران را تحریک کنند.
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد آمریکا از آذربایجان برای تقویت گروههای پان ترک شمال غربی ایران استفاده میکند.
مقابله ایران با همه این معضلات ابعاد گوناگونی دارد؛
۱- حفظ قدرت سرکوب و امنیت برای مقابله با این تحرکات. به طور خاص تمرکز بر خنثی کردن هر گونه تحرکات در منطقه خوزستان که نه تنها از نظر فیزیکی آسیب پذیر است بلکه بخش قابل توجهی از منابع نفتی ایران در آن قرا رگفته است. همین چالش دلیل توقیف کشتیهای بریتانیایی و گزارشهای مداوم تیمهای عملیات ویژه آمریکا درمنطقه را توضیخ میدهد.
۲- تنشهای قومی و مذهبی در عراق و افغانستان و تضعیف موقعیت آمریکا در این مکانها و پرت کردن حواس آمریکا به اقدامات دفاعی به جای اهداف تهاجمی
۳- حفظ نیروهای نظامیای که قادر به حفاظت از کوهها در برابرنیروهای آمریکایی باشند.
۴- حرکت به سمت نیروهیا هستهای به صورت علنی برای ایجاد موازنه قوا که به ایران برگ برندهای در چانه زنیها و مذاکرات کوتاه مدت بدهد.
در قلب استراتژی ایران همیشه یک چیز وجود داشته: استفاده از کوهها به عنوان استحکامات نظامی. الکساندر موفق شد به ایران حمله کند و عثمانیها پیروزیهای نسبی کسب کردند. اما حتی رومیها و بریتانیاییها نیز بیش یک از یک حدی در ایران نفوذ نکردند. حمله و اشغال ایران یک گزینه واقعی نیست.
از نظر ایران، مشکل تنشهای داخلی یک مشکل اجتناب ناپذیر است. اما این مشکلات به دلیل سیستم امنیتی ایران تحت کنترل در آمده اند. از ابتدای امپراتوری ایران تاکنون مشکل اصلی ایران ایجاد نظامی بوده که بتواند هم گروههای قومی را منتفع کند هم آنها را در صورت تحرکت خلاف تنبیه کند. این کارکرد امروز در نیروی قدرتمند وزارت اطلاعات و نخبگان سپاه تجلی پیدا کرده است.
ایران یک کشور خود مختار است. این کشور تقریبا فقیر است، اما مرزهای دارد که از آنها دفاع شده و یک دولت مرکزی منظم دارد که دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی اش به خوبی کار میکنند.
ایران از این قدرتها برای ایجاد بیثباتی در موضع آمریکا یا هر قدرت خارجی دیگری در منطقه استفاده میکند. در واقع ایران زمانی در امنیت است که کشورهای اطراف پرخاطره باشند. ایران زمانی وضع خوبی دارد که قدرتهای کم درآمد و پر خطر از ظرفیتهای پوشانندگی شان استفاده کنند.
تا زمانی که کوهها در دست ایران باشد و وضعیت داخلی قابل کنترل باشد، ایران کشور با ثباتی خواهد بود.
ایجاد برنامه هستهای ایران از ابتدا دو کارکرد داشته: اول اگر موفق میشد با دولتهای خارجی موازنه ایجاد کند ودوم اینکه میتوانست برنامه افزایش قدرت ایارن را اجرایی کند. از آنهایی که نتیجه حمله به این تاسیسات مشخص نیست و تردیدها در مورد ایجاد اختلال در برداشت نفت ایران از خلیج فارس را بالا میبرد، خطرات بالقوه احتمال حمله را کم میکند.
ایران چگونه از حمله هوایی مصون می ماند؟
از این رو تبادل امنیت منطقهی با قدرت از طریق مسیر دیپلماتیک برای ایران به یک جایگزین جذاب تبدیل شده است.
ایران از یک حمله تمام عیار مصون است. از این رو امنیتش را از دو طریق تامین میکند: اول ایجاد تردید در مورد ظرفیتهای هسته ایش و دوم پروژه تصویر سازی از خود به عنوان یک قدرت افراطی ایدئولوژیک که میتواند غیر قابل پیش بینی باشد.
ایران خود را بی ثبات کننده و تهدید کننده جلوه کرده است. به طور پارادوکسیکالی، این وضعیت احتیاط طرفها برای به کار بردن نیروی هوایی به عنوان تنها گزینه موثر و تاریخی برای حمله به ایران را با تردید روبه رو کرده است.
اگر فقط ظرفیتهای هستهای ایران مورد حمله قرار بگیرند و حمله شکست بخورد، واکنش ایرانیها غیر قابل پیش بینی و احتمالا بی تناسب خواهد بود.
ایرانیها سعی میکنند تردیدها را افزایش دهند. تهدید به حمله هوایی به واسطه تهدید ایران به حمله علیه خطوط دریایی دفع شده است. چنین حملهای موثر نخواهد بود، اما حتی اگر احتمال پیروزی اندکی هم داشته باشد مسیر توزیع نفت جهان را با خطر جدی رو به رو خواهد کرد.
مثل همیشه پارسها با قدرت محصور شده در لبه کوههای خود مواجه اند. کوههایی که از آنها در برابر قدرتهای اصلی حفاظت میکند، اما از تهدیدهای بی ثبات کننده نه؛ بنابراین پارسها باید ملت خود را در انسجام نگه دارند و این انسجام با سرکوب سیاسی محقق میشود. قدرتها میروند و آنچه میماند سرزمین پارس ایت که تا زمانی که این کوهها ایستاده اند، محکم سرجای خود خواهد ایستاد.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط