۵ نکته تأمل برانگیز درباره اعتراضات مردمی به گرانی بنزین و قطع کردن اینترنت کشور
رویداد۲۴ درباره افزایش قیمت بنزین و اتفاقات بعد از آن در یکی دو روز اخیر، نکات زیر قابل تأمل است:
۱ - بعد از چهل سال تجربه مدیریتی در جمهوری اسلامی و پشت سر گذاشتن انواع بحران ها، گویا هنوز مسؤولان کشور، حتی در حد سران قوا نمیدانند که هر گونه تصمیمی که با افکار عمومی سر و کار دارد، نیازمند پیوست رسانهای است: با افکار عمومی باید تعامل کرد، با مردم باید با استدلال سخن گفت و ادبیات اقناعی داشت.
وقتی این نکته بدیهی را نادیده میگیرند و مردم شب میخوابند و صبح بیدار میشوند و میبینند که قیمت بنزین سه برابر شده است، معلوم است که اعتراضات مردمی و ناآرامیها شکل میگیرد و البته یک عده هم از آن بهره برداری میکنند.
۲ - فارغ از مصداق کنونی، هنوز ساز و کار مناسبی برای "بیان اعتراضات" در کشور وجود ندارد؛ گو این که اساساً چنین حقی به رسمیت شناخته نشده است!
فقدان مدل اعتراضی برای بیان اعتراضات مدنی، باعث شده است که در مواقع این چنینی، شاهد هرج و مرج باشیم؛ از بستن راهها و آتش زدن اموال عمومی تا حمله به اماکن دولتی و ....
کسانی که در طول سالیان گذشته، مانع شکل گیری احزاب مستقل، مردمی و فراگیر شده اند، عاملان اصلی هرج و مرجها هستند چرا که اگر در کشور، به معنای واقعی کلمه "حزب" داشتیم، اعتراضات نیز در همان قالب طراحی، اجرا و مدیریت میشد. اما اکنون وقتی سیاستی مورد انتقاد است، یا شاهد "خشم فروخفته" ایم یا "انفجارهای هیجانی و ناآرامی"هایی که حتی گاه به "ناامنی" هم منجر میشود.
بیشتر بخوانید:
هنوز به این پرسشها بنیادین پاسخ داده نشده است: چگونه و کجا میتوانیم اعتراض دسته جمعی کنیم به گونهای که هم صدایمان شنیده شود و بدان ترتیب اثر دهند و هم این که متهم به اغتشاشگری و دست نشاندگی بیگانگان و نظایر اینها نشویم؟! و اصلاً چگونه میتوانیم در یک فرایند قانونی همفکران خودمان را به یک تجمع مسالمت آمیز اعتراضی در چارچوب اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دعوت کنیم؟!
۳ - وقتی تصمیمی مانند افزایش سه برابری قیمت بنزین گرفته میشود، اقداماتی مانند مسدودسازی و محدودسازی اینترنت و شبکههای مخابراتی، شاید موقتاً به کنترل امنیتی فضا کمک کند، ولی به گسترش نارضایتیها در سطوح بیشتری از جامعه میانجامد. به عنوان مثال نوجوانانی که اساساً در ماجرای اعتراضات بنزینی نیستند و در عین حال، اینترنت بخشی جدایی ناپذیر از زندگی آنهاست نیز درگیر نارضایتی میشوند.
وانگهی مگر در یکی دو روز گذشته، وقایع اعتراضی چقدر پرحجم بودند که کل اینترنت کشور را این گونه مختل کردند؟!
این واکنش سنگین، چنین تداعی میکند که اعتراضات بسیار گستردهتر و خطرناکتر از آنی هستند که واقعاً هستند.
۴ - رهبر معظم انقلاب درباره مصوبه سران قوا درباره افزایش قیمت بنزین تصریح کرده اند: "در این کار سررشته ندارم و نظرات کارشناسان نیز متفاوت است، اما گفته بودم اگر سران سه قوه تصمیمی بگیرند از آن حمایت میکنم. سران قوا با پشتوانه کارشناسی یک تصمیم گرفتند و باید اجرا شود. "
این سخن رهبری، بار سیاسی سنگینی را از روی دولت برداشت چه آن که جریانهای سیاسی مخالف دولت میکوشیدند آن را محصول تصمیم مستقل دولت قلمداد کنند و بهره برداری سیاسی خاص خودشان را داشته باشند.
مع الوصف انتظار این است که دولت بکوشد تا حد امکان اثرات تورمی این تصمیم را کنترل کند و سران قوا نیز، پشتوانه کارشناسی این تصمیم -که در بیان رهبری نیز بدان اشاره شده است- را برای مردم تشریح کنند.
۵ - در جریان اعتراضات اخیر، رسانههای داخلی از پوشش خبری جدی و فراگیر ناآرامیها منع شدند؛ این مانع تراشی در مسیر اطلاع رسانی رسانههای داخلی، بزرگترین هدیهای است که مسؤولان مربوطه به رسانههای خارجی و مخالف نظام میدهند. واقعاً تا کی میخواهند دست و پای رسانههای داخلی را ببندند و از آنها انتظار رقابت با رسانههای خارجی را داشته باشند؟ آیا این سیاست نابخردانه در قبال رسانههای ایرانی، محصولی جز انتقال مرجعیت رسانهای به آن سوی مرزها دارد؟ فهم این نکته واقعاً این قدر سخت است؟!
لطفاً قبل از آنکه خیلی خیلی دیر شود توجه بفرمایید
رئیس جمهور محترم!
مسئولین با قطع اینترنت مرتکب بزرگترین خطای یک دهه گذشته شدهاند.
احتمالا خطایی بزرگتر از سه برابر کردن ناگهانی قیمت بنزین!
این تصمیم شاید به صورت ناخواسته، باعث ایجاد سرخوردگی و دلزدگی قشر عظیمی از نوجوانان و جوانان و مردم گردید و نیز منجر به ایجاد یک خشم انباشته میان آنان شد. حتی آنهایی که تا کنون رویکردی آرام و دور از مسائل سیاسی داشتهاند، هم اکنون به صورت سرگشته و در حالتی از ابهام و خشم و تنفر وضعیت موجود را دنبال میکنند.
اینها همان کسانی هستند که بیشترشان اغلب به حکومت اعتماد داشته و حمایت میکردند.
تصمیم خام و غیر کارشناسی شده که برای قطع اینترنت گرفته شد منجر به ایجاد شکافی عمیق از بی اعتمادی میان ملت و حکومت می شود و اگر این زخم خطرناک هرچه سریعتر درمان نشود عواقب بسیار جدی و جبران ناپذیری خواهد داشت.
بسیاری از مردم در این وضعیت احساس ناکامی می کنند و حقوق شهروندی اولیه خود را پایمال شده میبینند. در حقیقت این عمل نقض آشکار حقوق شهروندی است و مردم احساس میکنند که برای گناه مرتکب نشده حکومت از تمام ملت ایران انتقام میگیرید و همچنین با قطع اینترنت آنها را تهدید به آرام بودن و اعتراض نکردن می کند.
هر ساعت قطع شدن اینترنت برابر با ضرر و زیان تعداد زیادی از کسب و کارها و امور علمی و دانشگاهی است. و در عینحال سکوت نمایندگان مجلس و اینکه هیچگونه تلاشی برای جلوگیری از ضایع شدن حقوق شهروندان نمیکنند هم بسیار قابل تأمل است.
ادامه این وضعیت تنها به اعتماد ملی ضربه میزنید