ضعف مسئولیتپذیری در قبال سلامت روان جامعه
یک روانشناس، فراوانی آسیبها را نشانه ضعف مسئولیتپذیری در قبال سلامت روان جامعه دانست و گفت: همواره چند قدم از این آسیبها عقب هستیم، از این رو باید به سمت ارتقای سلامت اجتماعی پیش رفت.
رویداد۲۴ محمدرضا محمدی گفت: آسیبهای اجتماعی و رفتارهای نابه هنجار در هر جامعهای با شدت و ضعفهایی مختلف وجود دارد و به عبارتی میتوان گفت که تا زمانی که قوانین به عنوان عامل بازدارنده به نحو مطلوب و بایسته در جامعه جاری و ساری نشود، این گونه رفتارها از سوی هر فرد یا گروهی قانونشکن سر خواهد زد.
وی در پاسخ به این سوال که راه بهبودی آسیبها چیست، گفت: همانطور که همه روزه شاهد بروز انواع و اقسام آسیبها در اشکال مختلف در گوشه و کنار جامعه هستیم، این نشان از ضعف مسئولیت پذیری در قبل سلامت روان جامعه است و باید اذعان کرد همیشه چند قدم از آسیبها عقب هستیم و از این رو باید به سمت ارتقای سلامت اجتماعی پیش رفت.
وی در پاسخ به این سوال که راه بهبودی آسیبها چیست، گفت: همانطور که همه روزه شاهد بروز انواع و اقسام آسیبها در اشکال مختلف در گوشه و کنار جامعه هستیم، این نشان از ضعف مسئولیت پذیری در قبل سلامت روان جامعه است و باید اذعان کرد همیشه چند قدم از آسیبها عقب هستیم و از این رو باید به سمت ارتقای سلامت اجتماعی پیش رفت.
بیشتر بخوانید:۳۰ درصد دانشآموزان استانداردهای سلامت روان را ندارند
اختلالات روانی در شهرنشینان شایعتر از جمعیت روستایی است
این روانشناس برای نمونه اظهار داشت: در بحث مشاجره و درگیریهای خیابانی، عدم کنترل تنبیه در مدارس، عدم تحمل یکدیگر، طلاق و انواع اقسام آن، عدم کنترل خشم، اعتیاد و سوءمصرف مواد مخدر، درگیری در ورزشگاهها و درگیریهای قومی در مناطق روستایی، جملگی این موارد که متاسفانه همه روزه با برخی آنها مواجه هستیم، تجربه نشان داده که خلاءهایی از باب درمان و آموزش در جامعه وجود دارد که بروز آسیبهای اجتماعی را سبب میشود.
وی با بیان اینکه باید واقعیت را پذیرفت که در جایی که آموزشهای مهارتی در زمینه سلامت و بهداشت روان جامعه ضعف داشته باشد، آسیبها روز به روز بیشتر و به شکلهای مختلف بروز خواهد کرد، اظهار داشت: تا زمانی که نگاه درمان محور در حوزه آسیبهای اجتماعی جایگاه واقعی خود را نیابد و به عنوان یک اصل اساسی برای پیشگیری از هنجارشکنیها در سطح جامعه کارایی چندانی نداشته باشد، باید هر روز شاهد رخ دادهای جدید در این حوزه بود.
این روانشناس افزود: اختلالات رفتاری مانند تشنج، التهاب، استرس و اضطراب و ترس تا زمانی که در جامعه نتوان آسیبها را در اشکال مختلف کنترل کرد، وجود خواهد داشت و از این رو همیشه رخدادهایی که اثر سوء بر روی روان جامعه میگذارند، جلوتر از قوانین محدود کننده هنجارشکنی است و مشکلاتی را برای ساکنان آن بوجود میآورد.
محمدی گفت: شناسایی زمینه بروز مشکلات و آسیبهای اجتماعی و برچیدن منابع و مراکز آسیب زا باید در اولویت کاری مسئولان بهداشت روان و سلامت جامعه و همه دست اندرکاران قرار گیرد و در کنار آن، موضوع پیشگیری مشکلات برای افراد و گروههای در معرض خطر و یا کسانی که دچار آسیبهای اجتماعی و روانی شده اند، دنبال شود.
این روانشناس نقش والدین در مهارت آموزی کودکان در دوره خردسالی را برای جلوگیری از آسیبها در جامعه بسیار با اهمیت برشمرد و افزود: زمینه بسیاری از آسیب در سالهای نخست زندگی هر فرد شکل میگیرد و باید اذعان کرد در زمینه ارایه آموزشهای فرزندپروری به خانوادهها غفلت شده است.
وی گفت: فرزند پروری حداقل کاری است که توسط پدر و مادر در وهله نخست انجام خواهد پذیرفت و در کنار آن دیگر نهادهای آموزشی با ارایه مهارت و آموزشهای مختلف علمی و با تکیه بر آموزههای فرهنگی و دینی به کودک و حتی به والدین با توجه به شرایط سنی آنان، نسبت به الگوهای رفتاری به هنجار که سلامت روان جامعه را تضمین خواهد کرد، اقدامات بعدی را عهده دار خواهند شد.
محمدی افزود: بسیاری از مشکلات و بزه کاریهایی که در دوران بزرگسالی نمایان میشود، طبق مطالعات انجام شده در اثر ارضا نشدن نیازهای عاطفی در دوران کودکی و خردسالی است. بحرانهای عاطفی مانند زخمی در روح و روان فرد که در اثر ضربات روحی دوران کودکی به وجود میآید، تمام رفتارهای دوران بزرگسالی را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
این روانشناس نسبت به راهکار برون رفت و یا حداقل کاهش رفتار و آسیبهای اجتماعی گفت: با مهارت آموزی زندگی سالم و ارایه تفکر منطقی و تحلیل مسایل روز، ایجاد ارتباط متقابل و همدلی، به هر قشری متناسب با مقتضیات سنی و زمانی بخصوص به والدین از سوی دست اندرکاران و متولیان امر بهداشت روان جامعه، میتوان اختلالات رفتاری خشم و استرس، پرخاشگری، افسردگی و درگیری را به حداقل رساند و نیازهای افراد را محقق ساخت.
این روانشناس برای نمونه اظهار داشت: در بحث مشاجره و درگیریهای خیابانی، عدم کنترل تنبیه در مدارس، عدم تحمل یکدیگر، طلاق و انواع اقسام آن، عدم کنترل خشم، اعتیاد و سوءمصرف مواد مخدر، درگیری در ورزشگاهها و درگیریهای قومی در مناطق روستایی، جملگی این موارد که متاسفانه همه روزه با برخی آنها مواجه هستیم، تجربه نشان داده که خلاءهایی از باب درمان و آموزش در جامعه وجود دارد که بروز آسیبهای اجتماعی را سبب میشود.
وی با بیان اینکه باید واقعیت را پذیرفت که در جایی که آموزشهای مهارتی در زمینه سلامت و بهداشت روان جامعه ضعف داشته باشد، آسیبها روز به روز بیشتر و به شکلهای مختلف بروز خواهد کرد، اظهار داشت: تا زمانی که نگاه درمان محور در حوزه آسیبهای اجتماعی جایگاه واقعی خود را نیابد و به عنوان یک اصل اساسی برای پیشگیری از هنجارشکنیها در سطح جامعه کارایی چندانی نداشته باشد، باید هر روز شاهد رخ دادهای جدید در این حوزه بود.
این روانشناس افزود: اختلالات رفتاری مانند تشنج، التهاب، استرس و اضطراب و ترس تا زمانی که در جامعه نتوان آسیبها را در اشکال مختلف کنترل کرد، وجود خواهد داشت و از این رو همیشه رخدادهایی که اثر سوء بر روی روان جامعه میگذارند، جلوتر از قوانین محدود کننده هنجارشکنی است و مشکلاتی را برای ساکنان آن بوجود میآورد.
محمدی گفت: شناسایی زمینه بروز مشکلات و آسیبهای اجتماعی و برچیدن منابع و مراکز آسیب زا باید در اولویت کاری مسئولان بهداشت روان و سلامت جامعه و همه دست اندرکاران قرار گیرد و در کنار آن، موضوع پیشگیری مشکلات برای افراد و گروههای در معرض خطر و یا کسانی که دچار آسیبهای اجتماعی و روانی شده اند، دنبال شود.
این روانشناس نقش والدین در مهارت آموزی کودکان در دوره خردسالی را برای جلوگیری از آسیبها در جامعه بسیار با اهمیت برشمرد و افزود: زمینه بسیاری از آسیب در سالهای نخست زندگی هر فرد شکل میگیرد و باید اذعان کرد در زمینه ارایه آموزشهای فرزندپروری به خانوادهها غفلت شده است.
وی گفت: فرزند پروری حداقل کاری است که توسط پدر و مادر در وهله نخست انجام خواهد پذیرفت و در کنار آن دیگر نهادهای آموزشی با ارایه مهارت و آموزشهای مختلف علمی و با تکیه بر آموزههای فرهنگی و دینی به کودک و حتی به والدین با توجه به شرایط سنی آنان، نسبت به الگوهای رفتاری به هنجار که سلامت روان جامعه را تضمین خواهد کرد، اقدامات بعدی را عهده دار خواهند شد.
محمدی افزود: بسیاری از مشکلات و بزه کاریهایی که در دوران بزرگسالی نمایان میشود، طبق مطالعات انجام شده در اثر ارضا نشدن نیازهای عاطفی در دوران کودکی و خردسالی است. بحرانهای عاطفی مانند زخمی در روح و روان فرد که در اثر ضربات روحی دوران کودکی به وجود میآید، تمام رفتارهای دوران بزرگسالی را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
این روانشناس نسبت به راهکار برون رفت و یا حداقل کاهش رفتار و آسیبهای اجتماعی گفت: با مهارت آموزی زندگی سالم و ارایه تفکر منطقی و تحلیل مسایل روز، ایجاد ارتباط متقابل و همدلی، به هر قشری متناسب با مقتضیات سنی و زمانی بخصوص به والدین از سوی دست اندرکاران و متولیان امر بهداشت روان جامعه، میتوان اختلالات رفتاری خشم و استرس، پرخاشگری، افسردگی و درگیری را به حداقل رساند و نیازهای افراد را محقق ساخت.
منبع: ایرنا
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط