یادداشت «استفان والت» در فارین پالیسی:
جف بزوس قدرتمندتر است یا محمد بن سلمان؟ هیچکدام!
برای کسانی که از ماجرا بی خبر هستند، کل این داستان در سال ۲۰۱۹ شروع شد، هنگامی که نشنال اینکوریر (National Enquirer) ایمیل و عکسهایی را منتشر کرد که حکایت از رابطه پنهانی بزوس با یکی از کارکنان تلویزیون لس آنجلس داشت.
رویداد۲۴استفان والت نظریه پرداز برجسته حوزه روابط بین الملل در «فارین پالیسی» نوشت: هک کردن جف بزوس، بنیانگذار آمازون، صاحب واشنگتن پست و ثروتمندترین فرد جهان در دورهای که تحولات حوزه فناوری حرف اول را در جهان میزند، بینش قابل توجهای در مورد ماهیت قدرت در اختیار ما قرار میدهد. مهمتر از همه، چنین اتفاقی این باور را تأیید میکند که هرچه اوضاع بیشتر تغییر میکند، شرایط بیشتر مثل گذشته میشود!
برای کسانی که از ماجرا بی خبر هستند، کل این داستان در سال ۲۰۱۹ شروع شد، هنگامی که نشنال اینکوریر (National Enquirer) ایمیل و عکسهایی را منتشر کرد که حکایت از رابطه پنهانی بزوس با یکی از کارکنان تلویزیون لس آنجلس داشت. بعد از این اتفاق بزوس مدعی شد که احتمالاً عربستان سعودی پشت این ماجرا است و به همین خاطر هم یک شرکت امنیت سایبری را برای تحقیقات بیشتر استخدام کرد. هفته گذشته، این شرکت در گزارشی اعلام کرد که با ردیابی کد مخرب موجود در پیام واتس اپی که بن سلمان برای بزوس ارسال کرده توانسته است ردی از هکرها پیدا کند، البته هنوز مشخص نیست که این هکرها چگونه این اطلاعات شرم آور را بدست آوردهاند.
بیشتر بخوانید: نزدیکی ناگهانی بین عربستان و سوریه چقدر به ایران ارتباط دارد
حال سوال اینجاست که وقتی دولت عربستان سعودی میتواند تلفن شخصی را که کاملاً آشنا به ابعاد مختلف فناوری است این چنین هک کند و برای منافعاش به هر اطلاعاتی که لازم دارد دست یابد، چگونه ممکن است افراد عادی از خود در برابر اتفاقات مشابه محافظت کنند؟ احتمالا باید از هیچ شبکه اجتماعی استفاده نکنند، رویکردی که احتمالا بازهم کافی نخواهد بود.
حال با توجه به ابعاد این پرونده که آمیزهای از شهرت و قدرت و ثروت در آن دخیل است پرسش دیگر اینجاست که آیا این رویداد موجب یک سلسله مراتب جهانی جدید با حاکمیت هکرها بر جهان میشود؟ آیا منابع سنتی قدرت دیگر به طور فزایندهای بلااستفاده و بیربط خواهند بود؟ من که شک دارم!
هک شدن بزوس به وضوح به ما یادآوری میکند که هنوز تا چه اندازه سیاست، حفظ حریم خصوصی و امور بینالملل به طور فزایندهای محتاج امنیت بیشتر است. بشر به دلایل مختلفی از جمله برای راحتی بیشتر، کنجکاوی، ضرورت، کسب مهارت و ... تلاش کرده تا خودش را هر چه بیشتر با اینترنت پیوند دهد آن هم بدون اینکه خیلی در مورد ابعاد آن تامل کند یا اینکه برآورد کند اینترنت چقدر ممکن است برای ما آسیب رسانباشد. حوادث قابل توجه قبلی مانند هک کردن رایانههای کمیته ملی دموکرات در انتخابات سال ۲۰۱۶ یا حمله کره شمالی به سونی پیکچر در پاسخ به انتشار فیلم "مصاحبه در سال ۲۰۱۴" خطری که همه ما اکنون با آن روبرو هستیم و دشواریهای امنیتی را برجسته میکند.
اگرچه شرکت امنیت سایبری ذکر شده ادعا کرده که شواهد قابل اطمینانی از دست داشتن سعودیها در ماجرای هک تلفن بزوس وجود دارد، اما هنوز مستندات قانونی کاملی برای اعلام نتیجه نهایی وجود ندارد. جدا از این هنوز جزئیات چگونگی انتشار اطلاعات تلفن همراه بزوس در رسانهها به دست نیامده است. نیازی به گفتن نیست که عربستان سعودی تاکنون هرگونه دخالتی در این ماجرا را رد کرده است. این که سعودیها این اتهام را رد کنند کاملا قابل پیشبینی بود، اما آیا شواهدی وجود دارد که بتوان غیر از این را اثبات کرد؟
بزوس ممکن است پیش خودش اینگونه فکر کرده باشد که هک کردنش خیلی مهم و سخت است یا اینکه تصور کرده باشد محمد بن سلمان جرأت نمیکند چنین کاری را اینقدر بی پروا انجام دهد. با این حال ثروت او هیچ عامل بازدارندهای در برابر این اقدام نبود و هیچ کدام از اقدامات محافظتی که داشت نیز کافی نبود.
با فرض اینکه عربستان سعودی در این ماجرا دست داشته باشد، مشخص نیست که به جز افشای یکسری اطلاعات کار دیگری کرده باشد. البته هرچند باور چنین چیزی برای من دشوار است، اما به هر حال این امکان وجود دارد که تلفن بزوس اطلاعات دیگری را در اختیار مقامات سعودی قرار داده باشد. بزوس یک تاجر ثروتمند و موفق است. شرکت او آمازون نیز همواره شرکتی تحول گرا بوده، اما آیا واقعا عربستان سعودی نیاز دارد که بداند مثلا آمازون چگونه میتواند با این سرعت بستههای مختلف را به سراسر جهان ارسال کند؟ گمانه زنیهایی وجود دارد مبنی بر این که این کار بخشی از تلاش تجاری رسانههای آمریکایی از جمله سردبیر نشنال اینکویر، است. او اولین کسی بود که در مورد هک گوشی بزوس گزارش داد یا محمد بن سلمان برای جلب رضایت رئیس جمهور آمریکا، دونالد ترامپ این کار را انجام داده است.
یکی دیگر از توضیحاتی که میتوان در توجیه دلایل انجام این کار از سوی عربستان پذیرفت این است که محمد بن سلمان احتمالا از پوششهای خبری واشنگتن پست پس از قتل ماموران سعودی و تبعید مخالفان سعودی و از همه مهمتر کشتن جمال خاشقچی، ستون نویس این روزنامه، ناراحت بوده است. بر اساس این استدلال شاید بدین شکل سعی شده تا به بزوس فشار وارد شود بلکه واشنگتن پست به انتقاد از بن سلمان و حکومتاش پایان دهد.
اگر چنین بوده باشد، که هیچ نشانی مبنی بر موفقیت این طرح وجود ندارد. شاید بزوس شرمنده شود که شواهدی از رابطه خارج از ازدواج او منتشر شده و این بر زندگی شخصیاش تاثیر گذارد، اما رسانههای آمریکایی ادعا میکنند که این اطلاعات نه توسط هکر سعودی که توسط معشوقه او منتشر شده است. حتی اگر سعودیها هم اینکار را کرده باشند باز واکنش بزوس به افشاگریها نشان داد که او قرار نیست به خاطر این اتفاق مرعوب شود. اگر سعودیها راهی برای افشای حسابهای بانکی او به دست میآوردند یا به اسراری در مورد سهام آمازون میرسیدند شاید مفیدتر میبود.
چه چیزی ما را به دوستمان محمد بن سلمان بازمیگرداند. هک کردن تلفن همراه بزوس آخرین نمونه از شواهدی است که نشان میدهد ولیعهد عربستان فردی بی پروا، پارانوئید و البته احمق است. وی جنگی را در یمن آغاز کرد که باعث یک فاجعه انسانی و شکست نظامیاش شد. او به متقاعد کردن دولت ترامپ برای تحمیل فشار حداکثری به ایران کمک کرد، اما پس از حمله ایران به تاسیسات نفتیاش سعی کرد تنشها با این کشور را کاهش دهد. بن سلمان از سویی دیگر در ماجرای تحریم قطر، گروگان گرفتن نخست وزیر لبنان در ریاض و بازداشت تجار سعودی هم به نوعی خراب کاری کرد. محمد بن سلمان همواره در تلاش بوده تا جامعه جهانی را متقاعد کند که عربستان سعودی یک فرصت سرمایه گذاری فوق العاده است در حالی که چنین نیست. در ضمن سیا معتقد است که وی دستور قتل وحشیانه جمال خاشقچی روزنامه نگار واشنگتن پست را صادر کرد آن هم در شرایطی که وی هیچ تهدیدی برای ریاض نبود. هیچکدام از این اقدامات امنیت عربستان را حتی اندکی هم افزایش نداد. اگر محمد بن سلمان بعد از این همه اشتباه هنوز سر پا است دو دلیل واضح دارد: اول اینکه عربستان سعودی هنوز نفت و گاز زیادی دارد و دوم اینکه دونالد ترامپ فارغ از آنچه انجام میدهد از او حمایت میکند.
هک به تلفن بزوس همچنین یک حقیقت غم انگیز دیگر در سیاست بینالملل را به یاد ما میآورد و آن اینکه کشورها تقریباً همیشه از فناوریهای جدید برای به دست آوردن منافع شخصی بهره برداری میکنند. محدود کردن فناوری همیشه دشوار است و بیشتر این سلاحهای جدید هستند که در نهایت مورد استفاده قرار میگیرند. هنگامی که بشر کشف کرد که دیجیتالی شدن و ادغام جهانی اینترنت چه کاری برای ما میتواند انجام دهد، ما با کمال میل خودمان را در معرض آسیب قرار دادیم. طولی نکشید که دولتها، جنایتکاران و نوجوانان بی کار شروع به استفاده از این فناوری جدید برای سرگرمی، سود یا منافع سیاسی کردند.
با این حال هک بزوس همچنین به ما یادآوری میکند که قابلیتهای سایبری نمیتوانند بازیگران ضعیفتر را به قدرتهای بزرگ تبدیل کنند. عربستان سعودی ممکن است به ایمیلهای بزوس، دفتر تلفن او، عکسهای شخصی و لیست پخش اسپاتیفای Spotify او دسترسی پیدا کرده باشد، اما آنها هنوز هم نمیتواند از پس حوثیها در یمن بر بیاید. در نقطه مقابل بزوس نیز به عنوان ثروتمندترین مرد جهان قدرتی برای تنبیه بن سلمان ندارد و تمام کاری که او میتواند انجام دهد این است که تبلیغات منفی بیشتری علیه وی انجام دهد؛ بنابراین با این خطر که به نظر کاملاً پنهان و غیرقابل تصور میرسد، نقش قدرت در آینده بسیار شبیه به گذشته خواهد بود. از این پس، بازیگران جهانی با بیشترین قدرت و تأثیرگذاری، کسانی نخواهند بود که فقط یک منبع قدرت داشته باشند، برعکس قدرتمندترین و تأثیرگذارترین بازیگران کسانی خواهند بود که تخصص تکنیکی پیشرفته را در حوزههای مختلف از جمله فناوری سایبری ترکیب میکنند. این قابلیتهای جدید سایبری به جای تراز کردن زمینه بازی سیاسی در جهان، قدرتهای بزرگ را قویتر و قدرتهای ضعیف را ضعیفتر میکند.
برای کسانی که از ماجرا بی خبر هستند، کل این داستان در سال ۲۰۱۹ شروع شد، هنگامی که نشنال اینکوریر (National Enquirer) ایمیل و عکسهایی را منتشر کرد که حکایت از رابطه پنهانی بزوس با یکی از کارکنان تلویزیون لس آنجلس داشت. بعد از این اتفاق بزوس مدعی شد که احتمالاً عربستان سعودی پشت این ماجرا است و به همین خاطر هم یک شرکت امنیت سایبری را برای تحقیقات بیشتر استخدام کرد. هفته گذشته، این شرکت در گزارشی اعلام کرد که با ردیابی کد مخرب موجود در پیام واتس اپی که بن سلمان برای بزوس ارسال کرده توانسته است ردی از هکرها پیدا کند، البته هنوز مشخص نیست که این هکرها چگونه این اطلاعات شرم آور را بدست آوردهاند.
بیشتر بخوانید: نزدیکی ناگهانی بین عربستان و سوریه چقدر به ایران ارتباط دارد
حال سوال اینجاست که وقتی دولت عربستان سعودی میتواند تلفن شخصی را که کاملاً آشنا به ابعاد مختلف فناوری است این چنین هک کند و برای منافعاش به هر اطلاعاتی که لازم دارد دست یابد، چگونه ممکن است افراد عادی از خود در برابر اتفاقات مشابه محافظت کنند؟ احتمالا باید از هیچ شبکه اجتماعی استفاده نکنند، رویکردی که احتمالا بازهم کافی نخواهد بود.
حال با توجه به ابعاد این پرونده که آمیزهای از شهرت و قدرت و ثروت در آن دخیل است پرسش دیگر اینجاست که آیا این رویداد موجب یک سلسله مراتب جهانی جدید با حاکمیت هکرها بر جهان میشود؟ آیا منابع سنتی قدرت دیگر به طور فزایندهای بلااستفاده و بیربط خواهند بود؟ من که شک دارم!
هک شدن بزوس به وضوح به ما یادآوری میکند که هنوز تا چه اندازه سیاست، حفظ حریم خصوصی و امور بینالملل به طور فزایندهای محتاج امنیت بیشتر است. بشر به دلایل مختلفی از جمله برای راحتی بیشتر، کنجکاوی، ضرورت، کسب مهارت و ... تلاش کرده تا خودش را هر چه بیشتر با اینترنت پیوند دهد آن هم بدون اینکه خیلی در مورد ابعاد آن تامل کند یا اینکه برآورد کند اینترنت چقدر ممکن است برای ما آسیب رسانباشد. حوادث قابل توجه قبلی مانند هک کردن رایانههای کمیته ملی دموکرات در انتخابات سال ۲۰۱۶ یا حمله کره شمالی به سونی پیکچر در پاسخ به انتشار فیلم "مصاحبه در سال ۲۰۱۴" خطری که همه ما اکنون با آن روبرو هستیم و دشواریهای امنیتی را برجسته میکند.
اگرچه شرکت امنیت سایبری ذکر شده ادعا کرده که شواهد قابل اطمینانی از دست داشتن سعودیها در ماجرای هک تلفن بزوس وجود دارد، اما هنوز مستندات قانونی کاملی برای اعلام نتیجه نهایی وجود ندارد. جدا از این هنوز جزئیات چگونگی انتشار اطلاعات تلفن همراه بزوس در رسانهها به دست نیامده است. نیازی به گفتن نیست که عربستان سعودی تاکنون هرگونه دخالتی در این ماجرا را رد کرده است. این که سعودیها این اتهام را رد کنند کاملا قابل پیشبینی بود، اما آیا شواهدی وجود دارد که بتوان غیر از این را اثبات کرد؟
بزوس ممکن است پیش خودش اینگونه فکر کرده باشد که هک کردنش خیلی مهم و سخت است یا اینکه تصور کرده باشد محمد بن سلمان جرأت نمیکند چنین کاری را اینقدر بی پروا انجام دهد. با این حال ثروت او هیچ عامل بازدارندهای در برابر این اقدام نبود و هیچ کدام از اقدامات محافظتی که داشت نیز کافی نبود.
با فرض اینکه عربستان سعودی در این ماجرا دست داشته باشد، مشخص نیست که به جز افشای یکسری اطلاعات کار دیگری کرده باشد. البته هرچند باور چنین چیزی برای من دشوار است، اما به هر حال این امکان وجود دارد که تلفن بزوس اطلاعات دیگری را در اختیار مقامات سعودی قرار داده باشد. بزوس یک تاجر ثروتمند و موفق است. شرکت او آمازون نیز همواره شرکتی تحول گرا بوده، اما آیا واقعا عربستان سعودی نیاز دارد که بداند مثلا آمازون چگونه میتواند با این سرعت بستههای مختلف را به سراسر جهان ارسال کند؟ گمانه زنیهایی وجود دارد مبنی بر این که این کار بخشی از تلاش تجاری رسانههای آمریکایی از جمله سردبیر نشنال اینکویر، است. او اولین کسی بود که در مورد هک گوشی بزوس گزارش داد یا محمد بن سلمان برای جلب رضایت رئیس جمهور آمریکا، دونالد ترامپ این کار را انجام داده است.
یکی دیگر از توضیحاتی که میتوان در توجیه دلایل انجام این کار از سوی عربستان پذیرفت این است که محمد بن سلمان احتمالا از پوششهای خبری واشنگتن پست پس از قتل ماموران سعودی و تبعید مخالفان سعودی و از همه مهمتر کشتن جمال خاشقچی، ستون نویس این روزنامه، ناراحت بوده است. بر اساس این استدلال شاید بدین شکل سعی شده تا به بزوس فشار وارد شود بلکه واشنگتن پست به انتقاد از بن سلمان و حکومتاش پایان دهد.
اگر چنین بوده باشد، که هیچ نشانی مبنی بر موفقیت این طرح وجود ندارد. شاید بزوس شرمنده شود که شواهدی از رابطه خارج از ازدواج او منتشر شده و این بر زندگی شخصیاش تاثیر گذارد، اما رسانههای آمریکایی ادعا میکنند که این اطلاعات نه توسط هکر سعودی که توسط معشوقه او منتشر شده است. حتی اگر سعودیها هم اینکار را کرده باشند باز واکنش بزوس به افشاگریها نشان داد که او قرار نیست به خاطر این اتفاق مرعوب شود. اگر سعودیها راهی برای افشای حسابهای بانکی او به دست میآوردند یا به اسراری در مورد سهام آمازون میرسیدند شاید مفیدتر میبود.
چه چیزی ما را به دوستمان محمد بن سلمان بازمیگرداند. هک کردن تلفن همراه بزوس آخرین نمونه از شواهدی است که نشان میدهد ولیعهد عربستان فردی بی پروا، پارانوئید و البته احمق است. وی جنگی را در یمن آغاز کرد که باعث یک فاجعه انسانی و شکست نظامیاش شد. او به متقاعد کردن دولت ترامپ برای تحمیل فشار حداکثری به ایران کمک کرد، اما پس از حمله ایران به تاسیسات نفتیاش سعی کرد تنشها با این کشور را کاهش دهد. بن سلمان از سویی دیگر در ماجرای تحریم قطر، گروگان گرفتن نخست وزیر لبنان در ریاض و بازداشت تجار سعودی هم به نوعی خراب کاری کرد. محمد بن سلمان همواره در تلاش بوده تا جامعه جهانی را متقاعد کند که عربستان سعودی یک فرصت سرمایه گذاری فوق العاده است در حالی که چنین نیست. در ضمن سیا معتقد است که وی دستور قتل وحشیانه جمال خاشقچی روزنامه نگار واشنگتن پست را صادر کرد آن هم در شرایطی که وی هیچ تهدیدی برای ریاض نبود. هیچکدام از این اقدامات امنیت عربستان را حتی اندکی هم افزایش نداد. اگر محمد بن سلمان بعد از این همه اشتباه هنوز سر پا است دو دلیل واضح دارد: اول اینکه عربستان سعودی هنوز نفت و گاز زیادی دارد و دوم اینکه دونالد ترامپ فارغ از آنچه انجام میدهد از او حمایت میکند.
هک به تلفن بزوس همچنین یک حقیقت غم انگیز دیگر در سیاست بینالملل را به یاد ما میآورد و آن اینکه کشورها تقریباً همیشه از فناوریهای جدید برای به دست آوردن منافع شخصی بهره برداری میکنند. محدود کردن فناوری همیشه دشوار است و بیشتر این سلاحهای جدید هستند که در نهایت مورد استفاده قرار میگیرند. هنگامی که بشر کشف کرد که دیجیتالی شدن و ادغام جهانی اینترنت چه کاری برای ما میتواند انجام دهد، ما با کمال میل خودمان را در معرض آسیب قرار دادیم. طولی نکشید که دولتها، جنایتکاران و نوجوانان بی کار شروع به استفاده از این فناوری جدید برای سرگرمی، سود یا منافع سیاسی کردند.
با این حال هک بزوس همچنین به ما یادآوری میکند که قابلیتهای سایبری نمیتوانند بازیگران ضعیفتر را به قدرتهای بزرگ تبدیل کنند. عربستان سعودی ممکن است به ایمیلهای بزوس، دفتر تلفن او، عکسهای شخصی و لیست پخش اسپاتیفای Spotify او دسترسی پیدا کرده باشد، اما آنها هنوز هم نمیتواند از پس حوثیها در یمن بر بیاید. در نقطه مقابل بزوس نیز به عنوان ثروتمندترین مرد جهان قدرتی برای تنبیه بن سلمان ندارد و تمام کاری که او میتواند انجام دهد این است که تبلیغات منفی بیشتری علیه وی انجام دهد؛ بنابراین با این خطر که به نظر کاملاً پنهان و غیرقابل تصور میرسد، نقش قدرت در آینده بسیار شبیه به گذشته خواهد بود. از این پس، بازیگران جهانی با بیشترین قدرت و تأثیرگذاری، کسانی نخواهند بود که فقط یک منبع قدرت داشته باشند، برعکس قدرتمندترین و تأثیرگذارترین بازیگران کسانی خواهند بود که تخصص تکنیکی پیشرفته را در حوزههای مختلف از جمله فناوری سایبری ترکیب میکنند. این قابلیتهای جدید سایبری به جای تراز کردن زمینه بازی سیاسی در جهان، قدرتهای بزرگ را قویتر و قدرتهای ضعیف را ضعیفتر میکند.
خبر های مرتبط