جشن حاشیهها/ چگونه جشنواره فیلم فجر به جنجالیترین مراسم تبدیل شد؟
رویداد۲۴ بعد از سقوط هواپیمای اُکراینی مسعود کیمیایی اعلام کرد که در جشنواره فیلم فجر شرکت نمیکند. طرح این موضوع توسط مسعود کیمیایی جرقهای شد برای موضع گیری لَه یا علیه این موضوع. هنرمندانی مثل پیمان معادی، سارابهرامی و منتقدانی مثل امیر پوریا از این حرکت مسعود کیمیایی حمایت کردند و در جبهه مقابل شهاب حسینی از حضور در جشنواره فیلم فجر دفاع کرد و کوشید دلایل خودش را در قالب دو پست اینستاگرامی منتشر کند. حجم انتقادها به شهاب حسینی به قدری زیادی بود که حتی مخالفان او هم به حمایت از او پرداختند. جشنواره سی و هشتم فیلم فجر در چنین فضایی آغاز شد.
جشنوارهای دو قطبی که نشستهای خبری آن تبدیل به تسویه حسابهای شخصی و سیاسی سینماگران ایران با یکدیگر شد. به نظر میرسد شهاب حسینی صرفاً به این دلیل فیلم شین را در خارج از بخش مسابقه اکران کرد که بتواند جواب خود را درباره حوادث اخیر بدهد. نقطه اوج سخنان شهاب حسینی در نشست خبری فیلم شین جایی بود که او با حمله به مسعود کیمیایی گفت: «استاد پیشکسوتی که سالهاست روند کاریشان پیش چشم تماشاگر مشخصه و مخاطب برخورد ناراحت کنندهای با فیلمهایشان دارد میداند که با فیلم امسالش هم همین برخورد میشود بنای تفرقه میگذارد و روغن ریخته را نذر امامزاده میکند.» همین گفته کافی بود تا موج اظهار نظرها و برخوردها با شهاب حسینی آغاز شود. منیژه حکمت درباره سخنان شهاب حسینی نوشت: «آیا حرف دل مردم که قرار است شهاب حسینی از تریبون جشنواره فجر بزند تا آنها در خیابان هزینه ندهند، حمله به یک فیلمساز پیشکسوت و تخریب کارنامه انکار ناپذیر (اوست)؟ همه درد مردم ایران این بوده که چرا او فیلم خوب نمیسازد که شما از آن سردرنیاوردهای و خود را رساندهای تا این موضوع را با خشم و فریاد به گوش همه برسانید؟ رسالت هنریتان همین بود؟» کانون کارگردانان در بیانیهای درباره صحبتهای شهاب حسینی نوشت: «شورای مرکزی کانون کارگردانان، هرگونه بیاحترامی، اتهام و اظهارات ناشایست نسبت به تنها یک ابراز عقیده و نظر شخصی آن هم از سوی مسعود کیمیایی، فیلمساز برجسته موج نوی سینمای ایران را شدیدا محکوم میکند.» صحبتهای شهاب حسینی واکنش حامد اسماعیلیون نویسنده ایرانی که در حادثه هواپیمای اُکراینی همسر و فرزند خودش را از دست داده است برانگیخت.
او در یادداشتی خطاب به شهاب حسینی نوشت: «شهاب حسینی! لازم است تذکر بدهم که بهتر است بعد از راه رفتن بر فرش قرمز و لذت بردن از اکران فیلمت در جشنواره اسمی از آن ۱۷۶ بیپناه بیگناه نبری. من نماینده همه نیستم، ولی دست کم دوست ندارم اسم دو عزیز من در میان آدمهایی باشد که تو غصهشان را میخوری. نانت را در خون ما نزن رفیق! ما خودمان راه سوگواری را بلدیم.» برخی از کاربران مخالف اظهارات شهاب حسینی هم درباره صحبتهای او در توئیتر مطالبی را منتشر کردند. کاربری بنام اسماعیل در توئیتر نوشت: «ولی کاش شهاب حسینی که این حرفا رو میزنه سطح زندگیش کمی نزدیک بود به مردم. زور داره از آمریکا یه سر بیای ایران به یه سری آدم که جشنواره رو - در واکنش به وضع مردمی که تا شمال ایران هم نمیتونن برن سفر - تحریم کردن بگی نفاق و دودستگی درست نکنید بعد دوباره بری آمریکا پی خوشگذرونی.» کاربر دیگری بنام حسین رزاق در توئیتر خود نوشت: «شهاب حسینی بابت مواضع اخیرش کلی امتیاز ویژه برای فیلمی که تهیه کنندهاش هم هست گرفت.
حالا برای تکمیل خوش رقصی از آمریکا خودش را رسانده و اول هم مسعودکیمیائی را از پشت میزند که استاد سنگ تفرقه انداختی! نفرت و نفاق در چهره و کلامش موج میزند بعد به پیشکسوت سینما میگوید نفرت کاشتی!» البته سخنان شهاب حسینی حامیانی هم از طیف ارزشی داشت. مثلاً علی اکبر رائفیپور در توئیتی نوشت: «مه فشاند نور و سگ عوعو کند! آقای شهاب حسینی، مردم شما را دوست دارند و یک تار مویت را با کرور کرور آشغال وطنفروشی که نام مقدس هنرمند را به همنشینی با نام خود آلودهاند، عوض نمیکنند.» این حجم از جنجال در سالهای اخیر بیسابقه بوده است. این موضوع فقط معطوف به ماجراهای شهاب حسینی و مسعود کیمیایی هم نبود. هادی حجازیفر هم زمانی که با سوال خبرنگار مواجه شد که چرا فیلمی به زبان ترکی ساختهاند خبرنگار را فاشیست خواند. حاتمیکیا هم در نشست خبری خود به زبان تحقیر با مخاطبان خود صحبت کرد و از مهندسی انتخابات در بخش آرای مردمی خبر داد. نکته تاسف بار در تمام نشستهای مطبوعاتی نگاه بالا به پایین هنرمندان به اصحاب رسانه بود.
هنرمندان از هر قشر و عقیدهای به خبرنگاران نگاهی تحقیرآمیز داشتند و با پرخاش و توهین جواب آنها را میدادند. نکته عجیب اینجا بود که اصحاب رسانه پس از اظهارهای بعضاً توهین آمیز هنرمندان برای آنها دست میزدند. این درست است که طرح برخی سوالها مثل سوالی که از شهاب حسینی درباره اعتقادات شخصیاش درباره امام زمان شد حرفهای نبود، اما لحن هنرمندان پاسخ دهنده به سوالات هم چنان تحقیرآمیز بود که هر خبرنگار منصفی را میرنجاند. جشنواره فیلم فجر همچنان مهمترین رویداد فرهنگی ایران است. از دل همین جشنواره است که جوانانی مثل برادران ارگ و محمد کارت به سینمای ایران معرفی میشوند. از طرف دیگر مشکلات جامعه ایران به قدری زیاد است و مصیبت پشت مصیبت بر سر مردم آوار شده که نمیتوان نسبت به این مشکلات هم بیتوجه بود. ماجرا این است که امکان گفتگو سالم از دو طیف مخالف و موافق تحریم جشنواره سلب شده است. صداها برای اینکه شنیده شود به فریاد تبدیل شده و این فریادها به توهینهایی آلوده شده که نتیجهاش نشستهای خبری جشنواره فیلم فجر است. تا زمانی که فضا چنین است و به جای واکاوی مشکلات دو طرف به دنبال یارگیری هستند و میخواهند در فضای تنشزا بحثهای خود را پیش ببرند، نمیتوان اُمید داشت که منطق بر فضای گفتمانی سینما حاکم شود. در پایان هم نباید این نکته را فراموش کرد که هر دو طرف این منازعه به شکلی زندگی میکنند که با نود درصد جامعه ایران تفاوت دارد و همین موضوع است که باعث شده اکثریت جامعه ایران علیرغم فریاد بلند هنرمندان اصلاً صدای آنها را نشنوند. جامعه ایران به قدری مشکل دارد که درگیری چند سلبریتی برایش مهم نباشد.