ترامپ قصد دارد ایران را وارد جنگهای فرسایشی کند / جنگ فراگیر و گسترده بین تهران و واشنگتن رخ نخواهد داد
یک کارشناس مسائل آمریکا معتقد است، ترامپ در شرایط کنونی با ایران به نوعی در حال جنگ بوده و هست و اکنون معنایی ندارد از جنگی بزرگتر سخن به میان بیاوریم.
رویداد۲۴ یک کارشناس مسائل آمریکا معتقد است، ترامپ در شرایط کنونی با ایران به نوعی در حال جنگ بوده و هست و اکنون معنایی ندارد از جنگی بزرگتر سخن به میان بیاوریم. جنگ یعنی اینکه تحریمهای سنگین اعمال شود و سیاست فشار حداکثری به کار گرفته شود.
فریدون مجلسی، کارشناس مسائل آمریکا در ارتباط با افزیش و تشدید اختلافات میان واشنگتن و پکن، به ویژه حملات توئیتری ترامپ به مقامات این قدرت آسیایی، بر این باور است که در ابتدای امر قبل از هر موضوع دیگری باید به خصوصیات شخصیتی دونالد ترامپ توجه داشته باشیم. ترامپ بر اساس صبغه اقتصادی و حضور چند دههای خود در عرصه تجارت، اعم از هتلداری و خدمات رفاهی-عمرانی، نوعی منش مدیرعاملی را در خود پرورانده است و اکنون در مقام ریاست جمهوری آمریکا نیز بر این تصور است که مدیرعامل کشور است. او رفتار مدیرعاملی خود را به کاخ سفید نیز کشانده و بارها افراطگراییهایی را از او دیدهایم و همانند سلاطین شرقی نزدیکان و اعضای کابینه را پشت سر خود قرار داده است. اظهارات شدیداللحن ترامپ علیه مقامات چینی که همراه با توهین بوده را نیز نباید اولین نمونه دانست. او بارها به مقامات دیگر کشورهای توهین کرده و به نظر میرسد اکنون جهان باید چند ماه دیگر ترامپ را تحمل کند. در واقع، با توجه به وحدت دموکراتها برای مقابله با رای آوری مجدد ترامپ و حمایت آنها از جوبایدن و نیز مخالفتهایی که از درون حزب جمهوریخواه علیه ترامپ طرح میشود، به نظر میرسد ترامپ برای دومین بار به کاخ سفید راه پیدا نخواهد کرد.
وی در بخشی دیگر از گفتههای خود پیرامون فرضیه امکان وقوع درگیری نظامی میان آمریکا و چین تاکید کرد: «این فرضیه از اساس امکان اجرایی شدن ندارد. اینکه دو قدرت بزرگ بینالمللی، وارد درگیری نظامی شوند بیشتر میتواند بر روی کاغذ مطرح شود، اما اکنون پرسش این است که چرا ترامپ بیمهابا به این کشور حمله میکند؟ واقعیت امر این است که او به چین حسد میورزد؛ زیرا او که با شعار «نخست آمریکا» وارد کارزار انتخاباتی شد و متعاقبا به کرسی ریاست جمهوری رسید، میبیند چین در حال برتری و تسخیر بازارهای جهانی است. البته باید توجه داشت چین در حال گذار از وضعیت انزوا و شرم برای ارائه خود در مقام یک قدرت جهانی است. با توجه به پتانسیل ویژه این کشور در زمینه جمعیتی و سیاستهای اقتصادی کارآمد در مسیر به حداقل رساندن هزینهها و افزایش درآمدها در سطح جهانی، در پی سرمایهگذاری در نقاط مختلف جهان است. در نتیجه امر شاهد هستیم که اکنون پکن بزرگترین ذخایر ارزی جهان را در اختیار دارد و در پی آن است که ارز خود را به ارزی قابل مبادله در عرصه جهانی تبدیل کند.»
این کارشناس مسائل آمریکا در ادامه گفت: «چین به خوبی نسبت به این امر آگاه است که آمریکا از قدرت دلار به عنوان یک ارز بینالمللی چه بهرهای را کسب کرده و میکند. آمریکا بدهکارترین کشور جهان و چین بستانکارترین کشور جهان است، اما رسما آمریکا با توانایی انحصار چاپ دلار و عدم پرداخت بهره، به آسانی از بهرههای مالی دیگر کشورها سود کسب میکند. علاوه براین چین در زمینه تکنولوژی و نرمافزاری در حال تسخیر بازار جهانی است و اکنون آمریکا تلاش میکند با تحریم و اعمال تعرفه از این رخداد ممانعت به عمل بیاورد. در مجموع حملات ترامپ علیه چین را میتوان از روی استیصال مورد ارزیابی قرار داد. هر چند چین در سالهای گذشته نیز تواناییهای یک ابرقدرت را داشت، اما هیچ گاه به شکل جدی در پی اجرای نقش در عرصه بینالمللی در قامت یک قدرت برتر نبود، اما اکنون به نظر میرسد این رویه دگرگون شده و پکن رسما خواهان بازی در مقام یک قدرت برتر است.»
وی در سطحی دیگر، پیرامون تشدید شدن تنشها میان آمریکا و ایران و امکان وقوع درگیری میان دو طرف پیرامون مساله نفتکشهای ایرانی راهی شده به سوی ونزوئلا اظهار داشت: «ترامپ در شرایط کنونی با ایران به نوعی در حال جنگ بوده و هست و اکنون معنایی ندارد از جنگی بزرگتر سخن به میان بیاوریم. جنگ یعنی اینکه تحریمهای سنگین اعمال شود و سیاست فشار حداکثری به کار گرفته شود. بر این باور هستم که الگوی موردنظر آمریکا همان راهبرد ضد کشور لیبی و عراق است. به نظر میرسد در زمینه هوایی همان سیاستهایی را که علیه لیبی و عراق در گذشته اعمال کرده، علیه تهران نیز اعمال کند. در واقع، آمریکا در پی آن است قدم به قدم ترافیک هوایی و دریایی ایران را به مرز حداقلی برساند. اکنون تهدیدات آمریکا علیه تبادلات انرژی و سوخت میان دو کشور ایران و ونزوئلا هیچ پشتوانه قانونی در عرصه بینالمللی ندارد و اساس استدلال آنها تحریمهای «پانآمریکن» است که از اساس، فاقد مشروعیت بینالمللی است. قوانین «پان آمریکن» تنها در صحنه داخلی آمریکا قابلیت اجرایی دارد و ایران یا هر کشور دیگری الزامی برای رعایت آن ندارد.»
این کارشناس مسائل آمریکا در بخش پایانی گفتههای خود تصریح کرد: «در چند ماه گذشته شاهد هستیم در کنار رویکرد جنگ اقتصادی با ایران، ترکشهای نظامی نیز به دستور ترامپ علیه ایران رها شده است که مهمترین نمود آن به شهات رساندن سردار سلیمانی بود. اکنون نیز آمریکا اعلام کرده که چنانچه هر شناور ایران به ۱۰۰ متری ناوهای این کشور نزدیک شود، مورد حمله قرار میگیرد، اما باید توجه داشت تمامی این روند به معنای وقوع جنگ فرا گیر و گسترده نیست. اینکه آمریکا در اطراف ایران نیرو پیاده کند اساسا در راهبرد سیاست خارجی ترامپ جایگاهی ندارد. سیاست راهبردی آمریکاییها این است که ایرانیها به سمت جنگ فرسایشی در منطقه راهی شوند. جنگ فرسایشی میتواند هزینههای سنگینی را بر کشور ایران تحمیل کند؛ یعنی همان سیاستی که دورانی علیه شوروی به کار گرفته شد، اکنون نیز در برابر ایران اتخاذ شده است. اکنون مسئولین باید هوشیار باشند گرفتار این جنگ فرسایشی نشوند؛ زیرا آمریکا در این زمینه عجلهای ندارد و خسارت بزرگ آن بر ملت ایران وارد میشود.»
فریدون مجلسی، کارشناس مسائل آمریکا در ارتباط با افزیش و تشدید اختلافات میان واشنگتن و پکن، به ویژه حملات توئیتری ترامپ به مقامات این قدرت آسیایی، بر این باور است که در ابتدای امر قبل از هر موضوع دیگری باید به خصوصیات شخصیتی دونالد ترامپ توجه داشته باشیم. ترامپ بر اساس صبغه اقتصادی و حضور چند دههای خود در عرصه تجارت، اعم از هتلداری و خدمات رفاهی-عمرانی، نوعی منش مدیرعاملی را در خود پرورانده است و اکنون در مقام ریاست جمهوری آمریکا نیز بر این تصور است که مدیرعامل کشور است. او رفتار مدیرعاملی خود را به کاخ سفید نیز کشانده و بارها افراطگراییهایی را از او دیدهایم و همانند سلاطین شرقی نزدیکان و اعضای کابینه را پشت سر خود قرار داده است. اظهارات شدیداللحن ترامپ علیه مقامات چینی که همراه با توهین بوده را نیز نباید اولین نمونه دانست. او بارها به مقامات دیگر کشورهای توهین کرده و به نظر میرسد اکنون جهان باید چند ماه دیگر ترامپ را تحمل کند. در واقع، با توجه به وحدت دموکراتها برای مقابله با رای آوری مجدد ترامپ و حمایت آنها از جوبایدن و نیز مخالفتهایی که از درون حزب جمهوریخواه علیه ترامپ طرح میشود، به نظر میرسد ترامپ برای دومین بار به کاخ سفید راه پیدا نخواهد کرد.
وی در بخشی دیگر از گفتههای خود پیرامون فرضیه امکان وقوع درگیری نظامی میان آمریکا و چین تاکید کرد: «این فرضیه از اساس امکان اجرایی شدن ندارد. اینکه دو قدرت بزرگ بینالمللی، وارد درگیری نظامی شوند بیشتر میتواند بر روی کاغذ مطرح شود، اما اکنون پرسش این است که چرا ترامپ بیمهابا به این کشور حمله میکند؟ واقعیت امر این است که او به چین حسد میورزد؛ زیرا او که با شعار «نخست آمریکا» وارد کارزار انتخاباتی شد و متعاقبا به کرسی ریاست جمهوری رسید، میبیند چین در حال برتری و تسخیر بازارهای جهانی است. البته باید توجه داشت چین در حال گذار از وضعیت انزوا و شرم برای ارائه خود در مقام یک قدرت جهانی است. با توجه به پتانسیل ویژه این کشور در زمینه جمعیتی و سیاستهای اقتصادی کارآمد در مسیر به حداقل رساندن هزینهها و افزایش درآمدها در سطح جهانی، در پی سرمایهگذاری در نقاط مختلف جهان است. در نتیجه امر شاهد هستیم که اکنون پکن بزرگترین ذخایر ارزی جهان را در اختیار دارد و در پی آن است که ارز خود را به ارزی قابل مبادله در عرصه جهانی تبدیل کند.»
این کارشناس مسائل آمریکا در ادامه گفت: «چین به خوبی نسبت به این امر آگاه است که آمریکا از قدرت دلار به عنوان یک ارز بینالمللی چه بهرهای را کسب کرده و میکند. آمریکا بدهکارترین کشور جهان و چین بستانکارترین کشور جهان است، اما رسما آمریکا با توانایی انحصار چاپ دلار و عدم پرداخت بهره، به آسانی از بهرههای مالی دیگر کشورها سود کسب میکند. علاوه براین چین در زمینه تکنولوژی و نرمافزاری در حال تسخیر بازار جهانی است و اکنون آمریکا تلاش میکند با تحریم و اعمال تعرفه از این رخداد ممانعت به عمل بیاورد. در مجموع حملات ترامپ علیه چین را میتوان از روی استیصال مورد ارزیابی قرار داد. هر چند چین در سالهای گذشته نیز تواناییهای یک ابرقدرت را داشت، اما هیچ گاه به شکل جدی در پی اجرای نقش در عرصه بینالمللی در قامت یک قدرت برتر نبود، اما اکنون به نظر میرسد این رویه دگرگون شده و پکن رسما خواهان بازی در مقام یک قدرت برتر است.»
وی در سطحی دیگر، پیرامون تشدید شدن تنشها میان آمریکا و ایران و امکان وقوع درگیری میان دو طرف پیرامون مساله نفتکشهای ایرانی راهی شده به سوی ونزوئلا اظهار داشت: «ترامپ در شرایط کنونی با ایران به نوعی در حال جنگ بوده و هست و اکنون معنایی ندارد از جنگی بزرگتر سخن به میان بیاوریم. جنگ یعنی اینکه تحریمهای سنگین اعمال شود و سیاست فشار حداکثری به کار گرفته شود. بر این باور هستم که الگوی موردنظر آمریکا همان راهبرد ضد کشور لیبی و عراق است. به نظر میرسد در زمینه هوایی همان سیاستهایی را که علیه لیبی و عراق در گذشته اعمال کرده، علیه تهران نیز اعمال کند. در واقع، آمریکا در پی آن است قدم به قدم ترافیک هوایی و دریایی ایران را به مرز حداقلی برساند. اکنون تهدیدات آمریکا علیه تبادلات انرژی و سوخت میان دو کشور ایران و ونزوئلا هیچ پشتوانه قانونی در عرصه بینالمللی ندارد و اساس استدلال آنها تحریمهای «پانآمریکن» است که از اساس، فاقد مشروعیت بینالمللی است. قوانین «پان آمریکن» تنها در صحنه داخلی آمریکا قابلیت اجرایی دارد و ایران یا هر کشور دیگری الزامی برای رعایت آن ندارد.»
این کارشناس مسائل آمریکا در بخش پایانی گفتههای خود تصریح کرد: «در چند ماه گذشته شاهد هستیم در کنار رویکرد جنگ اقتصادی با ایران، ترکشهای نظامی نیز به دستور ترامپ علیه ایران رها شده است که مهمترین نمود آن به شهات رساندن سردار سلیمانی بود. اکنون نیز آمریکا اعلام کرده که چنانچه هر شناور ایران به ۱۰۰ متری ناوهای این کشور نزدیک شود، مورد حمله قرار میگیرد، اما باید توجه داشت تمامی این روند به معنای وقوع جنگ فرا گیر و گسترده نیست. اینکه آمریکا در اطراف ایران نیرو پیاده کند اساسا در راهبرد سیاست خارجی ترامپ جایگاهی ندارد. سیاست راهبردی آمریکاییها این است که ایرانیها به سمت جنگ فرسایشی در منطقه راهی شوند. جنگ فرسایشی میتواند هزینههای سنگینی را بر کشور ایران تحمیل کند؛ یعنی همان سیاستی که دورانی علیه شوروی به کار گرفته شد، اکنون نیز در برابر ایران اتخاذ شده است. اکنون مسئولین باید هوشیار باشند گرفتار این جنگ فرسایشی نشوند؛ زیرا آمریکا در این زمینه عجلهای ندارد و خسارت بزرگ آن بر ملت ایران وارد میشود.»
منبع: انتخاب
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط