چالشهای تشکیل خانواده میان دهه ۶۰ و ۷۰/ چرا طلاق میان دهه هفتادیها بیشتر شده؟
رویداد۲۴ شادی مکی: بر اساس تازه ترین آمار سازمان ثبت احوال کشور، ۱۲.۲ درصد ازدواجهای صورت گرفته بین سالهای ۹۱ تا ۹۷ به طلاق ختم شده است. ۲.۸ درصد این زوجهای طلاق گرفته فقط یک سال زندگی کردهاند و میانگین سنی طلاق در این سالها ۲۵ تا ۲۶ سالگی است، یعنی نسل ازدواجهایی که به طلاق ختم شده به دهه هفتادیها رسیده و حدود نیمی از نسل ازدواج زنانی که به طلاق منجر شده، مربوط به زنان دهه هفتادی است.
آنچه در این میان قابل تامل است وضعیت کلی ازدواج و طلاق در کشور است به این معنی که آمار افراد مجرد در میان متولدین دهه ۶۰ بسیار زیاد است و از سوی دیگر آمار ازدواج و طلاق میان متولدان دهه ۷۰ نیز رشد چشمگیری داشته است. مسالهای که نشان میدهد موضوع ازدواج در کشور به شدت با چالش مواجه شده است. برای بررسی علت تفاوتهای موجود در خصوص ازدواج میان این دو دهه با دکتر «عالیه شکربیگی» مدیرگروه علمی تخصصی خانواده انجمن جامعهشناسی ایران به گفتگو نشستیم.
سرعت تغییرات اجتماعی عاملی برای تفاوت دو دهه
شکربیگی به رویداد ۲۴ میگوید: یکی از مشکلات مهم کشور که ابعاد اجتماعی، فرهنگی و حقوقی دارد مساله ازدواج و طلاق جوانان است. آمارها هم گویای افزایش طلاق در کشور است. از نگاه جامعهشناسی زمانی طلاق تبدیل به یک آُسیب جدی میشود که میزان آن از آستانههای متداول اجتماعی بگذرد. یعنی میزان طلاق با میزان جمعیت و ازدواجهای صورت گرفته تناسب نداشته باشد و تعداد طلاقها از نرم متداول جوامع عبور کند.
وی اضافه میکند: اگر میزان طلاقها در یک جامعه به جایی برسد که مرضی و مشکل تلقی شوند میتوان گفت طلاق تبدیل به یک مساله اجتماعی شده که میتواند جامعه را تحت الشعاع قرار دهد. شاخصهای ازدواج و طلاق در جامعه ما نشان میدهد که در شرایط کنونی وضعیت طلاق در حالت آنومیک بوده و تبدیل به یک مساله اجتماعی شده است؛ که آمارهای موجود نیز موید همین موضوع است.
این جامعه شناس عنوان میکند: اگر نگاهی به تغییرات آمارهای طلاق طی ۲ دهه گذشته بیندازیم مساله بودن طلاق بیشتر نمایان میشود. مثلا تعداد ازدواجها در کشور از سال ۱۳۷۴ به بعد رو به افزایش رفته و نسبت طلاقها نیز افزایش یافته است. اما از سال ۱۳۸۹ به بعد با وجود کاهش آمار ازدواج نه تنها آمار طلاق کاهش نیافته است بلکه رو به افزایش گذاشته است. به نحوی که نسبت طلاق به ازدواج طی دو دهه گذشته کمی بیش از دو برابر شده است. این درحالی است که تعداد ازدواجها رو به کاهش رفته و در واقع شتاب منفی شدن ازدواج افزایش یافته است. یعنی از ۱.۹ منفی درصد رشد سالانه ازدواج در سال ۱۳۹۰ به ۵.۴ منفی درصد در سال ۱۳۹۴ رسیده است.
وی درباره علل کاهش ازدواج بین دهه شصتیها و از سوی دیگر ازدواجهای زودهنگام و افزایش طلاق میان دهه هفتادیها میگوید: دهه شصتیها در شرایطی پرورش یافتند که عدالتخواهی، آرمانخواهی و... در میان خانوادهها رواج داشت و از سوی دیگر این دهه شاهد جنگ هم بود.
مدیرگروه علمی تخصصی خانواده انجمن جامعهشناسی ایران با بیان اینکه شرایط فرهنگی و اجتماعی آن زمان بر روحیات متولدین دهه ۶۰ تاثیرگذار بوده است، اظهار میکند: این موضوع باعث شد که این گروه به اخلاق توجه کرده و زمانی به زندگی ورود کنند که احساس میکنند توانمندی لازم برای شروع زندگی مشترک دارند. دهه شصتیها بیشتر خانواده محور هستند در حالیکه متولدین دهه ۷۰ بیشتر فردمحور هستند.
وی با بیان اینکه دهه شصتیها به دلیل مواجهه با جنگ، بمباران، کوپن و... محافظهکارتر، معقولتر و درونگراتر شدند، خاطرنشان میکند: مشکلات اقتصادی و توقعات فزاینده بعد از جنگ نیز از مواردی بودند که باعث ازدواج دهه شصتیها دیر صورت بگیرد. از سوی دیگر به دلیل مشکلات مختلف سالهای بعد از جنگ اشتغال این گروه نیز با چالش و مشکل جدی مواجه شد و بسیاری از آنها نتوانستند حداقل درآمد را برای تشکیل زندگی داشته باشند. مساله دیگر آن است که این نسل افراد مسئولتری هستند. حس مسئولیتپذیری و نبود اشتغال باعث شد که فرزندان این دوره به این نتیجه برسند که اگر امکاناتی ندارند نباید به سمت ازدواج بروند.
این جامعهشناس با اشاره به شرایطی که دهه هفتادیها در آن پرورش یافتند، خاطرنشان میکند: این نسل برخلاف دهه شصتیها که در خانواده پرورش یافت، بیشتر در مهدکودک و فضای مجازی سیر کرد و بزرگ شد. این نسل دور ازخانواده بوده و اطلاعات خود را از فضای مجازی گرفت. این نسل تب تندی داشت که زودتر به آرزوهای خود برسد. به همین دلیل هم این نسل دست به ازدواجهای زودهنگام زده و به سرعت هم طلاق گرفتند. به بیان دیگر دهه هفتادیها به این دلیل که در مهدکودک بوده و به نسبت دهه شصتیها کمتر در کنار والدین بودند به لحاظ روانی آسیبپذیرتر شدند، زیرا محبتی را که لازم داشتند کمتر دریافت کرده و بیشتر جذب محبتهای کاذب شدند. محبتهای کاذب هم تبدیل به امیدهای کاذب و سرانجام ازدواجهای کاذب شد.
وی اضافه میکند: به نظر من همه چیز در پوستهای از فریب دهه هفتادیها را احاطه کرد. در واقع این نسل تلاش میکرد محبتی را که نتوانسته است از خانواده و والدین دریافت کند از فردی که عنوان همسر دارد دریافت کند. به همین دلیل هست که در این نسل نگرشها نسبت به فرهنگ، اجتماع و زندگی خودش با دهه شصتیها تفاوت زیادی دارد.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه تغییرات اجتماعی در زمان رشد دهه هفتادیها نسبت به دوران رشد دهه شصتیها با سرعت بیشتری رخ داد، میگوید: به نظر من دهه شصتیها نسل متفاوتی بودند و به دلیل حضور در شرایط خاص فرهنگی و اجتماعی خاص آن زمان و مشکلات اقتصادی که همچنان ادامه دارد رویکرد متفاوتی را در پیش گرفتند و بسیاری از آنها هنوز هم دست به ازدواج نزدهاند. این درحالی است که بسیاری از متولدین دهه هفتاد ازدواج کرده و طلاق گرفتند و حتی وارد ازدواجهای بعدی شدند.
بیشتر بخوانید: ۶ متهم ردیف اول طلاق دهه هفتادیها
۱۶ میلیون جوان در انتظار ازدواج
دهه ۶۰ نسلی که اعتماد خود را به تشکیل خانواده از دست داد
وی تصریح میکند: شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی باعث شد که دهه ۶۰ با اما و اگرهای بیشتری در زندگی مواجه شده و اعتماد خود را نسبت به تشکیل بستر خانواده از دست بدهد. این نسل به شدت نسبت به تشکیل خانواده محتاطتر شدند، در حالیکه در دهه ۷۰ چنین نبود.
این استاد دانشگاه با اشاره سرعت تغییرات اجتماعی در کشور نسبت به تغییر قوانین اظهار میکند: این تغییرات آنچنان سریع بود که قوانین ما از تغییرات اجتماعی عقب ماندند و هنوز لایههایی از عرف اجتماعی هستند که بیتوجه به تغییرات همچنان بر طبل خود میکوبند. به عنوان مثال وقتی عنوان میشود که بیحجابها باعث ناامنی شده و باید فضا را برای آنها ناامن کرد به معنای ایجاد خشونت در جامعه است که این مساله در موضوع ازدواج و تشکیل خانواده هم میتواند تاثیرگذار باشد.
وی در این باره توضیح میدهد: طبیعی است که وقتی جامعه ناامن باشد خانوادهها نیز علاقهای به تشکیل خانواده فرزندشان نداشته و بیشتر به دنبال آن هستند که فرزندشان را به جامعه امن بفرستند. گفتن چنین سخنانی نشان میدهد گوینده آن از ضرب اهنگ تغییرات در جامعه ایرانی عقب مانده است.
شکربیگی تصریح میکند: اگر در میان نسل دهه ۶۰ رویکردها به گونهای است که اعتمادی به تشکیل خانواده و زندگی مشترک ندارد و در دهه ۷۰ بهگونهای است که سریع ازدواج کرده و سریع طلاق میگیرد نشان از تغییرات اجتماعی در کشور دارد. به بیان دیگر شیب تند طلاق در ایران به دلیل تغییرات اجتماعی است که نسل دهه ۷۰ در آن قرار گرفتند و الزاما به معنای آن نیست که این روند تداوم داشته و به فرو پاشیدن نهاد خانواده منجر میشود.
وی میگوید: وقتی جامعهای دچار تغییرات سریع در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و... میشود طبعا اولین نهادی که از این تغییرات تاثیر میگیرد نهاد خانواده است. این تغییرات باعث تغییر نگرش در نسلها میشود وقتی با دهه هفتادیها صحبت میکنید و دلیل طلاق را سوال میکنید برخی میگویند چه کسی گفته که من باید تمام عمرم را با یک فرد به سر ببرم؟ اما نسل دهه شصت به دنبال ازدواج پایدار است. دهه هفتاد میخواهد در لحظه زندگی کرده و از زندگی لذت ببرد و به دنبال رابطهای ناب است که بتواند در آن دوست داشتن را تجربه کند. البته دهه شصتیها نیز به دوست داشتن در ازدواج اهمیت میدهند، اما به پایداری ازدواج و رابطه نیز فکر میکنند.
این استاد دانشگاه عنوان میکند: ارزشهای دهه ۷۰ ارزشهای سیال و ناپایداری است به همین دلیل هم پیوندهای ناپایداری را هم در زندگی شکل میدهد که میتواند به طلاق منجر شود. ما موضوعی به عنوان ازدواج سفید را داریم که در میان دهه ۷۰ و برخی دهه شصتیها شکل گرفته است. یعنی به دلیل تغییرات نگرشی، مشکلات اقتصادی، حضور در شبکههای اجتماعی و... ما زندگیهای شبه خانواده در جامعه داریم شاهد زندگیها شبه خانواده در کشور هستیم. بسیاری از افرادی که ازدواج سفید را انتخاب کردهاند میگویند به دنبال خوانشی نو از زندگی هستند و سنتها دست و پای آنها را برای رسیدن به این خوانش بسته است. آنها میخواهند در شرایطی زندگی کنند که هر زمان اراده کردند از آن رها شوند و درگیر مراحل طلاق نشوند.
وی با اشاره به اینکه در میان دهه هفتادیها فردگرایی رواج دارد، میافزاید: روحیه مادیگرایی هم در این نسل بالاست به دلیل مشکلاتی که در زندگی دهههای گذشته مشاهده کرده است بسیاری از آنها میگویند اگر نمیتوانیم به زندگی مشترک خود ادامه بدهیم مهریهای داریم که با استفاده از آن میتوانیم برای خودمان زندگی مستقل تشکیل دهیم یعنی فردگرایی در این نسل بسیار بالاست در حالیکه دهه ۶۰ همچنان خانوادهمحورتر است.
وی با تاکید بر اینکه این دو دهه را به دلیل تفاوت زمینهای که با یکدیگر دارند نمیتوان ارزیابی کرده و بگوییم یک نسل از نسل دیگر آگاهتر بوده است، خاطرنشان میکند: هر نسلی از ساختار ارزشی و هنجاری زمان خود بهره میبرد. در دهه ۶۰ حضور انسانها در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی آیا به این صورتی است که در میان دهه ۷۰ است؟ نسل دهه ۷۰ و ۸۰ هویت خودش را از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میگیرد؛ لذا عملکرد نسلها را نمیتوان با یکدیگر مقایسه کرد، زیرا این عملکرد براساس آنچه در زمان هر نسل رخ داده شکل گرفته است.
شکر بیگی تصریح میکند: اگر طلاق در میان دهه ۷۰ افزایش داشته است ناشی از برخورد تصورات قالبی و عرفی موجود با افزایش میزان آگاهیهای مثبت و منفی در میان نسل جدید و بهویژه زنان است. این درحالی است که درخانواده، جامعه و قوانین ما هنوز بسیاری از کلیشههای جنسیتی وجود دارند که باعث عدم به رسمیت شناختن حقوق زنان میشوند. اگر سیاستگذاران میخواهند مشکلات را حل کنند و باید به این موضوعات رسیدگی کنند.