روایت خودکشی کودک ماهشهری/ زندگی فقیرانه کودکان کار در ماهشهر چگونه میگذرد؟
رویداد۲۴ شادی مکی: یک بار دیگر کودکی در کشور ما خود را به پایان رساند. آنهم با دار زدن، یعنی شیوهای کاملا اعتراضی و با درصد بالای احتمال مرگ که نشان از تصمیم قاطع فرد برای مردن دارد. این اولین مورد خودکشی کودکان در کشور نیست و بهویژه در سال جاری بارها شاهد قرار گرفتن نام یک کودک به دلیل خودکشی در صدر اخبار بودهایم. آنقدر این خودکشیها زیاد شده که بیم آن میرود به تدریج خودکشی کودکان هم در کشورمان عادی شده و موارد آن از شمار خارج شود. این بار هم نوبت به محمد فاضلی نوجوان ۱۳ ساله ماهشهری و کودک کار بود که به زندگیاش پایان دهد.
رد پای فقر در این خودکشی هم مانند اغلب خودکشیهای کودکان در یک سال اخیر دیده میشود. تعداد خودکشیها البته با فقیرتر شدن مردم افزایش یافته اما حالا کودکان هم با ویژگیهای خاص روحی و ذهنی خود وارد این عرصه شده و به خوبی با معنی «خود را کشتن» برای خلاص شدن از چیزی آشنا شدهاند این یعنی فقر و تنگناهای اقتصادی طوری کارد را به استخوان مردم رسانده که حتی از نظر کودکانمان هم مرگ بسیار سهلتر از ماندن در منجلاب فقر و نداری است.
وضعیت زندگی محمد نوجوان ۱۳ ساله ماهشهری
ساعت ۱۰ شب روز یکشنبه حادثه دردناکی برای خانواده فاضلی رقم خورد. نوجوان ۱۳ ساله این خانواده به نام محمد خود را با روسری مادر به دار آویخت و تلاشها برای نجات او بینتیجه ماند. محمد کودکی اهل شهرستان ماهشهر بود که نه تنها در شهری محروم و فاقد امکانات زندگی میکرد که شرایط مالی خانواده او نیز بر این محرومیت و فقر دامن میزد. او یکی از کودکان کار این شهر بود که جایگاهی خاص میان اهالی فوتبال ماهشهر داشت.
یکی از افرادی که نمیخواهد نامش فاش شود و محمد را از نزدیک میشناسد به رویداد۲۴ میگوید: منزل محمد نزدیکی استادیوم ورزشی ماهشهر بود. کار و تفریح و یکی از راههای کسب درآمد برای این کودک آمدن به ورزشگاه، تماشای فوتبال و جمع کردن توپ بود که بابت این کار شهرداری مبلغ ناچیز ۵ هزار تومان برای هر بازی پرداخت میکرد. او از مشکلات زندگی کودکانهاش به استادیوم پناه میبرد.
بیشتر بخوانید: خودکشی نوجوانان، سهمگین و پرابهام/ چه عواملی به خودکشی افراد کم سن و سال دامن میزند؟
وی ادامه میدهد: محمد از درآمد توپ جمعکنی سعی میکرد هزینه تحصیلش را تامین کند و از نظر معیشتی در شرایط خوبی زندگی نمیکرد. ورزشکاران که تلاش او را میدیدند سعی میکردند به او کمک کنند تا بتواند لوازم مورد نیاز برای تحصیلش را بخرد. اما از وقتی کرونا شروع و تحصیل در فضای مجازی ادامه پیدا کرد محمد شرایط تحصیل را نداشت و از ادامه تحصیل بازماند.
محمد ۵ برادر و یک خواهر داشت و پدر هم با سهچرخهاش به کارهایی مانند باربری، فروش میوه و فروش آب در شهر مشغول بود. کاری که درآمد حاصل از آن در این شرایط گرانی و تورم به ماهیانه یک میلیون تومان هم نمیرسید. مبلغی کم برای خانوادهای ۸ نفره.
این فرد نزدیک به خانواده محمد ادامه میدهد: توپ جمع کنی تنها شغل محمد نبود و من گاهی او را در بازار میدیدم که مرغ و خروس یا تخم مرغ میفروشد. به هر حال گاهی دستفروشی میکرد تا بتواند به معاش خانوادهاش کمک کند.
وی تاکید میکند: محمد به قدری عاشق فوتبال بود و سرشار از زندگی که وقتی خبر خودکشیاش را شنیدم باور نمیکردم. نه تنها من که بسیاری از ورزشکارانی که در استادیوم او را میشناختند هم از شنیدن این خبر شوکه شدهاند.
این فرد در پاسخ به این سوال که آیا عشیره محمد به خانواده او کمک میکردند؟ عنوان میکند: اینجا شرایط مالی مردم به گونهای نیست که بتوانند به دیگری کمک کنند.
او میگوید: خانواده این کودک در منطقه شهربانی زندگی میکردند این منطقه اولین منطقهای است که آبان ۹۸ اعتراضاتی در آن شکل گرفت. منطقهای آسیبخیز که عمدتا ساکنان آن از نظر مالی شرایط خوبی ندارند. اگرچه این منطقه نزدیک مرکز شهر و در نزدیکی فرمانداری شهر است، اما با این حال رسیدگی به آن نشده است.
وی میافزاید: محمد یکشنبه شب خودش را در حیات خلوت خانه با روسری مادر دار زد وقتی خانواده میبینند خبری از او نیست دنبال او میگردند تا اینکه در حیات خلوت او را پیدا میکنند. کودک را در آمبولانس گذاشته و به بیمارستان میبرند که متاسفانه فایدهای نداشت و او جان خود را از دست داد.
پدر و برادر محمد کودک ماهشهری چه میگویند؟
پدر محمد در گفتگو با رسانههای محلی گفته بود که آنها در یک خانه ۷۰ متری و ۲ اتاق زندگی میکنند. شرایط آنها بهگونهای است که برخی روزهای ماه کار پیدا میکنند و برخی روزهای دیگر کاری نیست و باید از درآمد روزهای قبل که حدودا ۳۰ هزارتومان است، امرار معاش کنند.
او گفته بود از سال گذشته که با شیوع بیماری کرونا مدارس کشور آموزش را به صورت مجازی پی گرفتهاند، محمد به دلیل ناتوانی در تامین تلفن همراه، از تحصیل بازمانده تا اینکه مدتی پیش یک خانم خیّر تلفن همراهی به او هدیه میدهد.
به گفته پدر این نوجوان ماهشهری، شب گذشته محمد از مادر خود طلب شال کرده و گفته میخواهد شیشهای را تمیزکاری کند و با آن شال به حیاط کوچک خانه رفته است. پس از آنکه خبری از او نمیشود، مادرش به دنبال محمد میگردد که با صحنهی بسیار تلخی مواجه میشود.
بیشتر بخوانید: دختر ۱۷ سالهای که به جای لباس عروس، کفن پوشید/ آمار خودکشی در غرب ایران همچنان بالاست
پدر محمد عنوان کرده است: این نوجوان را در حالی پیدا میکنند که یک طرف شال به طناب لباس بسته شده بود و طرف دیگر شال چند حلقه دور گردنش بوده است.
آنطور که پدر این کودک گفته است او پیش از رفتن به حیاط هیچ صحبتی یا علامتی از این که قصد آسیب زدن به خود را دارد بروز نداده است که اگر چنین بود حتما خانواده جلوی او را میگرفتند.
اما سخنان درباره علت خودکشی این نوجوان ۱۳ ساله آنجا ضد و نقیض میشود که رسانهای محلی به نام ماه خبر مدعی میشود که برادر بزرگتر محمد یعنی مهدی روایت دیگری از خودکشی برادر نوجوانش ارائه داده است روایتی که البته مورد تایید پدر خانواده قرار نگرفت.
برادر بزرگتر این کودک مهدی فاضلی در گفتگو با رسانههای محلی گفته بود: من چند ماه پیش عقد کردم و قصد داشتم طی ماههای آینده مراسم عروسی بگیرم. شب یکشنبه این موضوع عنوان شد که برای گرفتن مراسم عروسی شاید مجبور باشیم خانهمان را بفروشیم و به شهرک رجایی منتقل شویم. محمد با این موضوع مخالفت کرد و بعد سراغ مرغهایش رفت و آنها را بوسید. بعد هم از مادرم روسری خواست و به اتاق رفت دقایقی بعد که به اطاق مراجعه کردیم متوجه شدیم که او قصد خودکشی داشته، اما صندلی هنوز زیر پای او بود. فکر میکنیم محمد به علت ترس از خودکشی و شک دچار سکته شده و از دنیا رفته است.
اعضای خانواده محمد بعد از خواندن این خبر متعجب شده و میگویند مهدی هرگز با رسانهای مصاحبه نداشته است. آنها گفتهاند که نه خبری از انتقال به شهرک رجایی بود و نه بوسیدن مرغها صحت دارد. خلاصه آنکه بیم آن میرود که مساله خودکشی یک کودک کار که با تلاش زیاد به معاش خانواده کمک میکرد به رفتار کودکانه از سرلجباری تقلیل داده شود تا از بار مسئولیت آنان که وظیفه دارند به شرایط کودکان کار رسیدگی کنند کاسته شود.
بیشتر بخوانید: در غیزانیه اهواز چه گذشت؟/ تیراندازی نکنید، خودمان از سختی میمیریم +فیلم و عکس
ماهشهر سومین شهر صنعتی خاورمیانه در فقر
به گزارش رویداد۲۴ زندگی کوتاه محمد که به تصمیمی بزرگ و تلخ منجر شد و تعاریف افراد آشنا با این نوجوان ۱۳ ساله، درباره شرایط زندگی سخت و پیچیده وی این سوال را مطرح میکند که چرا در شهر ۳۰۰ هزار نفری ماهشهر یک کودک این چنین کمر به قتل خویش میبندد و در یک لحظه جان خود را به حراج میگذارد؟ آنهم نوجوانی سرشار از شور زندگی. آیا در شهری که روی نفت و گاز جا خوش کرده است توانی برای کمک به این کودک و کودکانی مانند او نبود؟ آیا شناسایی محمد و نیازهای او که خصوصا فوتبالدوستان و ورزشکاران شهر به خوبی با او آشنا بودند برای مدیران این شهرستان سخت بود؟
یکی از فعالان اجتماعی منطقه درباره فقر در ماهشهر به رویداد۲۴ میگوید: تعداد کودکان کار در خیابان در ماهشهر حدود ۴۰ نفر است. ساماندهی این کودکان کار برای مسئولان شهرستان صنعتی مانند ماهشهر که مدعی است سومین شهر صنعتی در خاورمیانه است کار سختی نیست.
وی با بیان اینکه ما از نظر امکانات البته بزرگترین روستای صنعتی خاورمیانه هستیم، عنوان میکند: حتی ۱۰۰ کودک کار هم به راحتی میتوانند ساماندهی شده و به وضعیت معیشتی آنها و خانوادهشان رسیدگی شود. در ماهشهر ۲۲ پتروشیمی وجود دارد. این مراکز آنقدر وضعشان خوب است که میتوانند ۱۰ هزار کودک را هم از محل مسئولیت اجتماعی خود تحت پوشش درآورده و نیازهایشان را تامین کنند.
این فعال اجتماعی با تاکید براینکه استقرار پتروشیمیها باعث ایجاد حاشیه در ماهشهر شده است، توضیح میدهد: مردم از مناطق مختلف به امید یافتن کار وارد ماهشهر میشوند و با توجه به اینکه معمولا این افراد شرایط مالی مناسبی نیز ندارند برای زندگی در مناطق حاشیهای ساکن میشوند و به این ترتیب حاشیهها ساخته شدهاند. وقتی این افراد نمیتوانند کار ثابت و با درآمد مناسب داشته باشند فرزندانشان نیزناچارند برای تامین هزینههای زندگی در کنار والدین کار کنند. بارها پیشنهاد دادهایم که پتروشیمیها از ماهشهر بروند تا شاید شرایط جمعیتی این شهر بهتر شود؛ لذا پتروشیمیها که چنین شرایطی را ایجاد کردهاند وظیفه دارند از باب مسئولیت اجتماعی خود آنجا که مسائل شهر به بنبست میرسد کمک کنند.
وی با اشاره به اینکه پتروشیمیها سالانه مبلغ کمی را به عنوان شورای راهبردی به شهرستان کمک میکنند، اضافه میکند: این مبلغ تنها برای پروژههای عمرانی هزینه میشود و بسیار کم به مسائلی مانند کمک به کودکان کار پرداخته میشود. این درحالیست که پتروشیمیها این توان را دارند که برای کمک به این کودکان و خانوادههای آنها با بهزیستی همکاری کنند.
این فردآگاه خاطرنشان میکند: ماهشهر شهری ثروتمند و صنعتی است تنها کافی است تنها چند درصد از عوارض بخش صنعت شهرستان به خود ماهشهر تعلق بگیرد آنوقت ما این شهر را گلستان میکنیم. این درحالی است که مدیران صنعتی ما اکثرا ساکن ماهشهر نبوده و تصمیمات در پایتخت گرفته میشود. مدیران کنونی نه مشکلات شهر را میبینند و نه برای حل آن کمکی میکنند اگر کمکی هم باشد به شکل صدقهای است. صنایع برای ماهشهر نتیجهای جز آلودگی، جمعیت زیاد، نبود مشاغل بومی و گرانی به دنبال نداشته است.
۲ تا ۳ هزار خانواده با شدت فقر بالا در ماهشهر زندگی میکنند
او با بیان اینکه ماهشهر شهری گران است و قیمتها در آن به اندازه تهران یاحتی گرانتر است، عنوان میکند: حقوق کارکنان و کارگران پتروشیمیها خوب است و به همین دلیل هم قیمتها زیاد است. این درحالی است که جمعیت فقیر نیز چشمگیر بوده و میتوان گفت تنها در خود شهر ماهشهر ۲ تا ۳ هزار خانواده با شدت فقر بالا و آسیبپذیری زیاد زندگی میکنند. البته تعداد خانوادههای فقیر بسیار بیش از این رقم است و عدد یاد شده تنها مربوط به خانوادههایی است که شدت فقر آنها قابل تصور نیست و واقعا هیچ چیزی برای زندگی ندارند.
وی با اشاره به اینکه کمیته امداد در این شهر ۵ تا ۶ هزار نفر را تحت پوشش خود قرار داده است، خاطرنشان میکند: مدتی پیش وقتی درباره کودکان کار مطالبی را عنوان کردم کمیته امداد قصد کمک داشت و من توصیه کردم هر چه سریعتر اقدامات کمکی را انجام دهد. زیرا متوجه شدم که این کودکان به شدت در معرض خطر قرار داشته و آسیبها جدی است. زیرا افزایش مشکلات اقتصادی فشار روی این کودکان را افزایش میدهد. من با نوجوانانی برخورد داشتهام که میگفتند ما هم دلمان میخواهد مثل همسن و سالهایمان درس بخوانیم. بازی کنیم و زندگی عادی داشته باشیم نه اینکه سر خیابان کار کنیم و فحش بشنویم.
این فعال اجتماعی با اشاره به اینکه محمد توپ جمعکن شهرداری بود، میگوید: بعد از هر بازی ۵ هزار تومان به او پرداخت میشد. یعنی در ماه ۱۰ هزار تومان. به علاوه آنکه وقتی این کودکان کمی سنشان بیشتر شود آنها را دیگر نمیپذیرند و کودکان کوچکتر را به جای آنها میآورند. این شرایط برای یک کودک نا امید کننده است. در این شهر محمدهای دیگری هم زندگی میکنند که اگر مسئولان فکری به حال آنها نکنند ممکن است شاهد موجی از خودکشی کودکان در شرایط محمد باشیم.