علی اکبر محتشمی پور ؛ رفیق قدیمی میرحسین و اصلاح طلب ضد آمریکایی
رویداد۲۴ علی اکبر محتشمی پور سی و دو سال و یک روز بعد از وفات امام خمینی درگذشت. این سی و دو سال و یک روز از این جهت دارای اهمیت است که وفات امام نقطه عطف زندگی محتشمی پور محسوب میشود. تا پیش از وفات آیت الله خمینی، محتشمی پور از چهرههای بسیار نزدیک بیت بود. بهمن ۱۳۶۲ صهیونیستها برای او بستهای انفجاری ارسال کردند که در اثر انفجار آن، محتشمی پور از ناحیه چشم، گوش و هر دو دست آسیب دید و یک دست او نیز از مچ قطع شد. در خاطرات آیت الله هاشمی در آبان ۶۳ آمده که محتشمی پور را برای درمان به آلمان فرستادند: «شب، آقای [علی اکبر] محتشمی [سفیر ایران در سوریه] آمد. مدتی در آلمان معالجه کرده است؛ دست مصنوعی گذاشته و دوبار، گوشها را عمل کرده و اکنون نسبتاً سالم است.»
این ترور عزت او را بیش از پیش کرد؛ گاه مسئولیت وزارت کشور را بر عهده میگرفت در کابینه دوم میرحسین موسوی وزیر کشور شد و البته در انتخابات هم اثر میگذاشت؛ چه آنکه محتشمی پور از افرادی بود که نامه او به رهبر وقت جمهوری اسلامی، بهانه رد صلاحیت اعضای نهضت آزادی در انتخابات مجلس شد.
عباس عبدی درباره این ماجرا مینویسد: «آقای محتشمی پور وزیر وقت کشور مطلبی را درست یا نادرست به استناد به نامهای از امام به نهضت آزادی منتسب کرده بود. در این جلسه بحث زیادی بین اعضای کمیسیون درگرفت، ولی نتیجهای در بر نداشت. در نهایت قرار شد سراغ اشخاصی که نمایندگی شان را بر عهده داشتیم برویم و نظر آنها را جویا و طبق آن عمل کنیم. دو نماینده مجلس نزد آقای هاشمی رفتند، نماینده دیوانعالی کشور پیش آقای موسوی اردبیلی، نماینده وزارت کشور نزد آقای محتشمی پور و من هم سراغ آقای موسوی خویینیها رفتیم. استنباط ما این بود که این مسالهای نیست که خود ما پنج نفر بتوانیم درباره آن تصمیم گیری کنیم و لازم است نظر بالادستیهای خود را منتقل کنیم.»
در ماجرای قتل دکتر سامی هم این بیانیه محتشمی پور بود که باعث تعجب همگان بود. در حالی که سیاسیون کشور این قتل را در راستای حذف مخالفان جمهوری اسلامی توصیف میکردند، علی اکبر محتشمی پور وزیر وقت کشور اعلام کرد قاتل دکتر سامی شخصی بوده به نام محمود جلیلیان که خودکشی کرده و قتل نیز انگیزههای شخصی داشته است.
هاشمی در خاطرات روز ۱۱ آذر آمده است: «آقای محتشمی تلفنی اطلاع داد که قاتل دکتر سامی را دستگیر کردهاند و مجددا اطلاع داد که شناخته شده، ولی فراری است و دستگیر نشده است»
محتشمی پور و تاسیس حزب الله لبنان
محتشمی پور از بنیانگذاران حزبالله لبنان بود و به دستور رهبر انقلاب گاه به پاریس و بغداد و گاهی بیروت میرفت. علی اکبر محتشمیپور به همراه حسین شیخالاسلام معاون پیشین وزارت خارجه ایران که چندی پیش بر اثر ابتلا به کرونا فوت کرد و سه فرمانده سپاه پاسداران یعنی حسین دهقان، احمد وحیدی و فریدون وردینژاد، یکی از اضلاع پنجگانه گروهی از مقامهای ایرانی بود که در دهه ۱۹۸۰ حزبالله لبنان را تأسیس کردند.
به گزارش رویداد۲۴ محتشمی پور بعد از وفات امام خمینی هم مسیر خود را عوض نکرد. آنقدر ضد آمریکایی بود که در مجلس اصرار داشت جمهوری اسلامی در جنگ عراق و کویت به کمک صدامی برود که علیه امپریالیسم میجنگید. او و خلخالی تلاش میکردند ایران به کمک صدام برود. نه فقط این روحیه، که زندگی ساده او در عراق در سالهای اخیر هم نشان میداد پیرمرد به باورهای انقلابی خود هرگز پشت نکرده بود، چنانچه تنظیمکنندگان قطعنامه ۵۹۸ را آمریکایی خواند و نقدهای تندی به آنها وارد کرد اما زمانه تغییر کرده بود و در این زمانه جدید، جایی برای پیرمردها نبود! برخی اصلاح طلبان حتی او را دارای منش اصلاحطلبی نمیدانند. محمد قوچانی در مصاحبهای با اعتماد جایی که از روحانی حمایت میکند، میگوید: «اصلاحطلبی ژن نیست. افکار آقای روحانی در سیاست خارجی، سیاست داخلی، اقتصاد و در مسائل فرهنگی و اجتماعی بسیار بازتر از بسیاری از دوستان اصلاحطلب است. کافی است ایشان را با آقای محتشمی مقایسه کنید. نمیشود، چون آقای محتشمی منسوب به جناح چپ است او را اصلاحطلب بدانیم و روحانی را، چون از جناح راست برآمده، اصولگرا و نامزد قرضی.»
بیشتر بخوانید: به روایت خاطرات آیت الله هاشمی بخوانید؛ سیاستمدارانی که برای معالجه به خارج رفتند
در مجلس ششم محتشمی پور وارد مجلس شد و ریاست فراکسیون دوم خرداد را بر عهده گرفت؛ فراکسیون اکثریت مجلس که با چالشهای فروانی روبرو بود. وقتی انتخابات مجلس هفتم فرا رسید، اکثریت اعضای مجلس ششم رد صلاحیت شدند. محتشمی پور از معدود مردانی بود که تایید شد، اما به احترام دوستانش انصراف داد.
سال ۸۴ در حالیکه جبهه مشارکت پشت مصطفی معین ایستاد و کارگزاران از هاشمی رفسنجانی حمایت کرد، محتشمی پور رئیس ستاد کروبی شد و وقتی اصلاح طلبان بازی را واگذار کردند، صبوری کرد تا طوفان ۸۸ فرا رسید. میرحسین رفیق قدیمی بود و از بسیاری جهات، به محتشمی پور شباهت داشت. او رئیس کمیته صیانت از آرای میرحسین موسوی شد و دقیقا همان جایی که او ایستاده بود، محل نزاع حامیان میرحسین و حامیان جنتی شد. میرحسین به امانتداری شورای نگهبان انقلت داشت و جنتی اصرار داشت حتی یک رای هم جابجا نشده است! بعد از همه این اختلافات، محتشمی پور از ایران مهاجرت کرد و بار دیگر به عراق رفت.
در همان زمان محتشمیپور برای مراسمی به دمشق رفته بود. دو نفر از نیروهای امنیتی او را تهدید کرده بودند که شرح مفصل و فایل صوتی آن در رسانههای اصولگرا منعکس شده بود. در قسمتی از این مجادله یکی از آنها به محتشمی پور میگوید «ببین این مردمی که اومدن این جا برای زیارت، یک نفرشان سبزی نیستن. خدا شاهده اگر داد بزنم که این رئیس کمیته صیانت از آرای کروبی و موسویه، تیکه بزرگهات گوشته. اینجوری هستن مردم. طرفدارای شما توی شمال تهران دارن الواط بازی درمیارن» آنچنان که آن رسانهها نوشتهاند، محتشمیپور سکوت میکند و از آن جمع جدا میشود. سکوتی که تا لحظه مرگ او ادامه داشت.
این سکوت موجب شد که سالها، کسی سراغی از او نگیرد. تا چند روز پیش که بعد از سالها، صدای میرحسین موسوی در شبکههای اجتماعی همرسانی شد که احوال پیرمرد را از فرزندش میگرفت. رفیق قدیمی در حصر، بار دیگر نام سید علی اکبر محتشمی پور را بر سر زبانها انداخت. پیش از آن هم رفیق قدیمی در نامهای با امضای ۱۵۰ مدیر جمهوری اسلامی به رهبر انقلاب درخواست کرده بود حصر پایان یابد «با توجه به ضرورت پایاندادن به التهابات یک دهه اخیر، خاتمهدادن به حصر خانگی و تبدیل آن به «قرنطینه اختیاری» را ضروری میدانیم تا با پایانیافتن قرنطینه در کشور و عادیشدن شرایط، قرنطینه اختیاری محصورین نیز خاتمه یابد و آنان زندگی عادی خود را از سر بگیرند.»
آخرین کنش سیاسی محتشمی پور در ماجرای بررسی صلاحیتهای انتخابات ریاست جمهوری بود؛ وقتی مجمع روحانیون مبارز در بیانیهای به شورای نگهبان انتقاد کرد و نوشت حمایت از هر نامزدی در انتخابات «افتادن در دامی است که مهندسان انتخاباتی تدارک دیدهاند.» آن زمان هنوز محتشمی پور در قید حیات بود و البته آنقدر ناخوش بود که بعید است بیانیه را خوانده و امضا کرده باشد اما او همچنان عضو مجمع روحانیون بود.