قطر میانجیگری میکند؛ اما ابتکار عمل دست ایران، آمریکا و عربستان است
رویداد۲۴ همزمان با ایجاد فضای مثبت گفتگوهای منطقه ای، قطر بار دیگر برای تسهیل گفتگوها بین ایران و آمریکا اعلام آمادگی کرد. آل ثانی، وزیر خارجه این کشور با تاکید بر اینکه خواستار ثبات در ایران هستیم اظهار داشت که از دیدگاه کشورش باید چارچوب امنیت منطقهای میان ایران و شورای همکاری خلیج فارس وجود داشته باشد. به نظر میرسد قطر پس از آشتی با عربستان و رفع محاصره به دنبال نقش آفرینی هر چه بیشتر در منطقه برای گفتگوهای سازنده است و باید دید آیا دوحه میتواند در افزایش سطح روابط دیپلماتیک و گفتگوهای منطقهای نقش مهمی داشته باشد و پدید آورنده فضایی تازه در این چارچوب باشد. صباح زنگنه کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتگویی با خبرآنلاین به بررسی این موضوع پرداخت که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
قطر برای چندمین بار بحث میانجی گری بین ایران و کشورهای منطقه و همچنین تهران و واشنگتن را مطرح کرده است. به نظر شما دلیل اصرار قطر برای این اقدام چیست؟
اخیرا شاهد بودیم که روابط قطر با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بهبود یافت و از محاصرهای که چهار کشور عربی یعنی، عربستان، امارات، بحرین و مصر خارج شد. از طرفی دوحه از روابطی خوب و حسنهای با تهران برخوردار است و در طرف ثالث نیز با آمریکا روابط راهبردی داشته و همانطور که میدانیم آمریکا پایگاههایی هم در این کشور دارد.
در وهله اول قطر به دنبال آن است تا در منطقه محیطی آرام ایجاد شود و با پیگیری سیاست هایش موجب عادی سازی و تنش زدایی روابط بین کشورهای منطقه شود. قطر با تلاش در راستای منافع منطقهای به دنبال ایجاد فضایی است تا آرامش، امنیت و ثبات در آن حکفرما شود. از همین رو قطر با این رویه میتواند درصدد تحقق منافع خود با سه کشور دیگر یعنی ایران، آمریکا و عربستان باشد و روابط بهتری را تجربه کند. تحقق چنین فضایی به طور طبیعی بر جایگاه، موقعیت و آینده قطر اثر مثبت خواهد گذاشت. به هر روی قطر اوج گیری اختلافات و تنشها را در منطقه، برابر با از دست دادن منافع و مصالح کشورها منطقه تلقی میکند؛ بنابراین در تلاش است تا از طریق مذاکره و رفت و آمدهای دیپلماتیک، به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به نتایج مطلوب خود دست یابد.
برای تحقق اهدافی که عنوان کردید آیا قطر ابتکار عملی تازه برای به نتیجه رسیدن دارد؟
تا کنون چیزی به عنوان طرح یا ابتکار عمل شنیده نشده است. اما شاید مقدمه هر نوع ابتکار عملی دریافت پاسخی از سه کشور ایران، عربستان و آمریکا باشد تا بر مبنای آن بتواند طرح یا ابتکاری را اعلام کند.
بیشتر بخوانید: از توافق هستهای ایران تا پرونده اسرائیل و فلسطین؛ اگر بایدن قصد تغییر و تحول در خاورمیانه را دارد، اکنون وقت آن فرارسیده
به مساله پاسخ مثبت سه کشور تاثیر گذار یعنی ایران، عربستان و آمریکا اشاره کردید، اما تا کنون آنچنان استقبالی از سوی این کشورها برای مساله میانجی گری شنیده نشده است. دلیل آن را چه میدانید؟ آیا به روابط نزدیک قطر و آمریکا و همکاریهای امنیتی دو کشور مربوط است؟
مشخص نیست که ایالات متحده آمریکا تا چه حد آمادگی این را داشته باشد تا به دعوت کشورهای منطقه جواب مثبت بدهد. از طرفی در گفتگوهای برجامی وین نیز شاهد هستیم که این کشور در ایفای تعهداتش تعلل میکند؛ بنابراین جمهوری اسلامی ایران با وجود چنین شرایطی فضا را برای چنین بحثهایی مساعد نمیداند. در همین حال ضروری است که آمریکا ابتدا تعهدات خود را بجا آورد چرا که تجربه ثابت کرده که واشنگتن همواره به دنبال وقت کشی و نمایش سیاسی بوده است. بدیهی است که ایران با این تجربه و با بازیهای سیاسی آمریکا اعتبار و موقعیت خود را به خطر نمیاندازد. ضمن اینکه باید اشاره کرد که ایران اگرچه پاسخ مثبتی به این میانجی گریها نمیدهد، اما از اساس نیز آن را رد نمیکند.
از طرفی شاهد هستیم که قطر مواضع مثبتی نسبت به توافق هستهای دارد و همواره بر احیای آن تاکید کرده و برای منطقه مثبت دانسته است. آیا این کشور این توافق را وسیلهای برای ایجاد صلح در منطقه میداند؟
برجام الگوی حل مسائل در سطح بین المللی است. این الگو به معنای حفظ منافع کشورهایی است که حول یک مساله اختلاف نظر داشتند و سیاست هایشان نسبت به یکدیگر متفاوت و یا بعضا متعارض بود. از همین رو این اختلافات میتوانست پیامدهای سخت و غیرقابل انتظاری را در بر داشته باشد. اما صبر و متانت ایران توانست این موضوع بسیار حساس را به سرانجامی برساند که شاکله آن را برجام تشکیل داد. اگر این الگو به صورت کامل اجرا شود در سطح منطقهای و فرامنطقهای نیز قابل استناد و استفاده خواهد بود. به همین دلایل مهم است که قطر همواره بر حفظ و تداوم برجام تاکید ویژه دارد.
فضای مثبت گفتگوهای منطقهای در حال حاضر به سمتی رفته که قطر برای حل اختلافات با مصر نیز در تلاش است. در صورتی که این کشور به همراه ترکیه در گذشته با قاهره تنش داشتند. به نظر شما این اتفاقات مثبت میتواند به طور نسبی تنشها را از منطقه دور کند؟
مصر به منابع و سرمایه گذاریهای قطر نیاز دارد؛ از طرفی حماس که در جنگ غزه دست بالا را داشت روابطی خوبی با دوحه دارد و این گروه میتواند یکی از سه ضلع این روابط را تشکیل دهد و منجر به بهبود روابط دوحه و قاهره شود. موضوع غزه و فلسطین بسیار حساس بوده و در سطح جهان جلب توجه میکند. در همین راستا رژیم صهیونیستی و مصر به دنبال آن هستند تا راه حل مناسبی برای پایان درگیریها در غزه پیدا شود. در این بین میانجی گریهای مصر تاثیر خاص خود را میگذارد و حمایتهای سیاسی و مالی قطر نیز میتواند بخش دیگری از معادلات را رقم بزند؛ بنابراین مصر میتواند از ظرفیتهای قطر استفاده کرده و دوحه نیز رابطه متعادلی با کشورهای بزرگ منطقه برقرار کند و رابطه خود را با مصر نیز بهبود ببخشد. ضمن اینکه بهبود روابط ترکیه و مصر نیز میتواند از طریق این کانال حاصل شود. قطعا قطر بدون هماهنگی با ترکیه دست به چنین اقداماتی نخواهد زد و اگر دست به چنین اقداماتی بزند متعاقب آن ترکیه نیز از منافع آن بهره مند میشود.
همه این تحولات در فضایی صورت میگیرد که جو بایدن در کاخ سفید قدرت را در دست دارد. بایدنی که میتوانست به مصر و ترکیه به بهانههای مختلف برای تغییر سیاست فشار وارد کند. اما این کشورها منافع خود را در این مساله میبییند که روابط خود را در دوران بایدن بهبود ببخشند و با تاثیرگذاری در این روند در مقابل بایدن به عنوان یک بلوک خود را مطرح کنند که در این راستا کاخ سفید برای برخورد با این بلوک و یا مجموعه راه آسانی ندارد.
با این وجود آیا میتوان گفت که آمدن شخص بایدن نیز جایگاه کشورها را دستخوش تغییر کرده است؟ برای مثال برخی میگویند که با رفتن ترامپ وزن ژئوپلتیکی عربستان سعودی کاهش و در آن سو وزن ژئوپلتیکی قطر افزایش یافته است. آیا چنین شرایطی میتواند زمینه ساز ایجاد فضایی در راستای کاهش تنشها در منطقه با توسل به دیپلماسی شود که در آن همگرایی بین کشورهای منطقه را شکل دهد و از تنشها بین ایران و دیگر کشورهای منطقه بکاهد؟
زمانی میتوانیم بگوییم که وزن ژئوپلتیکی قطر در منطقه افزایش پیدا کرده است که این کشور تواناییهای خود را برای حل بحرانهای منطقه به اثبات برساند و نقش ایفا کند. از همین رو باید گفت حل چالشها بین ایران و آمریکا به چیزی بیشتر از میانجی گری نیاز دارد که نیازمند فعالیتهای و اقداماتی در سطوح بالا است. همانطور که اشاره کردم آمریکا باید خودی نشان دهد، آن هم از نوع مثبت که آن هم نیازمند گامهای اجرایی و عملی است تا نشان دهد که خواستار پایان دادن به وضعیت فعلی است. تحقق چنین امری میتواند به جمهوری اسلامی ایران نیز این پیام را برساند که واشنگتن به دنبال اصلاح سیاستهای اشتباه و یکجانبه خود است.
آیا موفقیت مذاکرات وین میتواند به عنوان اولین قدم این باور را در بین سیاستمداران ایران و آمریکا شکل دهد که همگرایی و تعامل میتواند موجب تامین دوطرفه منافع شود؟ با توجه به اینکه فضای مثبتی در منطقه، چون رفع محاصره قطر، گفتگوهای ایران و عربستان شکل گرفته است؟
قطعا همانطور که اشاره کردید تحقق چنین اهدافی میتواند اثر مهمی بر روند بگذارد. جایگاه ایران در منطقه و جهان از استحکام بیشتری برخوردار میشود. در این بین تجربه کشورهای منطقه در گذشته نیز تصویر بهتری از مسائل را نشان میدهد؛ کشورهایی که با صرف هزینههای گزاف در برههای تلاش بر این داشتند که توافقی بین ایران و قدرتهای جهان حاصل نشود، اما واقعیات موجود و میدانی درس عبرتی را به آنان آموخت. با وجود این تجربیات ضرورت تغییر رویکرد و ایجاد همگراییها بین کشورهای منطقه بیش از پیش ضروت پیدا میکند.