رابطه ایران و کشورهای عربی در دولت رئیسی چگونه خواهد شد؟
رویداد۲۴ یارا سعیدی: ابراهیم رئیسی در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری و پس از پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ بر گسترش روابط با همسایگان تاکید بسیاری داشت و اغلب این تاکید با انگیزههای اقتصادی و تجاری صورت گرفته، به عبارت دیگر رئیسی به دنبال آن است که از طریق بهبود و ارتقا روابط با کشورهای همسایه اقتصاد ایران را نجات دهد؛ مناسبات ایران با کشورهای عربی یکسان نیست، کشوری مانند عراق مناسبات تجاری خوبی با ایران دارد اما روابط تهران با برخی کشورهای عربی مانند عربستان، بحرین و امارات در حالتی از تعلیق به سر میبرد. دولت روحانی به رغم درخواستهای فراوان برای اصلاح روابط، از این کشورها پاسخی دریافت نکرد و میتوان گفت که روحانی در حالی پاستور را ترک میکند که روابط با کشورهای عربی منطقه یا کاملا قطع است یا در پایین سطح آن قرار دارد.
ابراهیم رئیسی در چنین شرایطی قرار است با برنامه اصلاح و بهبود روابط با کشورهای عربی وارد پاستور شود. اما آیا میتواند این مهم را به سرانجام برساند؟
بیشتر بخوانید:طرح ممنوعیت مذاکره مسئولان ایرانی با آمریکا چه تبعاتی دارد؟
رئیسی شخصا به دنبال تنش زدایی با کشورهای همسایه و عربی منطقه است، اما تنش زدایی نیازمند وجود اراده دوجانبه است، به این معنا که اگر یک طرف ماجرا تمایل و ارادهای به تنش زدایی نداشته باشد بهبود روابط ممکن نیست.
شواهد و قرائن نشان میدهد که عربستان و متحدانش در منطقه رویکرد تنش زدایی رئیس جمهور جدید ایران را باور نکردهاند. این را میتوان از نوع نگاه رسانههای این کشورها به انتخاب رئیس جمهور جدید ایران فهمید.
عربستان و بی اعتمادی تاریخی به ایران
برخی کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان عمیقا نسبت به ایران بی اعتماد هستند. در دولت روحانی سعودیها درخواستهای زیادی از جانب ایران برای گفتگو و اصلاح روابط دریافت کردند، ظریف وزیر خارجه ایران حتی برای سفر به عربستان و اعزام سفیر به این کشور ابراز آمادگی کرد اما عربستان به دلیل بیاعتمادی تاریخی به ایران درخواستهای تهران را جدی نگرفت. سعودیها معتقد بودند که دولت روحانی اختیار کافی برای بهبود روابط و تغییر سیاستهای منطقهای این کشور را ندارد، آنها بر این باورند که ایران را در زمان خاتمی آزمودهاند. چندی پیش بندر بن سلطان، شاهزاده پرنفوذ عربستان در گفتگویی با روزنامه ایندیپیندنت عربی ریشههای این بیاعتمادی را بررسی کرد. در بخشهای مختلف این گفتگو وی این گلایه را مطرح میکرد که میانهروها در ایران اختیار کافی برای اصلاح روابط را ندارند. در این راستا او به توافقات امنیتی منعقد شده میان عربستان و دولت خاتمی اشاره و ادعا کرد که دولت خاتمی قادر به اجرای این توافقات نبوده و آنها ناکام ماندهاند.
با این حال روابط میان ایران و کشورهای عربی منطقه در دوران اصلاحات در اوج خود به سر میبرد، شاید به بیان دیگر بتوان گفت اعراب در آن دوره به دنبال شناخت و سنجش تهران بودند، اما به دلیل ساز مخالف برخی نیروها در ایران نتیجه این سنجش برای پایتختهای عربی دلسرده کننده بود.
در دولت احمدی نژاد نیز با سیاست هایی که رئیس جمهور وقت ایران در پیش گرفت، بر این بی اعتمادی افزوده شد اگرچه احمدی نژاد به عربستان و چند کشور عربی دیگر سفر کرده و همواره شعار تعامل میداد، اما کشورهای عربی هیچ گاه او را جدی نگرفته و به شدت با سیاست های منطقهای ایران که با تجهیز و تقویت شبه نظامیان در برخی کشورهای عربی همراه بود ابراز مخالفت میکردند. جنگ سوریه نیز منجر به تشدید شکاف میان ایران و عربستان متحدان آن در منطقه شد.
با پیروزی روحانی به رغم تغییر ریل سیاست خارجی ایران، از حجم بی اعتمادی میان ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس کاسته نشد. امضای توافق هسته ای ایران و غرب و واقعه حمله به سفارت عربستان در ایران در واقع آخرین ضربه به ساختمان کهنه روابط بود که آن را متلاشی کرد. بعد از آن سعودیها هرگز تمایلی به بهبود روابط با ایران نشان ندادند. در دولت ترامپ آنها حتی امیدوار بودند که سیاست فشار حداکثری به نوعی به تغییر بنیادین سیاسی در ایران منجر شود.
حالا، اما ترامپ رفته است و روحانی نیز در آستانه ترک ریاست جمهوری به سر میبرد. در نگاه اول میتوان چشم انداز جدیدی از روابط ایران و اعراب ترسیم کرد. با آمدن رئیسی سعودیها دیگر نمیتوانند بگویند دولت وی اختیاری ندارند چرا که وی در نزد افکار عمومی به حاکمیت دوگانه پایان خواهد داد. اما آنچه که انسجام سیاسی در ایران خوانده میشود قادر خواهد بود که سعودیها را به تجدید نظر در مقابل ایران وادارد؟ پاسخ به این سوال به راحتی ممکن نیست.
سعودیها اکنون در عراق در حال مذاکره با ایران هستند و تاکنون این مذاکره در کاهش تنشها میان طرفین موفقیتی نداشته. با این حال پیش بینی میشود که این گفتگوها در دولت رئیسی ادامه پیدا کند هرچند که امکان موفقیت آن محدود است چرا که روابط ایران و عربستان با کوهی از مشکلات مواجه است. شاید یکی از این مشکلات سوءتفاهمی است که در برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس درباره رئیسی وجود دارد.
توافق ایران و عربستان در دولت رئیسی امکان پذیر است؟
بعد از انتخاب رئیسی، موجی از تبلیغات منفی در رسانههای غربی درباره ابراهیم رئیسی به راه افتاد. این موج به رسانههای عربستان و امارات و بحرین و ... نیز نفوذ پیدا کرد و تحت تاثیر همین موج، رسانههای سعودی و اماراتی رئیسی را فردی مشابه احمدی نژاد در دوره ریاست جمهوری معرفی کردند. فردی تندرو که دنبال تشدید تنش با کشورهای عربی است. شاید این یکی از بدشانسیهای رئیسی باشد؛ در حالی که وی به دنبال تنش زدایی است طرف مقابل چنین برداشتی دارد. به همین خاطر سعودیها اعلام کردند که در روابط با ایران، به آنچه که در عمل و واقعیت رخ میدهد نگاه میکنند نه آنچه که گفته میشود، به عبارت دیگر سعودیها به انتظار اتخاذ اقدامات ملموس از سوی رئیسی نشستهاند.
به عنوان نمونه، نشریه عرب ویکلی نزدیک به امارات در تحلیلی پس از انتخابات ایران نوشت: «انتخاب یک رئیس جمهور تندرو ایرانی تاکنون با سکوت عربستان مواجه شده است. اما تحلیلگران روزنامههای دولتی عربستان پیش بینی کردهاند که با تحکیم سیطره نیروهای تندرو بر قدرت، تغییر اندکی در سیاست خارجی ایران اتفاق خواهد افتاد.»
وزیر خارجه عربستان در ادامه شک و تردید ریاض نسبت به رئیسی، گفت: عربستان سعودی دولت ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور جدید ایران را بر اساس واقعیتهای میدانی قضاوت خواهد کرد. معنای این حرف آن است که عربستان اظهارات رئیسی درباره تنش زدایی را باور نکردهاند.
شاید دلیل این سوء تفاهم این باشد که سعودیها، نفی مذاکره موشکی و منطقهای از سوی رئیسی را به معنای تداوم سیاست خارجی فعلی جمهوری اسلامی فهمیدهاند. در همین رابطه، روزنامه العرب نوشت: «رئیس جمهور جدید ایران با پیروی از موضع رهبر ایران گفت که فعالیتهای منطقهای و برنامه موشک بالستیک ایران قابل مذاکره نیست.» همین روزنامه این موضع را بیانگر سیگنالهای متناقض رئیسی تفسیر کرد.
در چند هفته اخیر در اقدامی که نشانگر تداوم بی اعتمادی ریاض و ابوظبی به ابراهیم رئیسی است، رسانههای عربستان، امارات و بحرین پوشش انتقادی مواضع رئیسی را ادامه دادند. به عنوان مثال، روزنامه الشرق الاوسط عربستان چاپ لندن روز سه شنبه در یادداشتی به قلم عبدالرحمان الراشد سردبیر سابق همین روزنامه مدعی شد که روی کار آمدن رئیسی نشانگر حرکت ایران به سمت تندروی و فاصله گرفتن از گفتمان مدارا و دلجویی است. این روزنامه سعودی البته این امر را منطبق بر سیاست داخلی ایران میداند با این حال همین نوع نگاه به رئیسی میتواند شاهدی بر ارزیابی عربستان از آینده سیاست خارجی ایران در دولت رئیسی باشد.
روزنامه الوطن بحرین نیز رویکرد مشابهی را در پیش گرفته است، این روزنامه هم اوضاع داخلی ایران را رو به وخامت ارزیابی کرد و دلیل این امر را روی کار آمدن رئیسی دانست، بر همین اساس این رسانه مدعی شد که اوضاع منطقه نیز وخیم خواهد شد.
جدای از رسانهها، در سطح رسمی نیز عربستان صرف نظر از اینکه در ایران دولت جدیدی روی کار آمده است، در حال جذب متحدان جدیدی است، متحدانی که از قضا بعضا به ایران نزدیک هستند. بارزترین نمونه این رویکرد عمان است.
هیثم بن طارق سلطان جدید عمان در اولین سفر خارجی خود پس از رسیدن به قدرت، راهی عربستان شد و با استقبال گرم رهبران این کشور در شهر جدید نئوم مواجه شد. برای نشان دادن اهمیت این سفر کافی است بدانیم که از زمان شیوع کرونا، پادشاه عربستان هیچ رهبر خارجی را به حضور نپذیرفته بود، اما سلطان هیثم یک استثنا بود. این برای نخستین بار پس از ده سال بود که رهبری از عمان راهی عربستان میشود، کشوری که همواره در مهمترین تحولات سیاست خارجی یک دهه اخیر ایران، نقش میانجی ایفا کرده بود و به تهران نزدیک بود.
عربستان تلاش کرد که به نوعی عمان را در مقابل ایران قرار دهد. پس از نشست سلطان هیثم و ملک سلمان بیانیه مشترکی صادر شد و در آن بر ضرورت همکاری مسقط و ریاض در خصوص برنامه موشکی و هستهای ایران تاکید شد. عمان همچنین راه حل عربستان برای جنگ یمن را پذیرفت، راه حلی که اگر اجرا شود عملا انصارالله یمن گروه نزدیک به ایران را به حاشیه میبرد. شاید این اولین بار است که عمان این چنین به عربستان نزدیک و از ایران دور میشود. این رویکرد نشان دهنده تداوم صف بندی عربستان در مقابل ایران و تلاش برای منزوی کردن تهران است. آیا رئیسی، میتواند این رویکرد را خنثی کند؟