ماجراي کارتن خوابي که در بشکه قير خوابيد!

رویداد۲۴  صبح نهم آبان سال 97 بود که يکي از کارگران انبار ضايعاتي در کاروان سراي قديمي را به صدا درآورد تا نزد پيرمرد نگهبان برود. در اين هنگام «کرامت» شاگرد يکي از ضايعات فروشان که به خاطر خلافکاري و سرکشي با کارفرمايش به اختلاف خورده و از مدتي قبل نزد «علي-م» (پيرمرد نگهبان کاروان سرا) مي خوابيد، در حالي که تشکي را زير بغل داشت در کاروان سرا را گشود. کارگر ضايعاتي که پا به درون کاروان سرا گذاشته بود از «کرامت» پرسيد «علي» کجاست؟ او هم در حالي که پاسخ مي داد «علي در اتاق نگهباني خوابيده است»از کاروان سرا خارج شد و رفت.

کارگر انبار هم در جست وجوي پيرمرد 81 ساله به سمت اتاق نگهباني رفت اما ناگهان با صحنه وحشتناکي روبه رو شد. پيکر پيرمرد مذکور در حالي که يک رشته روسري به دور گردنش پيچانده شده بود، کف اتاق قرار داشت و به قتل رسيده بود! گزارش خراسان حاکي است، دقايقي بعد با گزارش ماجراي مرگ مشکوک پيرمرد نگهبان به پليس 110، نيروهاي انتظامي به اطراف عزيمت کردند، جايي که مسافرخانه اي در طبقه بالاي کاروان سرا وجود داشت و خودروهاي مسافران نيز در محوطه بزرگ اين کاروان سراي قديمي پارک شده بود.

آن ها با تاييد درستي خبر و حفظ صحنه حادثه، مراتب را به قاضي ويژه قتل عمد  اطلاع دادند و بدين ترتيب با حضور قاضي کاظم ميرزايي (قاضي وقت ويژه قتل عمد ) بررسي هاي قضايي در اين باره آغاز شد. تحقيقات ميداني در همان مراحل اوليه، سرنخ هاي اين معماي جنايي را به کرامت (مرد معتاد کارتن خواب) رساند چرا که او در آن ساعت صبح و تشک به دست از کاروان سرا خارج شده بود.

به همين دليل قاضي ميرزايي با سپردن اين پرونده جنايي به گروه ويژه اي از کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي از آنان خواست تا دامنه بررسي هاي ميداني را به سوي وضعيت اجتماعي و اخلاقي «نوراحمد» معروف به «کرامت» بکشانند. بنابراين گزارش تحقيقات نشان داد: «کرامت» از حدود دو ماه قبل با صاحبکار قبلي خود دچار اختلاف شده بود و به همين دليل نزد پيرمرد نگهبان کار مي کرد.

همچنين ادامه بررسي ها بيانگر آن بود که حدود يک ماه قبل   «کرامت» مبلغ 300 هزار تومان از پول هاي پيرمرد را سرقت کرده بود که فرزندان او متوجه ماجرا شدند و دزد پول ها را پيدا کردند.او که ديگر چاره اي جز بيان حقيقت نداشت از فرزندان پيرمرد مهلت خواست تا با جمع آوري ضايعات بتواند مبالغي را به پيرمرد بازگرداند تا اين 300 هزار تومان پرداخت شود چرا که ادعا داشت پول هاي سرقتي را خرج کرده است.

از سوي ديگر نيز به هم ريختگي اتاق پيرمرد نگهبان و وجود گاو صندوق در آن اتاق، فرضيه قتل با انگيزه سرقت را قوي تر مي کرد. اين گزارش حاکي است، با توجه به دلايل و شواهد موجود، قاضي وقت شعبه 211 دادسراي عمومي و انقلاب دستور دستگيري کارتن خواب 42 ساله را صادر کرد و بدين ترتيب تلاش ها براي رديابي «کرامت» ادامه يافت تا اين که چند روز بعد اين مرد معتاد با موهايي ژوليده و بلند در ابتداي خيابان سرخس شناسايي و دستگير شد.

او که در برابر سوالات فني و تخصصي قاضي ميرزايي قرار گرفته بود در اظهاراتي متناقض تلاش کرد تا خود را بي گناه جلوه دهد. او گفت: من تا پاسي از شب در انبار ضايعاتي بودم و بعد از آن بيرون رفتم و صبح زماني بازگشتم که ديدم چند نفر از ضايعات فروشان پشت در کاروان سرا مانده اند! يکي از کارگران در را باز کرد که من داخل رفتم و با برداشتن تشک هايم بيرون آمدم و ديگر از چيزي خبر ندارم! با اين حال، اين اظهارات براي قاضي با تجربه ويژه قتل عمد قانع کننده نبود و به همين دليل دستور بازداشت موقت وي را درحالي صادر کرد که «کرامت» در ادامه بازجويي ها گفت: آن شب که من نزد پيرمرد رفته بودم يکي ديگر از همان افرادي که به او ضايعات مي فروخت هم در کاروان سرا و کنار نگهبان (مقتول) خوابيده بود! 

اين اظهارات موجب شد قاضي ميرزايي براي بررسي همه جوانب ماجرا دستور دستگيري مرد 50 ساله مورد ادعاي او را نيز صادر کند! 
اين گونه بود که گروه ويژه کارآگاهان به سرپرستي سرهنگ سلطانيان (رئيس وقت دايره قتل عمد آگاهي) تحقيقات گسترده اي را براي دستگيري معتاد ضايعات جمع کن، آغاز کردند و در نهايت او را در شهرک قلعه ساختمان  به دام انداختند اما اين معتاد که اوضاع بسيار نامناسبي داشت و به زحمت راه مي رفت به کارآگاهان گفت: من از اين ماجرا خبر ندارم.

من در طبقه بالاي کاروان سرا و در يک اتاق ديگر مي خوابيدم. روز حادثه نيز وقتي از کاروان سرا بيرون رفتم پيرمرد نگهبان زنده بود!  به گزارش خراسان، قاضي ويژه قتل عمد پس از شنيدن اظهارات مرد 50 ساله معتاد، بلافاصله دستور آزادي وي را صادر کرد و از کارآگاهان خواست تا کرامت را مورد بازجويي هاي تخصصي قرار دهند. بدين ترتيب، روند تحقيقات به صورت غيرمحسوسي در حالي تغيير کرد که در لابه لاي بررسي هاي تخصصي، سرنخ هايي از سرقت مقاديري داروهاي متادون و ترامادول به دست آمد که از يک رستوران  سرقت شده بود.

پيگيري اين ماجرا که به کلاف پيچيده جنايت در کاروان سرا گره خورده بود، درحالي پاي يکي از دست فروشان داروهاي غيرمجاز را به ميان کشيد که  مشخص شد او ارتباط نزديکي با «کرامت» (متهم اصلي پرونده جنايي) دارد. مواجهه حضوري آن ها نشان داد که دو ماجراي سرقت و جنايت با يکديگر ارتباط دارند به همين دليل صحنه بازسازي قتل با دستور مقام قضايي شکل گرفت و «کرامت» که متوجه شد داستان سرايي هايش فايده اي ندارد ناگهان روي زمين نشست و راز اين قتل هولناک را فاش کرد.

او که در حضور قاضي ميرزايي و سرهنگ علي بهرامزاده (افسر پرونده) لب به اعتراف گشوده بود، اشک ريزان گفت: قبلا در يک رستوران کار مي کردم. روزي مشغول نظافت بودم که دست فروش محله را در حال مخفي کردن مقداري داروي ترک اعتياد ديدم! (او براي فرار از چنگ قانون، داروهاي غيرمجاز را در رستوران مخفي مي کرد) به همين دليل وسوسه شدم و داروها را سرقت کردم ولي آن مرد دست فروش رد مرا تا در کاروان سرا زد و به «علي- م» (نگهبان) ماجرا را گفت. علي هم به دنبال من مي گشت چون مي دانست با «عيد محمد» (مرد معتادي که در طبقه بالاي کاروان سرا سکونت دارد) دوست هستم ولي آن شب وقتي من نزد عيد محمد رفتم او گفت: از اين جا برو چون ممکن است پاي پليس به  ميان بيايد! 

من هم از اتاق عيدمحمد بيرون رفتم. اما داخل بشکه قير درون کاروان سرا پنهان شدم. نيمه هاي شب بود که «علي –م» را  ديدم از اتاقش بيرون آمد. با او در محوطه کاروان سرا درگير شدم. در همين اثنا ناگهان روسري را که هميشه براي بستن موهاي بلندم استفاده مي کردم، دور دستم پيچيدم و او را از پشت سر خفه کردم، بعد هم پيکرش را به درون اتاق کشاندم ولي باز هم در همان بشکه قير تا صبح ماندم تا اين که يکي از کارگران ضايعاتي در را به صدا درآورد و من هم با تشکي که زير بغلم بود از آن جا خارج شدم و ...

گزارش خراسان حاکي است: با اعترافات صريح متهم، اين پرونده جنايي به شعبه پنجم دادگاه کيفري  ارسال شد و قضات دادگاه پس از برگزاري چندين جلسه محاکمه، راي به قصاص نفس کرامت دادند. با تاييد اين راي در شعبه 31 ديوان عالي کشور، مقدمات اجراي حکم در دادسراي عمومي و انقلاب  فراهم شد تا اين که سپيده دم يک شنبه گذشته مرد کارتن خواب که ديگر 45 ساله بود با حضور قضات اجراي احکام و برخي مسئولان ذي ربط در زندان  پاي چوبه دار رفت و به مجازات رسيد و بدين ترتيب آخرين سکانس اين جنايت که باز هم ريشه در مواد مخدر صنعتي داشت در زندان رقم خورد.