تاریخ انتشار: ۱۴:۵۴ - ۱۰ مهر ۱۴۰۰

آن سوی هتک حرمت زنان/ برای حذف خشونت علیه زنان باید چه کار کنیم؟

افشای تجاوز در سردشت و به دنبال آن تجاوز به یک دختربچه از سوی پدر یکی از دوستانش در پاوه باعث شد که بار دیگر موضوع تجاوز به عنوان یکی از خشن‌ترین مصدایق خشونت علیه زنان مورد توجه قرار بگیرد. در این گزارش بستر‌های خشونت و آزار جنسی علیه زنان و خلاهای قانونی بررسی شده.

خشونت علیه زنان

رویداد۲۴ هفته گذشته بود که رسانه‌های محلی از انفجار نارنجک در یکی از محلات شهر سردشت از توابع آذربایجان غربی خبر دادند. انفجاری که گفته می‌شد در مقابل درب منزل پدری یکی از فعالان حوزه زنان این شهرستان و به دنبال افشاگری نام چند متجاوز به دختران این شهر در صفحه اینستاگرامی ناسکه افخمی رخ داده است. جالب آنکه این فعال حقوق زنان در حال حاضر ساکن ایران نبوده و در واقع به گفته خود او و برخی از افراد محلی، این رفتار نوعی انتقامجویی از سوی متجاوزان بوده است.

در سردشت چه گذشت؟

ناسکه در گفتگو با جامعه ۲۴ عنوان می‌کند که دختر قربانی تجاوز با او تماس گرفته و او را در جریان ماجرا قرار می‌دهد. او هم ماجرا را در صفحه اینستاگرامی خود منتشر می‌کند. او همچنین تاکید می‌کند که پیش از پرتاب نارنجک در مقابل خانه پدری او افرادی از راه تهدید و ارعاب خواستار حذف پست اینستاگرامی او شده‌اند، موضوعی که البته از سوی ناسکه پذیرفته نشده و مدتی بعد نارنجک درب خانه پدری او منفجر می‌شود.

چند روز بعد رسانه‌های سردشت خبر دادند که فرد مظنون توسط نیروی انتظامی و از طریق اقدامات فنی پلیس پاوه دستگیر شده است.


بیشتر بخوانید:قوانین یکطرفه به نفع مردان/ آیا بکارت ملاکی برای ارزش‌گذاری یک زن است؟


در این بین به نوشته رسانه‌های محلی خداکرمی دادستان سردشت در واکنش به این ماجرا عنوان می‌کند: «شهروندانی که ادعا می‌کنند مورد بزه واقع شده‌اند به همراه اسناد و شهود خود جهت شکایت به دادستانی مراجعه کنند نه اینکه در فضای مجازی همدیگر را محاکمه کنند، برای اینکه اعلام برخی موضوعات در فضای مجازی بدون اثبات در دادگاه صالحه مصداق افترا و تشویش اذهان عمومی است. شهروندان مطمئن باشند که دستگاه قضایی کما فی‌السابق با قاطعیت رسیدگی خواهد کرد و مجرمین به اشد مجازات محکوم خواهند شد. بار دیگر تاکید می‌کنم لازمه رسیدگی و ورود دستگاه قضایی به جهت محرمانه بودن رسیدگی به برخی موضوعات حتما بایستی با شکایت شاکی باشد ضمنا هویت شاکی مکتوم خواهد ماند.»

ناسکه البته بر این موضوع تاکید می‌کند که زنان و دختران قربانی تجاوز در موارد بسیاری جرات ابراز آن را حتی نزد خانواده خود ندارند که علت این موضوع هم تابو بودن مساله تجاوز، مجرم پنداری زن قربانی تجاوز از سوی خانواده و حتی خطرات جانی برای قربانی و ترس از انگ خوردن و بی‌آبرو شدن در جامعه است. البته در فقره‌ای که ناسکه آن را افشا می‌کند خانواده مقتدرانه در کنار دختر می‌ایستد و تا شناسایی و بازداشت متهمان او را همراهی می‌کنند.

در واقع می‌توان گفت به دلیل همین واکنش‌ها و تابو‌ها نسبت به خشونت و تجاوز علیه زنان بود که زنان جهان در جنبشی موسوم به (Me Too) سکوت خود درباره آزار جنسی را شکستند تا شاید مردانی که احتمالا قصد خشونت و تجاوز به زنی را دارند آگاه شوند که زنان دست از سکوت کشیده و عمل آن‌ها توسط قربانی تجاوز مورد پیگیری قانونی قرار خواهد گرفت.

چند روز پیش هم خبر تجاوز به یک دختر ۷ ساله توسط پدر دوستش در شهر پاوه خبرساز شد. در واقع فرقی نمی‌کند که زن بزرگسال باشد یا کودک، به هر حال خشونت علیه او در تمام جهان و در کشور ما صورت می‌پذیرد. خشونتی که از آزار کلامی و عاطفی تا ضرب و شتم و انواع آزار جنسی را در بر می‌گیرد.

گذر از سنت به مدرنیته بسترساز خشونت علیه زنان

پروین ذبیحی، فعال حوزه زنان درباره زمینه‌های خشونت علیه زنان به جامعه ۲۴ می‌گوید: «خشونت علیه زنان پدیده‌ای جهان شمول بوده و در طول تاریخ وجود داشته است. به نظر من از زمانی که مالکیت خصوصی پدید آمد و طبقات اجتماعی به دو دسته حاکم و محکوم یا فرادست و فرودست تقسیم شدند تا امروز خشونت به صورت گسترده وجود دارد. خشونت‌های بر اساس جنسیت هم برآیندی از این پدیده تاریخی است. این خشونت مختص ایران هم نیست و در جهان وجود دارد. گرچه که در کشور‌های توسعه یافته نیز زنان با تضییع حق مواجه می‌شوند، اما گسترده‌گی آن کمتر از کشور‌های آسیایی و خاورمیانه است.»

«در کل خشونت علیه زنان را نمی‌توان یک پدیده تک‌محصولی ناشی از نگاه مردسالارانه در جامعه دانست و سایر مسائل را مدنظر قرار نداد. خشونت علیه زنان دارای ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، قانونی و ... است. در ایران زنان مورد اشکال مختلف خشونت‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، قانونی و جنسیتی قرار می‌گیرند. نداشتن حق انتخاب در ازدواج در جوامع بسته‌تر و محدودیت‌هایی که در جوامع برای زنان وجود دارد همگی از جمله خشونت‌هایی هستند که نسبت به زنان اعمال می‌شود. در این بین تجاوز و آزار جنسی یکی از بدترین اشکال خشونت نسبت به زنان است.»

«خشونت علیه زنان علل مختلفی دارد، فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، نگاه مالکیت‌محور نسبت به زنان، گذر از سنت به مدرنیته، آداب و رسوم کهن و قومی و قبیله‌ای. به عنوان مثال اگر خشونت ناشی از فقر اقتصادی را در نظر بگیریم می‌توانیم به مردانی اشاره کنیم که در شرایط اقتصادی ناگوار فعلی از یک سو بیکار شده است و از سوی دیگر گرانی و تورم کمرش را خم کرده است خشم و عصبانیت خود را با اعمال خشونت نسبت به همسر و فرزندانش تخلیه می‌کند، در حالیکه باید مطالبات خود را از صاحب کارش پیگیری می‌کرد؛ لذا فقر یکی از مهم‌ترین عواملی است که باعث می‌شود مردان که معمولا نان‌آور خانواده هم هستند در اثر فشار زیاد دست به خشونت بزنند. به لحاظ فرهنگی هم جامعه ما یکدست نیست، برخی شهر‌ها مدرن شده‌اند، اما برخی شهر‌ها همچنان سنتی مانده و به کندی به سمت مدرنیته می‌روند. همین گذر از مرحله سنت به مدرنیته تبعات و بحران‌هایی به دنبال دارد.»

«وقتی در یکی از شهر‌های کردستان کار سدسازی آغاز شد باعث شد بسیاری از روستا‌ها زیر آب برود. به خسارت‌دیدگان پول نقد پرداخت شد. این مردم روستایی با فرهنگ و ویژگی‌های خاص خودشان به شهر مراجعه کرده و زیستی دوگانه را آغاز کردند یعنی با فرهنگی روستایی وارد زندگی شهری شدند که این مساله باعث بروز بحران‌هایی شد. شاید جالب باشد بدانید اغلب قتل‌های ناموسی در حوزه شهر‌ها مربوط به شهر‌هایی است که مهاجرانی با این ویژگی‌ها داشته و هنوز نگاه ناموس و ملک دانستن زن را حفظ کرده‌اند.»

«در چنین شرایطی خانه که قرار بود امن‌ترین مکان برای خانواده باشد در موارد بسیاری تبدیل به مکانی ناامن یا با امنیت کم برای همسر و فرزندان شد. مثلا پدر به فرزند ۴ ماهه خود تجاوز می‌کند. پدری به دختر بچه‌ای که دوست فرزندش بوده تجاوز می‌کند. این موارد همگی خشونت‌هایی هستند که بر زنان یا دختربچه‌ها اعمال می‌شود.»

فقدان قوانین حامی زنان عاملی مهم در خشونت علیه زنان

«یکی از مهم‌ترین دلایل این نوع خشونت‌ها علیه زنان را می‌توان فقدان قوانین حمایتگرانه از زنان دانست. مثلا درخصوص قتل‌های ناموسی قاتل زنان خانواده می‌دانند که مجازات چندانی در انتظارشان نیست. پدر رومینا می‌دانست که در صورت قتل دخترش مجازات بسیار کمی در انتظار اوست. در خصوص خشونت تجاوز هم در بیشتر موارد متجاوزان خیالشان راحت است که قربانیان تجاوز به دلیل ترس از آبرو و انگ خوردن به این صورت که تو خودت هم مقصری و این رابطه را می‌خواستی، سکوت می‌کنند و لذا آن‌ها مورد پیگیری قرار نمی‌گیرند.»

«درباره جرم تجاوز از یک سو قربانیان آگاهی کافی ندارند که برای مراجعه به پزشک قانونی باید چه مواردی را رعایت کنند. مثلا قربانی تجاوز نمی‌داند که بعد از تجاوز نباید دوش بگیرد یا لباس‌های خود را عوض کند بلکه ضروری است سریعا به پزشکی قانونی مراجعه کند، از سوی دیگر نیز اثبات جرم تجاوز آنچنان سخت است که قربانی آن معمولا عطای پیگیری را به لقای آن می‌بخشد. همچنین با توجه به اینکه مجازات جرم تجاوز اعدام است همین مجازات سنگین هم از دلایلی است که قضات و حتی پزشکی قانونی نسبت به اثبات این جرم به شدت سختگیرانه عمل کنند و شرایطی ایجاد می‌شود که قربانی تجاوز فشار مضاعفی را برای اثبات جرم تحمل می‌کند موضوعی که باعث انصراف قربانی تجاوز می‌شود.»

«برخی از زنان نیز به دلیل شرایط بد زندگی و رفتار‌های نادرست همسر به ستوه آمده و می‌خواهند به زندگی مشترک خود خاتمه دهند، اما در جامعه و قوانین هیچ حمایتی از این زنان نمی‌شود و در موارد بسیاری محکمه به این زنان می‌گوید که دلایلی که داری برای طلاق محکمه‌پسند نیست و اجازه خاتمه زندگی را نمی‌دهند. چنین زنانی نیز هر بار که ناچار به برقراری رابطه جنسی با همسر می‌شوند که به آن راضی نیستند در واقع در زندگی مشترک مورد تجاوز قرار می‌گیرند، اما متاسفانه قوانین ما این نوع تجاوز را منظور نکرده است. در واقع فقدان قوانین حمایتگرانه یا خلا قوانین یکی از عوامل اصلی باز ماندن دست مردان خشن است.»

«خشونت در جهان به شدت افزایش یافته است و معتقدم تا وقتی که نابرابری در اشکال مختلف زندگی انسان وجود دارد خشونت علیه زنان و کودکان هم تداوم می‌یابد، اما باید این واقعیت را در نظر بگیریم که زنان آگاه‌تر شده و حتی آنان که تحصیلات چندانی ندارند با توجه به مدرنیته و وجود رسانه‌های جمعی و جهانی به حقوق خود تا حدود زیادی آگاه شده‌اند و به‌ویژه از حق مالکیت و اختیار خود بر تن و جسم خود آگاهی زیادی کسب کرده‌اند. حقی که اتفاقا همین نگاه مالکیت نسبت به زنان سعی می‌کند از آن‌ها گرفته و زنان را کالایی تلقی کند که در دست مرد است.»

«حالا زنان به آگاهی رسیده‌اند که ملک و ناموس کسی نیستند، بلکه تنها مالک جسم و جانشان خودشان هستند، بنابراین حق دارند شیوه زندگی خود را انتخاب کرده و در صورت تجاوز، متجاوز را با صدای بلند به مراجع مربوطه معرفی کرده و سکوت را بشکنند. در واقع زنان به برابری کامل خود با مردان پی برده و حق خود را به انحاء مختلف مطالبه می‌کنند. مطالبه‌گری حقوق، اما در مواردی بلای جان زنان می‌شود، زیرا این حق برابر در مواردی نه مورد پذیرش قوانین است و نه در جامعه مردسالار مورد پذیرش قرار گرفته است.»

«با این حال وقتی زنان نسبت به حقوق خود به آگاهی رسیده و آن را مطالبه می‌کنند ممکن است جانشان را هم از دست بدهند. درباره گلاله شیخی زن جوانی که توسط همسرش به قتل رسید ماجرا به همین شکل بود. قاتل گفته بود من نمی‌خواستم او کار کند، اما گلاله جوابم را می‌داد و خواسته من را نمی‌پذیرفت. درباره تجاوز هم همین است و اگر زنی نام متجاوز را فاش کند ممکن است توسط جامعه البته در جوامع سنتی مورد نکوهش قرار گرفته یا حتی رفتار‌های انتقامجویانه نسبت به او صورت گیرد.»

«برای حذف خشونت علیه زنان ضروری است که ابتدا و در گام نخست زنان در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی، ورزشی و حتی اقتصادی وارد شده و مرد‌های فرهیخته نیز از این ورود استقبال کنند. شرایط باید به گونه‌ای باشد که در عمل برای حضور زنان در عرصه‌های مختلف مانع‌تراشی نشود. همچنین برداشتن موانع برابری اقتصادی زن و مرد مثل حقوق و دستمزد مساوی، فعالیت‌های برابر، وام، تصدی پست‌های برابر بر اساس اصل شایسته سالاری برابری میان زن و مرد، تصدی مدیریت بنگاه‌های اقتصادی و ... از دیگر راهکار‌های ایجاد برابری میان زن و مرد و حذف خشونت علیه زنان است.»

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما