نبرد فالکلند و خشم فروخورده آرژانتینیها در «دست خدا»
رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر ثبت شده در سال ۱۹۸۲ در جریان حمله نظامی بریتانیا به آرژانتین برای مالکیت سرزمینهای فرادریایی بریتانیا در جنوب اقیانوس اطلس شامل جزایر فالکلند و جزایر جورجیای جنوبی و ساندویچ جنوبی. این حمله با فرمان مارگارت تاچر انجام شد.
زمانی بود که درباره امپراطوری بریتانیا میگفتند که خورشید در آن غروب نمیکند، چرا که در تمام کره زمین مستعمره دارد. بریتانیا نخستین کشور جهان بود که صنعتی شد و نیروی نظامی مدرن به وجود آورد. این کشور با هزاران نفر از این نیرویهای نظامی مدرن میشد و از ان سو دهها هزار سرباز غیر مدرن را تار و مار میکرد و این امر به بریتانیا قدرتی بیسابقه در جهان میداد.
در نیمه دوم قرن بیستم نیز و در راستای فرایند استعمار زدایی قدرتهای اروپایی، بیشتر مستعمرات و مناطق تحت کنترل امپراتوری بریتانیا استقلال یافتند. این فرایند با بازگشت هنگکنگ به چین در سال ۱۹۹۷ به پایان رسید.
بسیاری از مستعمرات سابق امپراتوری پس از استقلال به عضویت اتحادیه کشورهای همسود بریتانیا درآمدند. اما بریتانیا به همین سادگی مایل به از دست دادن سرزمینهای فرادریایی خود نبود و زمانی که مارگارت تاچر در ۱۹۸۲ به قدرت رسید، مصمم شد مالکیت بریتانیا بر سرزمینهای فرادریایی در جنوب اقیانوس اطلس شامل جزایر فالکلند و جزایر جورجیای جنوبی و ساندویچ جنوبی میشد را حفظ کند.
این تصمیم از بیم نفوذ چپ در آمریکای لاتین بود. از طرفی آرژانتین نیز در پی تسخیر مناطق مذکور بود. جزایر فالکلند ۴۰۰ کیلومتر با سواحل آرژانتین فاصله دارند و بریتانیا از سال ۱۸۳۳ بر این جزایر حاکمیت داشت. جنگ فالکلند در نتیجه همین برتریجویی رخ داد و تبعات فرهنگی بسیاری داشت.
بیشتر بخوانید: مارگارت تاچر؛ رهبر ضد کارگری انگلستان
در روز دوم آوریل سال ۱۹۸۲ میلادی، ۹۰۰ نظامی آرژانتینی در بندر استنلی، مرکز جزایر فالکلند مستقر شدند و پرچم آرژانتین را برافراشتند و مقامات بریتانیایی ساکن در منطقه را اخراج کردند. این اقدام در بوینس آیرس، برای ژنرال لئوپولدو گیلتیری رییسجمهوری و رهبر نظامی محبوبیت نسبی به همراه داشت.
حکومت دیکتاتوری وقت آرژانتین در تلاش برای جبران اعتبار از دست رفته ناشی از بحران اقتصادی و نیز بحران اعتبار سیاسی، اقدام به تصاحب جزایر کرده بود. گمان آنها این بود که انگلیس به دلیل آنکه دیگر قدرت گذشته را ندارد (در دهه ۷۰ انگلیس بخش بزرگى از نبرد ناوها و ناوهاى هواپیمابر بزرگ خود را کنار گذاشت چرا که از عهده مخارج نگهدارى آنها برنمى آمد) بنابراین به مذاکرات سیاسى و اعتراضات دیپلماتیک بسنده مىکند اما پاسخ انگلیس کوبنده بود. آنها ابتدا توسط یک زیردریایى اتمى با ۲ اژدر، یک رزمناو آرژانتینى را در ۲۵۰ مایلى جنوب فالکلند غرق کردند و سپس به اعزام ۲ ناو عظیم هواپیمابر و ۳۰ ناوچه (فریگیت) و رزمناو و ۲۵ ناو نفربر و لجستیکى اقدام کردند در حالى که زیردریایى هاى اتمى و غیر اتمى نیز همراه آنها بود.
بریتانیا حاضر به کوتاه آمدن از مالکیت این جزایر نبود و به این ترتیب با دستور تاچر، ارتش بریتانیا عازم منطقه شد و نبردی بین نیروهای دو کشور درگرفت. ضربات پىدرپى انگلیس به نیروى دریایى آژانتین سبب از گردونه خارج شدن این نیرو شد، حال آنکه خلبانان آژانتینى از ۴ می با ورود به جنگ صحنه نبرد را تغییر دادند.
ابتدا یک سوپر اتاندارد آرژانتینى با پرتاب موشک معروف اگزوست ناو بزرگ شفیلد انگلیس را غرق کرد که در این حادثه ۲۰ انگلیسى کشته شدند. طی ۷۴ روز جنگ خونین، ۶۵۰ آرژانتینی و دستکم ۲۵۰ بریتانیایی کشته شدند. در روز چهاردهم ژوئیه همان سال، ارتش بریتانیا رسما پیروز نبرد شد. اما در طی این جنگ تعداد زیادی از بریتانیاییها کشته شده بودند و ۱۳ ناو بریتانیا غرق شده بود. جنگ فالکلند اگرچه منجر به شکست قطعى آرژانتین شد، اما ضعف نیروى دریایى را در برابر نیروى هوایى آشکار کرد.
هیچکس گمان نمى کرد سومین نیروى دریایى جهان که زمانى نه چندان دور قدرت اول و مالک نیمى از جهان بود چنین ضربات خرد کننده اى از تعدادى خلبان ارتش جهان سومى آرژانتین تحمل کند.
برای مارگارت تاچر نخستوزیر و بانوی آهنین بریتانیا، این جنگ یک پیروزی سیاسی به شمار میآمد. در آن زمان فالکلند حدود ۲ هزار سکنه داشت و تعدادی از آنها در جریان نبرد به قتل رسیدند. اگرچه این پیروزی در آن زمان به نفع تاچر شد، اما به مرور منتقدان آن در داخل بریتانیا نیز افزایش یافتند و کار به جایی رسید که دیوید کامرون آن را جنایت جنگی خواند.
دو کشور هنگامی که در سال ۱۹۹۰ میلادی روابط سیاسی خود را از سرگرفتند، توافق کردند که در زمینه شیلات و اکتشاف منابع فسیلی در آبهای منطقه همکاری کنند، اما در سال گذشته میلادی با بروز اختلاف بر سر صدور مجوزهای ماهیگیری و اجازه اکتشاف منابع هیدروکربن از سوی بریتانیا، مناقشه بر سر حاکمیت این مجمعالجزایر که آرژانتینیان آن را مالویناس میخوانند، از نو آغاز شد.
آرژانتین نیز در مقابل، جلوی ورود ناوهای بریتانیایی و نیز کشتیهای کشورهای آمریکای لاتین با پرچم فالکلند را گرفت، اقدامی که اعزام ناوشکن بسیار مدرن داونتر را از سوی بریتانیا به همراه داشت.
تبعات فرهنگی این جنگ نیز بسیار برجسته بود. وقتی آرژانتین و انگلستان در جام جهانی سال ۱۹۸۶ مقابل هم قرار گرفتند، بازی بین دو تیم آشکارا وجهه سیاسی پیدا کرد. چندسال پیش از این بازی، مارگارت تاچر دست آهنینش را بر سر آرژانتینیها فرود آورده و جزایز فالکلند را تصرف کرده بود. حالا خشم فروخورده یک ملت عاصی از استعمار و سلطه کشوری متجاوز خود را در ساقهای بازیکنانی نشان میداد که به رهبری دیهگو آرماندو مارادونا آماده انتقام بودند. گل معروف مارادونا در آن جام به دست خدا معروف شد و در برابر دست آهنین تاچر قرار گرفت.
برای فلسطین آنقدر در این چهل سال انقلاب که هر روز و شب هزار بار تلویزیون ما فقط آن ا نشان داد و کاری کرده تلویزیون ایران که اکثر مردم از نام فلسطین و اسراییل یک جوری میشوند.
این به معنای این نیست که حق را نمیدانند بلکه تکرار مداوم یک چیز تنفر ایجاد میکند و خستگی بسیار زیاد به گونه ای که قابل بیان نیست . البته آن سرزمین واقعا یک منطقه بی آب علف و خشک است نمیدانم این پیامبران عزیز و گرانقدر ما که سلام خدا و ما بر آنها باد چرا رفته اند آنجا نیامدند الشتر زیبای ما که معتدل و زمین زیاد و آب فراوان و درخت های بسیار و تمام میوه های روی زمین در آن کاشت می شود بجز موز و انبه و اینهمه الان دعوا و مرافع سر بیت المقدس و اورشلیم و اینها نبود و کسی هم جرات نمیکرد با ایرانی ها درگیر شود