کجای دنیا با نان مردم شوخی میکنند؟/ اگر با بگیر و ببند کار درست میشد، تا الان درست شده بود
رویداد۲۴ زینب غبیشاوی: اعتراضات مردمی در برخی شهرهای کشور انجام شده و معترضان به افزایش قیمت کالاها و وضعیت معیشتی خود انتقاد دارند. تا کنون همچون موارد مشابه، مهمترین واکنش حاکمیت به اعتراضات مردمی، بازداشت و برخورد با معترضان بوده است؛ برخی معتقدند باید به دولت رئیسی زمان داد و مردم مقداری تحمل کنند تا از این شرایط عبور کرد. برخی نیز بر این باورند که وضعیت معیشتی مردم به جایی رسیده که راهی جز اعتراض ندارند. سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو شورای مرزی حزب اتحاد ملت در گفتوگو با رویداد۲۴ این موضوع را بررسی کرده که در شرایط کنونی عاقلانهترین راه حاکمیت در مواجهه با معترضان چیست؟ او معتقد است وقتی حاکمیت صدای مردم و اعتراض آنها را نمیشنود، مردم راهی به جز به خیابان آمدن ندارند.
مردم راهی جز اعتراض ندارند
شریعتی میگوید: ما باید عملا این را درک کنیم که جامعه ما بر اثر سالها تورم و رکود و تحریم بی دفاع شده است. سه عامل مهلک برای هر اقتصادی در جهان این سه عامل است، جامعهای که از ۱۳۹۰ تاکنون درگیر تحریمهای فلجکننده از یک سو و سیاستهای غلط اقتصادی از سوی دیگر، به هیچ عنوان یک جامعه فربه و آماده پذیرش تحولات اقتصادی بنیادین نیست، آنهم تحولاتی که قرار است یکشبه رخ دهد و تمام هزینه آن مستقیم از سفره و جیب مردم باشد.
او میگوید: دولت برای سالهای متمادی برای کالاهای اساسی سوبسید داده است، به امید اینکه بتواند با افزایش بهرهوری در نیروی کار و فرآیند تولید، تولید کشور را بالا ببرد اما به دلیل شرایط رکود و تورمی و تحریم معامله و خرید و فروش داراییهای سرمایهای کشور، دسترسی دولت به منابع برای ادامه این سیاست به بنبست خورده است. شما اگر یک دولت آگاه و توانمند و با تجربه داشتید، به دنبال رفع علتهای این پدیده بر میآمد نه به دنبال معلول آن. شما به جای اینکه علت بیماری را از بین ببرید، عضو بیمار را قطع کردهاید. طبیعی است که در این شرایط مردم بیپناه و بیدفاع هستند و دست به اعتراض میزنند
شریعتی ادامه میدهد: اگر شرایط عادی در کشورحاکم بود و حکمرانی بر مدار خودش بود، مردم باید نمایندگانی در هیات حاکمه داشتند تا صدای آنان باشد و با دولت مذاکره میکردند. ما با ساختار حکمرانی مواجه هستیم که در آن اکثریت مردم نقش و نمایندهای ندارند و نماینده اکثریت مردم از طریق مداخله در روند انتخابات تحت عنوان نظارت استصوابی و انواع و اقسام مداخلات امنیتی و پروندهسازی و حصر، عملا هیات حاکمه را هیات حاکمه اقلیت جامعه کرده است.
بیشتربخوانید: اعتراضات مردمی در ایران / معترضان چه میخواهند؟
باید عوامل به وجود آورنده اعتراضات را از بین برد نه خود اعتراضات را
شریعتی با بیان اینکه در شرایط بحرانی اجازه داده نمیشود رسانهها، فعالان سیاسی، احزاب، اتحادیهها و ... مطالبات و اعتراضات جامعه را بازگو کند، یادآور شد: در این شرایط جامعه خودش دست به اعتراض میزند. اگر حکومت و دستگاههای امنیتی و دولت در جهت از بین بردن این اعتراضات میخواهند قدم بردارند، با بگیر و ببند امکانپذیر نیست و باید عوامل به وجود آورنده این اعتراضات را از بین ببرد و فرصت دهد که از راههای مختلف صدای مردم به گوش حاکمیت برسد.
این فعال سیاسی معتقد است که اعتراضات همچون یک تب است. او میگوید: وقتی بیمار تب میکند این نشاندهنده حیات و سالم بودن ایمنی بدن بیمار است و آگاهی میدهد که یک عفونت و اختلالی در بدن بیمار وجود دارد. اگر شما مکانیزم تب را از بین ببرید، بیمار سریعتر جان میدهد، چراکه دیگر آگاهی نمیدهد که بیمار مریض است. حاکمیت در شرایط کنونی مکانیزم تب را از مردم گرفته است. اعتراضات اجتماعی، اعتصابات و ... تب است. وقتی قشری اعتراض و اعتصاب میکند، به حاکمیت نشان میدهد که یک مشکلی وجود دارد. اگر شما این را سرکوب کنید و «علت» را برطرف نکنید، همان «علت» به تدریج پدر شما را در میآورد و شما متوجه آن نمیشوید.
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت میگوید: متاسفانه سیاستهای امنیتی و اجرایی، معطوف بر این است که اعتراض را از بین ببرد. اگر حکمران به فکر رفع علت و ریشه اعتراض باشد، اتفاقا اعتراض بسیار خوب است. این جامعه و اقتصاد بیمار است و بیمار تب میکند، عطسه و سرفه میکند و نباید آن را نادیده بگیرید. وقتی علت را از بین ببرید شروع به درمان میکنید و علائم هم خود به خود از بین میرود.
اگر با بگیر و ببند کار درست میشد که تا الان درست شده بود
او ادامه داد: وقتی به علتها نمیپردازیم، شروع به فرافکنی و توهم زدن و حل مقطعی ماجرا میکنیم. اینکه چهار نفر فعال رسانهای و سیاسی را در این شرایط بگیریم و بگوییم جامعه را به التهاب کشیدهاند، فرافکنی است و خودشان هم میدانند و فقط هم یک ثمره دارد آنهم این است که برای نیروهای امنیتی کارنامه درست میشود که بگویند ما این کارها را انجام دادیم و یک داستانی هم سر هم میکنند که این با رسانه بیگانه در ارتباط بوده و .... خب اگر دفعه قبل با این رفتارها و بگیر و ببندها مشکلی حل شده بود، الان هم حل میشد. سوال این است که کدام موضوع اجتماعی را در چند سال گذشته توانستهاند به صورت ریشهای حل کنند.
کفگیر ته دیگ خورده و به سراغ نان ملت رفتهاند
شریعتی با بیان اینکه اینها سعی دارند بگویند قرار است جراحی انجام دهیم. سال ۹۸ برای بنزین گفتند جراحی صورت بگیرد. حالا میخواهند برای آرد همین کار را انجام دهند. این غلط است و روش اداره کشور نیست، این رهاسازی و آزادسازی نیست، این مکانیزم بازار نیست، این یعنی «سیاست از ستون به آن ستون فرج است» یعنی کفگیر به ته دیگ خورده است و به سراغ نان ملت رفتهاند.
کجای دنیا با قیمت نان شوخی میکنند؟
او میگوید: کجای دنیا با قیمت نان شوخی میکنند؟ قیمت، وجدان اقتصاد است. کسی که با وجدان اقتصاد در بیفتد، اقتصاد کمرش را میشکند. قیمت را بالا میبرید، بعد پایین میآورید، رها میکنید، سوبسید میدهید. گفتند ۵۷ درصد افزایش حقوق، بعد که قیمتها بر اساس این میزان بالا رفت دیدند نمیشود، دبه کردند و بعد دوباره به ۱۰ درصد کاهش دادند، این وسط مردم بودند که نتوانستند خودشان را تطبیق دهند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب میگوید: من، شما و آن راننده اتوبوس وقتی دستمان را در جیبمان میبریم و میبینیم هیچی نداریم، متوجه میشویم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. میگویند قیمتها را قرار است به قیمتهای جهانی برسانیم، قیمت گوشت در ایران و آمریکا یکی است، اما حداقل حقوق ماهانه کارگر ایرانی ۶ میلیون تومان یعنی روزانه ۸ دلار است، ولی حداقل حقوق در امریکا روزانه ۱۲۰ دلار است. ما با قیمت نیویورک زندگی میکنیم، اما با دستمزد یک پانزدهم شهروندان آمریکایی و کانادایی. خب همه چیز را به قیمت جهانی رساندید، پس حقوق کارگر را هم به قیمت جهانی برسانید. در منطقه ما فقط افغانستان است که حقوق و دستمزد کم است، امارات ۸ برابر ما، کویت ۱۵ برابر ما به کارگر دستمزد میدهند. این شیوه برخورد با نیروی انسانی است؟ در این شرایط اگر اعتراض نکنند، پس چه کنند؟ چه راهی برای آنها گذاشتید؟
اعتراضات مردمی یعنی بیعرضگی نیروهای سیاسی
شریعتی با بیان اینکه ما دوست نداریم مردم برای گرفتن حقشان به خیابان بیایند، گفت: درست است که اعتراض حق مردم است، اما اصلا از اعتراضات خیابانی استقبال نمیکنیم، چون وقتی این صحنه را میبینیم، به بیعرضگی خودم پی میبرم که به عنوان یک نیروی سیاسی نتوانستم مشکلات مردم را با حکومت حل کنم که حالا مجبور شدهاند خودشان به خیابان بیایند. در این جا خودم و حکومت را سرزنش میکنم که مردم به جای اینکه از طریق گفتگو دنبال مطالباتشان باشند، به جایی رسیدهاند که جانشان را در کف دستشان گرفته و به خیابان میآیند. این مایه تاسف من به عنوان فعال سیاسی است. حکومت هم یا نخواسته یا عرضه نداشته که کارش را درست انجام بدهد.
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت میگوید: ما نمیخواهیم مردم برای گرفتن حقشان به خیابان بیایند و با گاز اشکآور، گلوله، باتوم و ساچمه و... مواجه شود. هیچ ایراندوستی تحمل این را ندارد که مردم اینگونه هزینه دهند. اما خب وقتی دستمان بسته است، امکانات را گرفتهاند، مردم هم برای مطالبه حقشان به خیابان میآیند. در قرآن آمده است که خداوند صدای بلند را دوست ندارد مگر صدای کسی که به آن ظلم شده است، وقتی مردم احساس ظلم، بیکفایتی، بیعدالتی و تبعیض میکنند و کسی هم صدایشان را نمیشنود، خب چه کار کنند؟ این حرفهایی که میزنیم هم برای خودمان است، چون آن بخشی که باید بشنود، تامل کند و عمل کند گوشش را گرفته است و هیچ صدایی را نمیشنود. امکان دارد سرکوبها بیشتر شود، اما خدانکند به آنجا برسد و قبل از آن فکر عاقلانهای انجام دهند.
همین خودرو خودش حداقل پنجاه درصد نارضایتی ها هست