تاریخ انتشار: ۱۸:۲۹ - ۱۵ مرداد ۱۴۰۱

بدون الظواهری چه بر سر القاعده خواهد آمد؟

قتل هدفمند ایمن الظواهری رهبر القاعده این سوال را ایجاد کرد که سرنوشت القاعده از این به بعد چه خواهد شد و چه کسی جانشین الظواهری می‌شود.

الظواهری

رویداد۲۴ فارن پالیسی در مطلبی به قلم کالین کلارک نوشت: قتل هدفمند ایمن الظواهری، رهبر القاعده، عصر دوشنبه شوکی را در سراسر جامعه امنیت ملی ایالات متحده ایجاد کرد. جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده در یک سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت، جزئیات حمله موشکی آتش جهنم را تشریح کرد که ظواهری را در بالکن خانه امنش در وسط کابل، پایتخت افغانستان کشت.

مکان او - و این واقعیت که به گفته مقامات آمریکایی، مقامات ارشد طالبان و شبکه حقانی از حضور او در آنجا آگاه بودند - شاهد دیگری است که طالبان، شبکه حقانی و القاعده یک سه گانه متحد باقی خواهند ماند. علیرغم مفاد توافقنامه دوحه ۲۰۲۰ که در به قدرت رسیدن طالبان کمک کرد، آن‌ها روابط خود را قطع نکرده و هرگز قصد قطع رابطه خود را نداشته اند. بر اساس آن توافق، طالبان متعهد شد اجازه ندهد افغانستان به پناهگاه تروریست‌های بین المللی تبدیل شود.


بیشتر بخوانید: ایمن الظواهری که بود و چرا ترور شد؟


با توجه به ظهور داعش خراسان در افغانستان، که مخالف طالبان و رقیب القاعده است، طالبان برای مبارزه با داعش بصورت فزاینده‌ای به نیروی انسانی القاعده احتیاج دارد - که حدود ۴۰۰ جنگجوی فعال در افغانستان تخمین زده می‌شود. شورش خراسان در امتداد مرز افغانستان و پاکستان، احتمال انشعاب را کمتر می‌کند. القاعده هم به نوبه خود به طالبان نیاز دارد تا پناهگاهی را حفظ کند که از آنجا بتواند به بازسازی شبکه و قابلیت‌های حمله خارجی خود ادامه دهد.

برخی مرگ ظواهری را بی اهمیت و خودش را "از قبل از کارافتاده" توصیف کرده و اظهار داشتند که مرگ او تأثیر نسبتا کمی بر جنبش جهادی جهانی خواهد داشت. اما این تحلیل نقش حیاتی ظواهری در حفظ القاعده را نادیده می‌گیرد. در حالی که ظواهری مدت‌ها به دلیل نداشتن کاریزما مورد تمسخر قرار می‌گرفت، اما آنچه که بسیار مورد انتقاد قرار می‌گیرد این است که، اگرچه او مطمئناً جذابیت اسامه بن لادن را نداشت، اما در پشت صحنه برای ایجاد اجماع در میان وابستگان القاعده، شاخه‌ها و گروه‌های مختلف کار کرد.

هنگامی که بن لادن در ماه می ۲۰۱۱ در ابوت آباد پاکستان کشته شد، ظواهری در بحبوحه تحولات ناشی از انقلاب‌های بهار عربی، زمام سازمان را در دست گرفت. او القاعده را در این دوره پرتلاطم هدایت کرد و عمدتاً توانست گروه را در طول چالش عظیم ناشی از ظهور داعش منسجم نگه دارد - اگرچه تحت رهبری او بود که شاخه عراقی القاعده منشعب و به داعش تبدیل شد. با این حال، ظواهری با نمایش القاعده به عنوان جایگزینی کمخطرتر از داعش، با بالا بردن نارضایتی‌های محلی به عنوان انگیزه اصلی وابستگان القاعده در صحنه‌های مختلف عملیات، از ساحل تا شبه جزیره عربستان، از فرار‌های بیشتر جلوگیری کرد.

با سنجیدن انتقادات مشروع از رهبری ظواهری، ممکن است به راحتی بتوان موفقیت‌های او را نادیده گرفت. اول، ظواهری از جدایی بیشتر از القاعده پس از درگیری با داعش جلوگیری کرد. او موفق شد وفاداری بقیه وابستگان را حفظ کرده و حتی از شاخه‌های جدید در سازمان، از جمله القاعده در شبه قاره هند استقبال کند. دوم، همانطور که اسفندیار میر، کارشناس القاعده می‌گوید، ظواهری "با تاکید بر وحدت و انسجام سیاسی، توانست این حس را به این گروه القا کند که در این عرصه پیشتاز است. " سوم، و در نهایت، او رابطه القاعده با طالبان را تحت فشار شدید حفظ کرد. با توجه به حضور او در کابل، این رابطه قوی‌تر از همیشه به نظر می‌رسد و می‌تواند فضای عملیاتی لازم را برای القاعده فراهم کند تا فرماندهی و کنترل خود را تقویت کند.

زمانی که بایدن یک سال پیش نیرو‌های آمریکایی را از افغانستان خارج کرد، با اصرار بر این که علیرغم نبود نیرو‌های آمریکایی، با سیاست "ورای افق" واشنگتن می‌تواند از دور دشمنان خود را کنترل، صرفا به دنبال تسکین سیاست‌گذاران بود. کمپینی که بر اطلاعات، نظارت و شناسایی توسط پهپاد‌های تقویت شده، متکی بود. اما اگرچه دولت به قتل الظواهری به عنوان دلیلی بر صحت ادعایش و کارآیی "ورای افق" اشاره می‌کند، اما این تنها یک داده در میان انبوهی از موارد است. هنگامی که ایالات متحده در ماه اوت گذشته در تلاش برای کشتن یک تروریست داعش خراسان، حمله پهپادی انجام داد، نتیجه بسیار بد بود. تلفات غیرنظامیان، از جمله کشته شدن ۱۰ افغان بی گناه که هفت تن از آن‌ها کودک بودند.

مرگ ظواهری به گمانه زنی‌هایی در مورد امیر بعدی القاعده منجر شده است. برداشت عمومی مدتهاست سیف العدل، جهادی کهنه کار مصری، مانند ظواهری، را رهبر جدید این گروه می‌داند. با این حال، گمان می‌رود که عادل در ایران در حبس خانگی زندگی می‌کند، که او را بیش از باور رهبران القاعده، در معرض خطر قرار می‌دهد.

علاوه بر این، یکی دیگر از رهبران بلندپایه القاعده، ابومحمد المصری، در حمله‌ای در سال ۲۰۲۰ در ایران کشته شد که گمان می‌رود توسط کماندو‌های اسرائیل انجام شده باشد؛ بنابراین عادل نه تنها در معرض برخورد احتمالی ایران، بلکه در معرض ترور توسط یکی از واحد‌های نخبه ضد تروریسم جهان نیز قرار می‌گیرد.

از عبدالرحمن مغربی نیز به عنوان رهبر احتمالی القاعده در پی مرگ ظواهری نام برده شده است. مغربی همچنین داماد ظواهری و یک رهبر ارشد با مدارک جهادی است - از جمله اینکه از سال ۲۰۱۲ به عنوان مدیر کل القاعده خدمت کرده است و همچنین رئیس بازوی رسانه‌ای آن، الصحاب است.

گزارش اخیر سازمان ملل در مورد بحث جانشینی القاعده نشان می‌دهد که یزید مبارک و احمد دیریه، رهبران القاعده در مغرب اسلامی و الشباب، در پایین این نمودار قرار دارند؛ و اگرچه در مقطعی تصور می‌شد که قاسم الریمی، رهبر سابق القاعده در شبه جزیره عربستان (AQAP) که در سال ۲۰۲۰ کشته شد، می‌تواند پشت سر ظواهری در صف جانشینی قرار گیرد، هیچ یک از اعضای القاعده از جمله رهبر فعلی خالد بطرفی، در گزارش سازمان ملل به عنوان جایگزین‌های احتمالی ظواهری نام برده نشده‌اند.

با توجه به اهمیتی که جهاد جهانی برای سوریه قائل شده، ممکن است در القاعده فشار‌هایی ایجاد شود تا فردی مانند ابوعبدالکریم المصری به عنوان رئیس جدید این سازمان معرفی شود. مصری در حال حاضر یکی از رهبران ارشد حراس الدین، وابسته به القاعده در سوریه است و به طور گسترده در بین نسل‌های جوان جهادی‌های القاعده مورد احترام است.

القاعده همچنین می‌تواند به دنبال نام‌گذاری یک ستیزه‌جوی جوان‌تر و نسبتاً ناشناخته به‌عنوان رهبر بعدی خود باشد با امید به جلب حامی از میان نسل‌های جوان‌تر جهادی که کمتر مشتاق پیچیدگی‌های تاریخی الهیات اسلامی بوده و بیشتر از تنفر از قدرت انگیزه می‌گیرند. حمزه بن لادن در مقطعی، با وجود اینکه فاقد تجربه میدان جنگ بود، به عنوان رهبر احتمالی گروه در آینده در نظر گرفته می‌شد. با این حال، پسر رهبر سابق هم در مقطعی از دولت ترامپ در اثر حمله هواپیمای بدون سرنشین آمریکا کشته شد، اگرچه تا به امروز مشخص نیست دقیقا چه زمانی این اتفاق رخ داده است.

اگر فاصله زمانی طولانی بین مرگ ظواهری و نامگذاری جانشین او وجود داشته باشد، ممکن است گروه‌هایی در جنوب صحرای آفریقا یا جا‌های دیگر به دنبال خودمختاری بیشتر باشند، به ویژه به این دلیل که این سازمان ها، از جمله جماعت نصرالاسلام والمسلمین و الشباب بیشتر بر نارضایتی‌های محلی و نه مأموریت بین‌المللی و تمرکز بر ایالات متحده، مانند الظواهری، متمرکز هستند. انشعاب یا گسست دائمی بین القاعده و هر یک از وابسته‌های آن فاجعه‌بار خواهد بود و می‌تواند منجر به یک اثر آبشاری در میان دیگر گروه‌های پیروی آن شود.

تسلط طالبان بر افغانستان در اوت ۲۰۲۱ فرصت منحصر به فردی را برای القاعده فراهم کرد تا دوباره به قدرت برسد. ایالات متحده و متحدانش در درجه اول بر رقابت قدرت‌های بزرگ با چین و جنگ بین روسیه و اوکراین متمرکز هستند. احساس خستگی مبارزه با تروریسم از دو دهه کمپین‌های جهانی ضد تروریسم و میل به تغییر وجود دارد. برای برخی، مرگ ظواهری ممکن است پایان منطقی این دوره و دلیل دیگری باشد که ایالات متحده می‌تواند تهدید تروریسم فراملی را با اتخاذ رویکردی فراساحلی مدیریت کند.

عملیات از بین بردن ظواهری هر چند چشمگیر بود، اما تهدید مستمر ناشی از افغانستان را از بین نمی‌برد. به گفته دولت بایدن، ظواهری تا زمان مرگش القاعده را هدایت می‌کرد و "مستمر به حملات به ایالات متحده و تقویت اولویت بندی ایالات متحده به عنوان دشمن اصلی القاعده" تاکید می‌کرد. در حالی که هیچ یک از این حملات محقق نشد، رهبر بعدی القاعده ممکن است در تشویق پیروان این گروه و الهام بخشیدن به افراط گرایان خشن بومی ساکن در غرب موفق‌تر باشد. القاعده و دولت اسلامی هر دو در دو سال گذشته متحمل یک سری شکست‌ها و از دست دادن چهره‌های کلیدی شده‌اند. برای تثبیت مجدد سلطه بر جنبش جهادی جهانی، هر دو گروه همچنان در تلاش برای حمله به غرب هستند.

همانطور که بسیاری از ناظران انتظار دارند، اگر طالبان در افغانستان در قدرت باقی بماند و از نزدیک به القاعده وابسته باشد، چشم انداز یک حمله بزرگ در غرب می‌تواند بار دیگر به واقعیت تبدیل شده و ساعت را از سال ۲۰۲۲ به قبل از یازده سپتامبر بازگرداند و افغانستان بار دیگر به یک کشور شکست خورده تبدیل شود که تهدیدی برای امنیت جهانی است.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: رهبر القاعده
نظرات شما