تنبیه بدنی یک دانش آموز توسط معلم پرورشی در خاش
رویداد۲۴ دو ماجرای متفاوت از برخورد فیزیکی با این دانشآموز اهل روستای نصرت آباد شهرستان خاش سیستان و بلوچستان روایت میشود. مدیر مدرسه میگوید شوخی بود و پدر دانشآموز و دانشآموز تنبیهشده، تاکید میکنند که ضربه بهطور مستقیم به صورت خورده است و به احتمال زیاد چشم این دانشآموز نیاز به جراحی دارد.
ماجرای وارد شدن ضربه به چشم دانشآموز کلاس چهارمی مدرسه پیام نصرت آباد، روستایی در ۵ کیلومتری شهرستان خاش سیستان و بلوچستان، اواسط هفته گذشته خبری شد. خبر هم با انتشار تصویر چشم و پلک زخمشده دانشآموز ۱۰ ساله رسانهای شد. پدر دانشآموز همان ابتدا تاکید کرد که معلم پرورشی مدرسه بهطور مستقیم با شلنگ به صورت فرزندش زده و سه روز بعد، مدیر مدرسه که حتی تصویر منتشر شده را ندیده میگوید که تنبیه در کار نبوده و معلم از روی شوخی ضربهای به دانشآموز به اسم علی محمدزهی وارد کرده که به دلیل بیاحتیاطی خود دانشآموز، ضربه به صورتش خورده است.
علی، اما صحبتهای مدیر مدرسه را رد میکند. او میگوید که ضربه را معلم بهطور مستقیم به چشم او زده است: «معلم افتاد دنبالم. من هم فرار کردم و رسیدم به در بسته کلاس و دیگر راهی برای فرار نداشتم. معلم هم سه ضربه به من زد. یکی به دستم، یکی به سینهام و دیگری به چشم چپم. بعد هم وقتی دید چشمم آسیب دید، گفت برو چشمت را بشور. او بهطور مستقیم به چشمم ضربه زد. بعد از این ضربه، چشمم خیلی درد گرفت و از آن اشک میآمد. بعدش، اما معلم اصلا نیامد ببیند چه اتفاقی برای چشمم افتاده.» علی میگوید که معلمان این مدرسه شلنگ در دست دارند، شلنگی که بلند است و خیلی سفت و کلفت. این شلنگ همیشه دستشان است. بچهها را با همین شلنگ میزنند. قبلا هم زیاد به من زده بودند، اما تاکنون کسی مثل او آسیب ندیده است.
حالا خانواده «علی» میگویند که چشم چپ بر اثر این ضربه، خونریزی کرده، ۲۰ درصد بینایی آسیب دیده و آب مروارید آورده است. پدر هم به هممیهن میگوید که به گفته متخصصان چشمپزشک، به احتمال ۹۹ درصد باید عمل شود، اما منتظرند خونریزی چشم قطع شود. پدر تاکنون جز یک صورتجلسه در بیمارستان، پیگیری حقوقی و انتظامی انجام نداده و منتظر است وضعیت فرزندش مشخص شود.
بر اساس ماده ۸۱ آیین نامه اجرایی جدید مدارس مصوب سال ۱۴۰۰، تنبیه بدنی دانشآموز و سوءرفتار با او به هر دلیل و تحت هر شرایطی ممنوع است و با متخلفان برابر قوانین و مقررات رفتار میشود. مدیر مدرسه باید همکاران خود را نسبت به امور انضباطی (ممنوعیت تنبیه بدنی و سوء رفتار با دانشآموز) آگاه کند. منظور از سوء رفتار هرگونه فعل یا ترک فعل عمدی که سلامت جسمی، روانی، اخلاقی یا اجتماعی کودک و نوجوان را در معرض خطر و آسیب قرار دهد از قبیل ضرب و جرح، محبوس کردن، سوء استفاده جنسی، توهین یا تهدید نسبت به کودک یا نوجوان در صورتی که جنبه تعدیلی نداشته باشد با قرار دادن در شرایط سخت یا قرار دادن او در شرایط سخت و غیر متعارف و یا خودداری از کمک به او است.
با این همه، اما از ابتدای امسال چندین مورد برخورد فیزیکی در مدارس گزارش شده است. یک مورد از آن مربوط به اواخر فروردین امسال در دبیرستان دوره اول روستایی در آستارا بود و دیگری مربوط میشود به اواسط مهر امسال در شهرستان بهار که معلم ضربات متعددی به یکی از دانشآموزان وارد کرد. خبر دوم در پی انتشار ویدئویی که یکی از دانشآموزان آن را گرفته رسانهای شد و گفته میشود دانشآموز بر اثر این ضربات بیهوش میشود.
مرداد امسال بود که معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش درباره میزان شکایت والدین با موضوع تنبیه بدنی در مدرسه اعلام کرده بود که سال گذشته حدود ۴۰ مورد پرونده اتهامی با این موضوع رسیدگی شد و برای آن هم رای صادر شد. اما آماری از موارد تنبیه بدنی امسال در دست نیست.
بیشتربخوانید: مجازات تنبیه بدنی دانش آموزان
صورتجلسه تشکیل شده
واحد یارمحمدزهی پدر «علی» است. او پیش از این به یکی از خبرگزاریها اعلام کرده بود که فرزندش با چشم قرمز و اشکی به خانه آمده و گفته که معلم او را با شلنگ زده است. وضعیت چشمهای «علی» منجر شد تا پدر دست بچه را بگیرد و اول به مدرسه و بعد به دو بیمارستان در زاهدان ببرد.
پدر توضیح بیشتری میدهد و میگوید که اتفاق رخ داده در بیمارستان از سوی کلانتری صورتجلسه شده است: «اتفاق ساعت ۱۱:۳۰ روز یکشنبه برای علی افتاد. او دانشآموز کلاس چهارم مدرسه پیام علم در روستای نصرتآباد خاش است. آن روز معلمشان نیامده بود و معلم پرورشی و ورزش که یک نفر است، سر کلاس رفته بود. آنطور که علی به من گفت به معلمش دست زده و صدایش کرده که معلم عصبانی شده دنبالش کرده و با شلنگ به او زده. یک بار به دستش زده و یک بار به پیشانیاش. بعد از این اتفاق هم، به کلاس رفته و تا زنگ آخر مانده. درحالیکه چشمش به شدت درد میکرد و قرمز شده بود و اشک میآمد.»
پدر میگوید روستای نصرت آباد حدود ۵ کیلومتر دور از شهر است، اما مدرسه کمترین امکانات را دارد، اصلا شبیه مدرسه نیست، دیوار ندارد، سرویس بهداشتی ندارد، محوطهاش خاکی است و از مدرسههای تازه ساخت است: «وقتی علی به خانه آمد دیدم چشمش قرمز است و اصلا نمیتوانست آن را باز کند، مدام هم اشک میآمد، وقتی فهمیدم چه اتفاقی افتاده، دستش را گرفتم و به مدرسه بردم، اما شیفت پسرانه تمام و شیفت دخترانه شروع شده بود و مسئولان شیفت صبح در مدرسه نبودند. از همان جا او را به چشمپزشک منطقهمان بردم. گفت چشم خونریزی کرده است، او را ببرید بیمارستان چشمپزشکی الزهرای زاهدان. ما هم رفتیم زاهدان. آنجا چشمش را معاینه کردند گفتند بینائیاش ۲۰ درصد آسیب دیده و خونریزی کرده. دارو دادند و گفتند اگر با این داروها چشمش خوب نشد باید او را عمل کنید.».
اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. پدر میگوید در آخرین مراجعه به پزشک، اعلام شده که در اثر این ضربه چشم چپ علی آب مروارید آورده است و احتمال خیلی زیاد باید عمل شود: «ما از روز حادثه هر روز در زاهدان به بیمارستان میرویم. هوا هم خیلی سرد است و رفت و آمدمان سخت شده. آنجا به ما گفتند تا زمانیکه خونریزی قطع نشده نمیتوان او را عمل کرد، البته در حال حاضر وضعیت خونریزی بهتر شده است.»
پدر علی از مسئولان مدرسه گلایه دارد: «وقتی ماجرا را به رئیس مدرسه گفتم، منکر شد، گفت که معلم علی را نزده. اول گفت شاید در مسیر مدرسه چنین اتفاقی افتاده است. درحالیکه مدرسه تا خانه تنها ۵۰۰ متر است. بعد گفتند که معلم نخواسته بزند. علی سرش را برگردانده و شلنگ به صورت علی خورده است و اتفاق عمدی نبوده. از همه اینها گذشته، مدیر مدرسه بیشتر از همه از این شاکی بود که چرا خبرنگاران از این موضوع باخبر شدهاند. میگفت که خودمان حلش میکردیم و نیازی نبود موضوع رسانهای شود. من به او گفتم که مگر بچهام آدم کشته که معلم اینطور دنبالش میکند؟ از وقتی که فهمیدم که چشمش آب مروارید آورده، به شدت بههمریختهام.»
او میخواهد از مدرسه و معلم شکایت کند: «علی اصلا دانشآموز بازیگوشی نیست. قبلا یک بار دیگر هم علی را با شلنگ زده بودند. او این موضوع را به خالهاش گفته بود. حتی یک بار گفت که دیگر نمیخواهد به مدرسه برود. من هم به مدرسه رفتم و گفتم که اصلا حق ندارید بچهام را بزنید، بازیگوشی کرده باشد یا درس نخوانده باشد حق تنبیه او را ندارید. البته این بار اولی نیست که چنین اتفاقی در مدرسه میافتد. یکی از اولیاء مدارس به ما زنگ زد و گفت که یکی از معلمان از دانشآموز خواسته دستش را خیس کند و بعد که برگشته با شلنگ به دستش زده است تا دستش بیشتر درد بگیرد.»
یارمحمدزهی میگوید که از سمت مدرسه پیگیری صورت نگرفته و حتی معلمی که اینکار را کرده، با آنها تماس نگرفته است: «هنوز برای پیگیری به آموزش و پرورش مراجعه نکردهام. در این روزها درگیر درمان او بودم، از مدرسه چند نفر با ما تماس گرفتند، اما خود معلم با ما صحبتی نکرده است. مدیر به ما گفته که اگر نامهای خواستید بگویید. به هر حال اتفاق در محیط مدرسه رخ داده و آنها باید هزینهها را پرداخت کنند.»
پدر کارگر ساختمانی است و میگوید که هزینههای درمان تا همین حالا هم برایش سخت بوده است. او میگوید از وقتی فهمیده چشم علی آب مروارید آورده قصد شکایت دارد، درحالیکه مدیر از او خواسته که شکایت نکند. پدر میگوید که پس از درمان قصد دارد فرزندش را از این مدرسه منتقل کند.
تنبیهی در کار نبود
جمالزهی، مدیر مدرسه پیام نصرتآباد است و ماجرای دیگری از حادثه روز یکشنبه در مدرسهاش را روایت میکند. او میگوید که معلم پرورشی که در این ماجرا درگیر شده، ارتباط خوبی با دانشآموزان دارد و اتفاقا هم علی یکی از بهترین دانشآموزان این مدرسه است. تمام معلمان هم او را دوست دارند. روز یکشنبه زنگ آخر بود که این اتفاق افتاد.
او در توضیح بیشتر میگوید: «معلم در راهرو مشغول قرار دادن روزنامهدیواری بود که اتفاقا اسم علی و برادرش که دانشآموز دیگر این مدرسه است، روی آن نوشته شده بود، علی از معلم میپرسد که اسم ما کجاست و مدام این موضوع را تکرار میکند معلم هم با دست نشان میدهد که اسمشان کجاست، علی برای شوخی دنباله لباس معلم که لباس بلوچی بود را میکشد و همین منجر میشود تا معلم دنبالش کند. همه اینها هم از روی شوخی بود. در نهایت وقتی معلم از یک وسیلهای که شبیه شلنگ است استفاده میکند، علی بهطور ناگهانی سرش را بر میگرداند و شلنگ به صورتش میخورد.»
او میگوید چیزی که دست معلم بود شلنگ نبود، یک تکه لوله پلیکاست که، چون هوا سرد بود سفت شده بود، اما در روز نرم است و همیشه دست معلمان است. ضربهای که به علی خورده بین چشم و پلک او بوده است.
جمالزهی میگوید بعد از این اتفاق، پیگیر شده تا موردی برای دانشآموز پیش نیامده باشد که یکی از معلمان سراغ علی رفته و وقتی برگشته گفته که اتفاقی نیفتاده است. مدیر مدرسه تاکید میکند که این اتفاق عمدی نبوده و تنبیهی در کار نبوده است: «معلم پرورشی بیشتر از ۲۰ سال سابقه کار دارد، او بهتازگی به این مدرسه آمده بود و به دلیل شرایط و مشکل قلبیای که داشت، در وضعیتی نبود که برای بخش آموزش فعال شود، به همین دلیل بهعنوان معلم پرورشی و ورزش فعالیت میکرد. پس از این اتفاق آمد و گفت که اینطور شده و قصدی در کار نبوده و مشکلی هم برای علی پیش نیامده است.»
براساس اعلام مدیر مدرسه، تا روز سهشنبه به دلیل تشابه اسمی نمیدانسته که علی مورد اصابت این ضربه قرار گرفته است: «مادرش با من تماس گرفت و انصافا هم خانواده برخورد خیلی خوبی با ما داشتند. من هم با پدرش در ارتباط هستم و مشکل خاصی هم برای علی پیش نیامده است. پدر هم گفت که مشغول درمان هستند. تا زمانی که از زاهدان برنگردند به آنها دسترسی نداریم. ابتدای هفته حتما با پدرش ملاقات میکنیم.»
همه معلمان آن لوله را در جیب دارند
او در پاسخ به این سوال که چرا باید در این مدرسه از وسیلهای شبیه شلنگ استفاده شود، توضیح میدهد: «ما در این مدرسه شلنگ یا شلاق نداریم، من ۴ سال است در این مدرسه مدیر هستم و مخالف تنبیهام. این وسیله هم همیشه در جیب معلم است.»
براساس اعلام جمالزهی، این مدرسه نزدیک به ۲۳۰ تا ۲۴۰ دانشآموز و ۱۳ تا ۱۴ معلم دارد. او درباره اظهارات پدر علی درباره اینکه این نوع رفتارها در مدرسه سابقه داشته است، میگوید: «علی یک مقدار بازیگوش است، اما اینطور نیست که تنبیهی صورت گرفته باشد.» او درباره حضور علی در مدرسه هم میگوید که روز بعد از این حادثه به دلیل سردی هوا، مدرسه تعطیل بود. روز بعدش هم یکسوم دانشآموزان آمده بودند، اما ظاهرا علی به دلیل این مسئله به مدرسه نیامده است.
معلم مربوطه بیماری قلبی دارد
او میگوید تصویر چشم علی را ندیده و تا روزی که مادر علی با او تماس گرفته، نمیدانسته دقیقا کدام دانشآموز دچار این مشکل شده است. جمالزهی درباره اینکه چرا از سوی مدرسه پیگیری خاصی صورت نگرفته است، توضیح میدهد: «با پدر علی صحبت شده و او هم برخورد تندی نداشته است. معلم مربوطه هم میخواست به زاهدان برود، اما من به دلیل مشکل قلبیای که دارد، از او خواستم که برگردد. میترسیدم آنجا صحبتی شود و بیماری او دردسرساز شود.»
مدیر مدرسه از برگزاری جلسهای در مدرسه با حضور معلم پرورشی و چند معلم دیگر در روز چهارشنبه هفته گذشته یعنی ۴ روز بعد از حادثه خبر میدهد و میگوید: «در آن جلسه هم معلم پرورشی گفت که به شوخی این اتفاقات افتاده است. اما به هر حال باید علی باشد که توضیح دهد و تا زمانی که برنگردد نمیتوان فهمید چه اتفاقی افتاده است.» او تاکید میکند که با رسانهای شدن این موضوع، اما هنوز از سوی آموزش و پرورش تماسی با آنها گرفته نشده و آنها منتظرند تکلیف چشم علی مشخص شود.
قوانین به مدیران و معلمان یادآوری شود
علی زرافشان، قبلا معاون دوره متوسطه آموزش و پرورش بود و حالا بهعنوان مسئولی که قبلا در این وزارتخانه بوده درباره اتفاق افتاده آن هم در یک منطقه محروم به هممیهن میگوید: «آموزش و پرورش برای جلوگیری از هر خشونتی در مدارس، مناطق کمبرخوردار را در اولویت قرار میدهد، اما این مسئله نباید تنها در این مناطق خلاصه شود. تمام قوانین باید به مدیران و معلمان مدارس یادآوری شود، به ویژه آئیننامه اجرایی جدید مدارس که تصویب شده، لازم است به صورت دورههای آموزشی که از سوی مدیران مدارس برگزار میشود به معلمان اعلام شود تا آنها با وظایفی که قانون برایشان پیشبینی کرده است، آشنا شوند. البته اگر هم موردی از خشونت علیه دانشآموز اتفاق بیفتد، آموزش و پرورش به صورت جدی با آن برخورد میکند.»
او، وضعیت مدارس در مناطق محروم را هم مورد توجه قرار میدهد و میگوید: «در مناطق محروم مدارس، معمولا از امکانات خوبی برخوردار نیستند. اغلب دیوار ندارند و مثل مدارس شهری نیستند. اما اینکه بگوییم به استناد آمارها در این مناطق دانشآموزان بیشتر تنبیه میشوند یا خشونت بیشتری در ارتباط با آنها رخ میدهد، اینطور نیست. یعنی آمار بالاتری نداریم.»
او با اعلام اینکه شرایط اجتماعی هم در وقوع این اتفاقات تاثیرگذار است، درباره خشونت علیه دانشآموزان در مدارس میگوید: «این موضوع سالهاست که در وزارت آموزش و پرورش طی بخشنامههایی مورد توجه قرار گرفته و بهطور مکرر یادآوری میشود. با این حال هر چند وقت یک بار این اتفاقات از سوی مدیران یا معلمان برخی مدارس رخ میدهد، اما فراوانیاش زیاد نیست و حالا تبدیل به فرهنگی در مدارس شده و ما هم کمتر درباره آن میشنویم.»
بر اساس اعلام این مدیر پیشین آموزش و پرورش، روند تنبیههای بدنی و خشونت فیزیکی در مدارس کمتر شده است: «زمانی که من در آموزش و پرورش مسئولیت داشتم، یک موردی از خشونت فیزیکی در مدرسه رخ داد که نمایندگان مجلس از ما خواستند تا در کمیسیون آموزش توضیح دهیم. یعنی این مسئله برایشان مهم بود.»
منبع: هم میهن
دوران کتک و توهین به بچه ها گذشته. ما فرزندانی با اعتماد به نفس می خوایم نه مثل خودمون که هر چی تو سرمون زدن سکوت کردیم و الان مملکتمون شده این! و جرات هیچ اعتراضی هم نداریم