چرا مراسم روز دانشجو کم رونقتر از همیشه برگزار شد؟
رویداد۲۴ میثم سعادت: مراسم روز دانشجوی سال ۱۴۰۲ کمرنگتر از هر سال دیگری برگزار شد. در واقع هفتادمین سالگرد بزرگداشت شهادت سه دانشجوی معترض دانشگاه تهران، رونق سالهای گذشته را نداشت و از چند سال گذشته مراسم روز دانشجو به مراسمی تشریفاتی تبدیل شده که تقریبا به محلی برای برگزاری استنداپ کمدی شده است!
در داخل خبری از شور هر ساله این مراسم نبود و در آن سی آبها هم، رسانههای خارجنشین شاید تمایلی نداشتند تا این روز را به مخاطبان خود یادآوری کنند؛ چه اینکه این روز بزرگداشت زمانی است که در دوره حکومت پهلوی در آستانه سفر رئیس جمهور آمریکا، دستور تیراندازی به دانشجویان داده شده بود و یادآوری چنین روزی برای حامیان سلطنت چندان خوشایند نیست.
اما در داخل نیز روز دانشجو به سخیفترین شکل ممکن از طرف دستگاههای تبلیغاتی مواجه شد. شهرداری تهران بنرهایی در سطح شهر نصب کرد که روی آن روز دانشجو را به دانشجویانی که «لیسانس را ۱۲ ترمه میگیرند»، «از ترس سربازی تا دکترا درس میخوانند» و «به خاطر جزوه گرفتن و ازدواج وارد دانشگاه میشوند» تبریک گفته بود!
مسائلی نزدیک به همین مضامین هم در برنامه تلویزیونی «پاورقی» به تصویر کشیده شد. آنها سرود یار دبستانی را که سالهاست در تجمعات دانشجویی به عنوان سرود همبستگی دانشجویان معترض همخوانی میشود، با همین مفاهیم جزوه و وضعیت اتاقهای خوابگاه و ... را در مقابل حرمتی که دانشجویان برای مراسم روز دانشجو قائل هستند، با ادبیاتی چرک و مبتذل بازخوانی کردند. اما چرا مراسم روز دانشجوی امسال، کم رونقتر از همیشه بود؟
تشکلهای منتقد دانشگاه
در سالهای دولت روحانی، تشکلهای منتقد، پر حاشیهترین برنامههای روز دانشجو را برگزار میکردند. تشکلهای منتقد را میتوان در چهار دسته، صورتبندی کرد:
اول) تشکلهایی که با اصلاحطلبان میانهرو سمپاتی داشتند که عموما در آن سالها به دنبال اتحادیهای به نام تادا بودند. (تشکلهای اسلامی دانشگاههای ایران) این تشکلها تا مرز دریافت مجوز اتحادیه هم رفتند، اما در نهایت با فشار دستگاههای امنیتی، این مجوز به آنها داده نشد. نمایندگان آنها در جلسه فعالان دانشجویی با حسن روحانی تریبون داشت و در جلسات دیدار با رهبری نیز به عنوان مستمع دعوت شده بود. تلاش آنها برای دریافت مجوز تا سال ۹۸ هم ادامه داشت، اما به نظر میرسد تعداد زیادی از تشکلهای تادا، به خاطر برگزار نکردن انتخابات و مسائلی از این دست، در حالت تعطیلی به سر میبرند.
دوم) تشکلهایی که به دنبال احیای دفتر تحکیم وحدت بودند و به عنوان «تشکلهای احیا» شناخته میشدند. دفتر تحکیم از قدیمیترین جریانهای دانشجویی است که پس از انتخابات سال ۸۸ توسط نهادهای امنیتی منحل شد و حتی نام آن نیز به جریانهای اصولگرا هبه شد تا از این پس آنها با نام تحکیم وحدت فعالیت کنند. دانشجویان مسلمان همچنان به دنبال این انجمنها هستند و تا امروز فعالیت آنها بینتیجه مانده است.
بعد از اینکه دفتر تحکیم وحدت به دست اصولگرایان مصادره شد، تعدادی از دانشجویان قدیمی با روی کار آمدن روحانی، به دنبال احیای دفتر تحکیم وحدت در یک تشکیلات جدید بودند و به عنوان تشکلهای احیا شناخته میشدند و بعد تحت عنوان دانشجویان متحد، درخواست مجوز اتحادیه خود را به وزارت علوم دادند. عبدالله مومنی، بهاره هدایت و ضیا نبوی چهرههای قدیمی تحکیم وحدت بودند که برای این دانشجویان الگوی فعالیت سیاسی بودند.
عموم فعالان قدیمی عضو دفتر تحکیم، از این تشکیلات دفاع میکردند و در دانشگاههای بزرگ تهران مثل امیرکبیر، علامه و ... نیز تشکلهای همسویی تاسیس کردند. وجه افتراق اینها با تادا، تلاش برای فاصله گذاشتن بین فعالیت دانشجویی و فعالیت احزاب بود. سال گذشته نام دانشجویان متحد زیر بعضی از بیانیههای اعتراضی دیده میشد که در کانال تلگرامی به همین نام نیز منتشر میشد.
سوم) تشکلهای منفردی که وارد این خط کشی نشده بودند مثل انجمن اسلامی تهران و انجمنهای چند شهر بزرگ دیگر. در واقع در نبود یک اتحادیه بزرگ بین تشکلهای منتقد، این تشکیلات تصمیم گرفته بودند خود را درگیر اختلافات درونی دانشگاههای دیگر نکنند. سال ۹۶ حدود ۲۰۰ تشکل دانشجویی از روحانی حمایت کرده بودند که ۱۰۰ تای آنها عضو هیچکدام از دسته بندیهای تادا و متحد نبودند.
چهارم) تشکلهای چپ که عموما در شوراهای صنفی یا انجمن علمی دانشکدههای علوم انسانی فعالیت داشتند. همه این تشکلها از طریق نشریات دانشجویی که نسخه اینترنتی هم داشتند، میتوانستند با سایر دانشجویان ارتباط بگیرند.
بخش عمده برنامههای انتقادی دانشجویی توسط همین تشکلها انجام میشد اما انتخابات سال ۸۸ و اعتراضات سال ۶۹ و ۹۸ و ۱۴۰۱ باعث شد عمده بدنه آنها بازداشت و سرکوب شوند و در حال حاضر جریانهای چندان فعالی میان آنها وجود ندارد.
بیشتر بخوانید: تاریخ سرکوب دانشگاه در ایران
چرا تشکلهای منتقد دانشجویی ساکت شدند؟
تعطیلی تقریبا دو ساله دانشگاههای سراسر کشور به خاطر شیوع بیماری کرونا، باعث شد تا روند عضو گیری این تشکلها با مشکل مواجه شود. همچنین سال گذشته بعد از اعتراضاتی که در دانشگاههای مختلف صورت گرفت، دانشجویان قدیمی این دانشگاهها که نسبت به تازهواردها سرشناستر بودند، عموما هدف تعقیب قضایی قرار گرفتند. تعداد زیادی از آنها احضار و بازداشت و تعلیق شدند و عملا باعث شد تا این تشکلها سال جدید را در انزوا آغاز کنند.
تعداد زیادی از تشکلها و انجمنهای اسلامی امکان برگزاری انتخابات را پیدا نکرده اند و مدیران دانشگاهی دولت رئیسی نیز از این فرصت استفاده کرده و مجوز این تشکلها را لغو میکند؛ شبیه برخوردی که از سال ۸۴ تا ۹۲ با دفتار انجمن اسلامی صورت گرفت و در نهایت اکثریت اعضای دفتر تحکیم وحدت به اصولگرایان نزدیک به احمدی نژاد رسید.
تشکلهای اصولگرای دانشجویی
پیش از این مثلا در سالهای ۸۸ تا ۹۲ این سابقه وجود داشت که تشکلهای منتقد اجازه برگزاری برنامههای دانشجویی در روز دانشجو را نداشته باشند، اما در همه این سالها، تشکلهای اصولگرا سعی میکردند جای خالی تشکلهای منتقد را پر کنند. حتی در سالهای دولت روحانی هم تشکلهای اصولگرا با استفاده از تعدد اتحادیهها و تشکل ها، سعی میکردند در هر دانشگاه چندین مراسم برگزار کنند تا در رقابت با تشکلهای رقیب، دست بالاتر را داشته باشند. اما امسال این تشکلها هم در ضعیفترین حالت خود بودند و با وجود اینکه با تمام ارکان حاکمیت، از دولت و مجلس گرفته تا شورای نگهبان و قوه قضائیه و حتی شهرداری تهران، ارتباط خوبی دارند، اما این ارتباط موجب پر رونق شدن برنامههای آنها نشد. به نظر میرسد این اقبال کم دستکم ۴ دلیل داشته است:
یکم) نبود بدنه دانشجویی
تشکلهای اصولگرا نیز مثل تشکلهای منتقد در این سالها این امکان را نداشتند که دانشجویان جدیدی را برای عضویت در تشکلهای خود، جذب کنند. این مسئله موجب شده کادر مرکزی این تشکلها که از حمایتهای مناسبی هم برخوردار است، به این وضعیت عادت کند. آنها بدون اینکه ضرورتی برای پاسخگویی به بدنه احساس کنند، در اتفاقات مختلف بیانیه صادر میکنند و با مقامات ارشد به گفتگو مینشینند و لذا از وضعیت فعلی رضایت دارند.
دوم) مسئله زنان در تشکلهای دانشجویی
اعتراضات سال گذشته، حول محور حقوق زنان، باعث شکلگیری گفتگوهای جدی بین دانشجویان شد. در این میان، مشخص بود دانشجویان اصولگرا دچار فقدان برنامه روشن درباره حقوق زنان هستند. همین مسئله ورود دانشجویان دختر را به تشکلهای اصولگرا، با چالش جدی مواجه کند. دانشجویان دختر نزدیک به اصولگرایان حالا با تناقضهای جدیدی مواجه هستند و درباره بسیاری از تبعیضها علیه زنان، پاسخ روشنی ندارند.
سوم) نداشتن شعارهای جدی دانشجویی
اصولگرایان در سالهای دولت روحانی در موضع مطالبهگری بودند. آنها دولت و مجلس وقت را زیر سوال میبردند و برای وزیران و مدیران خط و نشان میکشیدند. اما حالا آنها اجازه چنین برنامههایی را ندارند. در نهایت میتوانند مستمع سخنرانی وزیران باشند و این چیزی نیست که برای دانشجویان جذاب باشد.
چهارم) رقیب هراسی تشکلهای اصولگرا
در یکی دو سال گذشته، برنامههای اصولگرایان بارها توسط یکی دو دانشجوی معترض به چالش کشیده شده است. دانشجویانی که از فرصت استفاده میکنند و پشت تریبون قرار میگیرند و سخنران و برگزارکنندگان برنامه را به چالش میکشند و بعد تصاویر آنها میلیونها بار در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. همین مسئله باعث پرهیز تشکلهای اصولگرا از برگزاری برنامه با حضور عموم دانشجویان شده است.
شانزده آذر بیرمق امسال تمام شد. اما بعید است پتانسیل دانشجویانی که به سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود علاقهمند هستند، تمام شده باشد. بیایید به این مسئله هم فکر کنیم که اگر بستر فعالیت در دانشگاه مهیا نباشد، این انرژی کجا بروز و ظهور مییابد؟