فیلم شکار زرافه توسط کروکدیل
رویداد۲۴ حسین فلاحی: فیلم دراماتیک از یک زرافه و یک تمساح در حال نبرد توسط راهنمای میدانی «آزاد ماریو پل» که در حال راهنمایی یک تور بود، گرفته شد. ماریو با به اشتراک گذاری این داستان میگوید: «من در این روز یک تور را برای Vula Tours راهنمایی میکردم. ساعت 10 صبح محل خوردن صبحانهمان را ترک کرده بودیم و به امید یافتن یک پلنگ به سمت H4-1 حرکت کردیم! در حدود 1.5 کیلومتری سابی پایین، گله ای از زرافه ها را در آن سوی رودخانه دیدم که به بستر رودخانه خیره شده بودند. تجربه ام می گفت که حتماً نوعی شکارچی در این نزدیکی ها وجود دارد. ما متوقف شدیم و جستجو کردیم. سپس تصمیم گرفتم به داخل حلقه کوچک زرافه ها بروم و آنجا بود که زرافه ای را دیدم که صاف روی شن ها افتاده بود. این من را متحیر کرد زیرا نمیتوانستم هیچ شکارچی ای در اطراف ببینم.»
ماریو افزود: « زرافه بعد از آن نشست و من به سادگی فکر کردم که ممکن است لیز خورده و افتاده باشد. آنچه بعد اتفاق افتاد را هرگز نمی توانستم پیش بینی کنم. زرافه سعی کرد بایستد و من در آن لحظه یک کروکودیل را که به پایش چسبیده بود را دیدم. این کروک 4 تا 5 متر طول داشت. زرافه نتوانست روی پاهای خود بلند شود و به دلیل سنگینی کروک به زمین سقوط کرد. یک کروک به این اندازه می تواند به راحتی نزدیک به یک تن وزن داشته باشد. زرافه بارها و بارها سعی کرد بایستد و هر بار این کروک عظیم را به هوا می کشید. ما بیش از یک ساعت آنجا نشستیم، به این امید که زرافه بتواند به نحوی از آرواره های این کروک غول پیکر فرار کند.»
ماریو ادامه داد: « با این حال اما هر بار با سقوط این زرافه بدبخت روی زمین مواجه شدیم. ما می شنیدیم که زرافه چگونه به زمین می افتد و رنج و عجز او را احساس می کردیم. این برای ما بسیار آسیب زا بود زیرا دیگر تحمل دیدن درد این زرافه بیچاره را نداشتیم و بنابراین آنجا را ترک کردیم. یک ساعت بعد دوباره از کنارش گذشتیم و زرافه بیچاره همچنان ناامیدانه سعی می کرد بلند شود. او به وضوح خسته شده بود و می دیدیم که این تمساح قرار نیست آن را رها کند.»
ماریو در پایان گفت: « حوالی ساعت 13:30 شنیدیم که کروک زرافه را رها کرده و به آب برگشته و فقط زرافه را تماشا میکند. زرافه ظاهراً چندین بار دیگر سعی کرد از جایش بلند شود اما پایش به شدت شکسته و کاملاً خسته شده بود. برای بقیه بعد از ظهر، اتفاق خاصی نیفتاد. تا روز بعد، پراید شیرها با زرافه روبرو شد و کار آن را تمام کرد.»