تاریخ انتشار: ۲۳:۳۷ - ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد:

دیدار رئیس مجلس ایران با آدولف هیتلر

حسن اسفندیاری، رئیس وقت مجلس ایران، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۱۶ همراه با خانواد رضاشاه پهلوی به آلمان رفت تا پیمان دوستی رضاشاه پهلوی و هدایای وی را به آدولف هیتلر تقدیم کند. اتحاد دولت رضاشاه پهلوی با آلمان نازی یکی از بزرگترین اشتباهات سیاسی وی بود.

دیدار رئیس مجلس ایران با آدولف هیتلر

رویداد۲۴: دولت ایران از دوران پیروزی انقلاب مشروطه لزوم مدرن‌سازی کشور را حس کرده بود، اما برای مدرن شدن به همکاری با کشور‌های صنعتی نیاز داشت. در این ایام سیاست خارجی تحت نفوذ تفکری قرار داشت که رضاشاه نیز از آن متاثر بود. این تفکر عبارت بود از «روابط خوب با روسیه و بریتانیا، بی‌طرفی در سیاست جهانی و رابطه دوستانه نزدیک با یک نیروی سوم جهت برقراری یک موازنه بین روسیه و انگلیس» از این‌رو سیاست خارجی رضاشاه و دلتمردان مشروطه‌خواه مبتنی بر جستن نیرویی ثالث بود بنابراین به نوعی «نه شرقی شوروی» و «نه غربی بریتانیا و آمریکا» از همان سال‌ها در ذهن ایرانیان جای گرفت.

پس از قدرت اینکه رضاشاه به پادشاهی رسید اقدام برای مدرنیزاسیون کشور جدی‌تر شد و به تبع آن دولت در پی همکاری با یکی از ابر قدرت‌های جهان بود. رضاشاه و تکنوکرات‌های اطرافش نسبت به کشورهایی، چون بریتانیا، شوروی و آمریکا بدبین بودند. بدبینی به بریتانیا و روسیه به علت سابقه استعماری آن‌ها در ایران و همچنین ترس از گسترش «مرام اشتراکی» بود. البته دولت کمونیستی جدید تمام قرارداد‌ها استعماری خود با ایران را لغو کرده بود، اما رضاشاه با ایدئولوژی بلشویسم سر دشمنی داشت و از نفوذ آن در ایران به شدت می‌ترسید.

رضاشاه همچنین با آمریکا روابط خوبی نداشت و این کشور را که از اواخر قرن نوزدهم مشخص شده بود قدرتی بیش از دیگر کشور‌ها خواهد گرفت، به درستی نشناخته بود. در دوران رضاشاه روابط ایران و آمریکا به دستور شاه قطع شد و «آرتور میلسپو» که حسابدار آمریکایی بود و از طرف مشروطه‌خواهان برای سامان دادن اوضاع مالی کشور به ایران سفر کرده بود، توسط رضاشاه از کشور اخراج شد. همچنین روابط ایران و فرانسه پر تنش بود و تا سال ۱۹۳۹ حالت دوستانه و عادی نداشت، اما آلمان یک استثنا بود. ناسیونالیسم جدید در ایران به شدت به افسانه‌های نژادی توجه می‌کرد و خاندان پهلوی با تمام قدرت ایدئولوژی شوونیستی خود را که از «تاریخ پرشکوه ایران باستان» و «نژاد آریایی» دم می‌زد، تبلیغ می‌کرد. ناسیونالیسم تازه ظهور با جنبش نازیستی آلمان پیوند‌های نزدیکی داشت. از این رو رضاشاه و دولتش به آلمان متمایل شدند. ایران جزو معدود کشور‌های خاورمیانه بود که ایدئولوژی نازیسم در آن علنا ترویج می‌شد و نازی‌ها حتی یک روزنامه رسمی در تهران منتشر می‌کردند.

چهره‌هایی همچون «سر آرتور کریستین سن» در همان دوره کتاب «ایران در زمان ساسانیان» را نوشتند تا با بیانی علمی عظمت ایران باستان پیش از اسلام را نیز نشان دهند. عظمت دوره هخامنشی و عظمت کورش کبیر در دوره رضاشاه مطرح شد و البته در دوره محمدرضا شاه پهلوی به اوج خود رسید و نیای شاهنشاهی در ایران به صورت رسمی در تحقیقات تاریخی طرح شد. آدولف هیتلر در یکی از سخنرانی‌هایش مدعی شد ایران با نژاد برتر آریایی در ارتباط است که این امر باعث خوشحالی ناسیونالیست‌های داخلی شد. همین امور باعث شد رضاشاه نام کشور را که تا آن زمان «پرشیا» بود به «ایران» تغییر دهد. چرا که یادآور قوم آریایی بود و شکوه باستانی کشور. این نژادپرستی و شوونیسم جدید با افکار کسانی، چون کنت گوبینو که نژاد ایرانیان را نزدیک به مردم نوردیک شمال اروپا می‌دانست و تاثیر آن بر ایرانیانی که در اروپا تحصیل می‌کردند، تقویت شد.

رابطه ایران و آلمان در جنگ جهانی دوم 

دولت پهلوی که هیتلر را فاتح بعدی جهان می‌دانست و پیوندی ایدئولوژیک با رایش سوم برقرار کرده بود، تمام ظرفیت سیاست خارجی خود را بر حمایت از آلمان نازی استوار کرده بود و نهایتا همین موضوع به یکی از عوامل اصلی سقوط رضاشاه بدل شد.

دولت رضاشاه در ۱۰ شهریور ۱۳۱۸ و تنها یک روز پس از شروع جنگ جهانی دوم اعلام بی‌طرفی کرد و در ۱۱ شهریور نخست‌وزیر وقت ایران در بیانیه‌ای رسمی نوشت: «در این موقع که متاسفانه نایره جنگ در اروپا مشتعل گردیده‌است دولت شاهنشاهی ایران به موجب این بیانیه تصمیم خود را به اطلاع عموم می‌رساند که در این کارزار بی‌طرف مانده و بی‌طرفی خود را محفوظ می‌دارد.» سفیر وقت آلمان در نامه‌ای به وزارت امور خارجه از اعلام بی‌طرفی ایران ابراز خوشحالی کرده و نوشت: «درپی نامه مورخ ۶ سپتامبر ۱۹۳۹ محترما به اطلاع آن جانب می‌رسانم که دولت آلمان از اعلام بی‌طرفی ایران با کمال خرسندی اطلاع حاصل نموده با عرض تشکر خواهشمند است مراتب قدردانی وی را به پیشگاه مقدس اعلیحضرت همایون شاهنشاهی تقدیم نمایید.»


بیشتر بخوانید:نمونه‌های عجیب هیتلردوستی در ایران


همکاری و همدلی رژیم پهلوی با آلمان نازی چیزی نبود که از چشم متفقین پنهان بماند. رضاشاه خیال نمی‌کرد ارتش هیتلر در برابر بریتانیا و شوروی شکست بخورد و به همین دلیل در جناح «متحدین» ایستاد. رضاشاه به امید اینکه آلمان پیروز جنگ خواهد شد، احمد متین دفتری را به نخست وزیری منصوب کرد که از طرفداران سرسخت نازیسم در ایران بود و روابط گسترده‌ای با نازی‌ها داشت. با حمله مشترک بریتانیا و نیرو‌های فرانسه آزاد به لبنان و سوریه، رضاشاه فهمید که خطر اشغال جدی است. به‌ویژه که اکنون اتحاد جماهیر شوروی با بریتانیا متحد شده بود و اتحاد این دو ابرقدرت امکان شکست آلمان نازی را بسیار محتمل می‌کرد.

رضاشاه در سال‌های ۱۳۱۹ و ۱۳۲۰ وضعیتی بسیار بغرنج در عرصه تصمیمات سیاست خارجی داشت. وی در سال ۱۳۱۹ نگران این بود که بریتانیا به بهانه روابط دوستانه ایران و آلمان میادین نفتی جنوب را اشغال کند. رضاشاه به تکاپوی جلوگیری از این واقعه افتاد و به لندن پیشنهاد یک قرارداد دفاعی محرمانه را داد که بی‌درنگ توسط نخست وزیر بریتانیا رد شد.

همچنین برای احتیاط متین دفتری را از نخست وزیری برکنار کرد و به جای او «رجبعلی منصور» را که سیاستمداری انگلوفیل بود به نخست وزیری گماشت. اقدام اخیر خشم آلمانی‌ها را برانگیخت و با این اقدامات، دولت رضاشاه هر دو جبهه را در جهان از دست داد.
عباس امانت تاریخ‌نگار برجسته ایرانی درباره این مقطع می‌نویسد: «در حالی که گروهی تقریبا هزار نفره از آلمانی‌ها هنوز در ایران کار می‌کردند رادیو فارسی برلین، اولین رادیوی خارجی که بخش فارسی راه انداخت، رضاشاه را آلت دست بریتانیا خواند و سقوط قریب‌الوقوع او را پیش‌بینی کرد. این پیش‌بینی که به مذاق خیلی از شنوندگان خوش آمد، ترس عمومی از یک کودتای آلمانی را تشدید کرد و ابهت شاه نزد مردم شکست.»

متفقین ابتدا از دولت ایران خواستند چهار پنجم آلمانی‌های مقیم ایران را اخراج کند، اما دولت این درخواست را رد کرد. علت این کار نزدیکی زیاد ایران به آلمان و حضور مستشاران آلمانی در راه‌آهن، مخابرات، حمل و نقل و اسلحه‌سازی بود، اما این برای متفقین یک اقدام خصمانه به حساب می‌آمد. متفقین همچنین از ایران خواسته بودند خیلی مسالمت‌آمیز اجازه دهد نیرو‌های آن‌ها از خاک ایران عبور کنند، اما هر بار رضاشاه با این درخواست مخالفت می‌کرد و معتقد بود ایران نباید در این جنگ شرکت داشته باشد.

واپسین نامه رسمی متفقین به دولت ایران و درخواست قطع همکاری با آلمان نازی در ۲۵ آگوست (سوم شهریور ۱۳۲۰) نوشته شد که در آن اعلام شده بود متفقین نسبت به تغییر رویه ایران از مسیر خود ناامیدند و تصمیم دارند اقدامات ضروری برای حفاظت از منافع خود در ایران را به کار ببندند. نیرو‌های شوروی همان روز به شمال ایران حمله کردند و از دریای مازندران و تبریز وارد خاک ایران شدند. نیرو‌های انگلیسی نیز از غرب و جنوب به ایران یورش بردند و ایران در مدت زمان بسیار کوتاهی، بدون مقاومت موثر، به اشغال متفقین درآمد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: تصاویر تاریخی
نظرات شما