تاریخ انتشار: ۲۰:۱۲ - ۲۱ مهر ۱۴۰۳
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد:

ولادیمیر ژابوتینسکی کیست؟ پدر معنوی نتانیاهو را بهتر بشناسیم

ولادیمیر ژابوتینسکی یک صهیونیست تندرو بود که او را پدرخوانده حزب لیکود می‌دانند. ایدئولوژی جناح راست افراطی در اسرائیل براساس آرای ژابوتینسکی است. بنزیون نتانیاهو، پدر بنیامین نتانیاهو، منشی مخصوص ژابوتینسکی بود و خود بنیامین نتانیاهو نیز از پیروان افکار ژابوتینسکی است. ژابوتینسکی امروزه در اسرائیل یک قهرمان ملی محسوب می‌شود. اسکناس‌های اسرائیل به تصاویر او مزین شده و اسرائیلی‌ها او را یکی از ناجیان قوم یهود به حساب می‌آورند. اما در دورانی نه چندان دور خود یهودیان به او لقب «ولادیمیر خونخوار» داده بودند و دیوید بن گوریون وی را فاشیست می‌نامید. در این گزارش به زندگی و میراث ژابوتینسکی می‌پردازیم.

ولادیمیر ژابوتینسکی کیست؟ پدر معنوی نتانیاهو را بهتر بشناسیم

رویداد۲۴|علی نوربخش: «یک یهودی که در بین آلمانی‌ها زندگی کند و رسم و رسوم آن‌ها را فراگیرد. ممکن است به ظاهر آلمانی شود،ولیکن اصل هسته او همچنان یهودی باقی خواهد ماند؛ زیرا خون او و بدن او و نژاد او یهودی است. برای یک فرد غیرممکن است که بتواند در بین کسانی که خون دیگری دارند حل شود. برای حل شدن، او باید بدن خود را عوض کند، او باید مانند آن‌ها شود، در خون. حل شدن تا زمانی که ازدواج بین نژادی وجود نداشته باشد، بی‌معنا است.» ولادیمیر ژابوتینسکی

منطقه فلسطین تا ایام جنگ جهانی اول جزو قلمرو امپراطوری عثمانی بود و با شکست عثمانی در جنگ جهانی اول، بریتانیا قیمومت منطقه فلسطین را بر عهده گرفت. دولت بریتانیا در سال ۱۹۱۷ بیانیه بالفور را منتشر کرد و موافقت خود برای تشکیل کشوری یهودی در منطقه فلسطین را اعلام نمود. از همان زمان نیز موج مهاجرت یهودیان کشور‌های مختلف به فلسطین آغاز شد.

با افزایش جمعیت مهاجران یهودی، مردم بومی منطقه به مقابله با آن‌ها برخاستند و یک سلسله نزاع و درگیری میان یهودیان و مسلمانان رخ داد. در نتیجه دولت بریتانیا مانع از ورود مهاجران یهودی به این منطقه شد تا به نزاع یهودیان مهاجر و اعراب بومی پایان دهد. در مقابل این اقدام، گروه‌های تروریستی جنبش صهیونیسم دفتر فرماندهی دولت بریتانیا را منفجر کردند و تعدادی از افسران انگلیسی را به قتل رساندند. کار تا جایی پیش رفت که نزدیک بود دولت بریتانیا با صهیونیست‌ها وارد جنگ شود. دیوید بن‌گوریون، رئیس آژانس ملی یهود که بعد‌ها اولین نخست‌وزیر اسرائیل شد، خواستار جنگ نبود و تمام تلاش خود را در راستای جلوگیری از آن انجام می‌داد. بسیاری از اعضای آژانس یهود نیز از بن گوریون پیروی می‌کردند. اما گروه‌ها و گرایش‌هایی از جنبش صهیونیسم وجود داشتند که بدون هیچ‌گونه پنهان‌کاری و با صراحت کامل مدعی مالکیت کل سرزمین فلسطین را داشتند و علنا از لزوم نابودی تمام مردم بومی منطقه می‌گفتند. این جریان تندرو که به «تجدیدنظر طلبان» معروف شدند، تا آن زمان نقش و نفوذ اندکی در جریان‌های صهیونیستی داشتند، ولی در سال‌های بعد به مهمترین نیروی مبتکر در شکل‌گیری حکومت اسرائیل بدل شدند. پس از تشکیل دولت اسرائیل نیز با گردش به راست روزافزونی که گریبان اسرائیل را گرفت، نقش آن‌ها در ساختار قدرت هر روز افزایش یافت.

رهبر صهیونیست‌های تجدیدنظر طلب، فردی به نام ولادیمیر ژابوتینسکی بود که بعد‌ها نامش را به «زبو» تغییر داد. ژابوتینسکی تحت تاثیر جنبش‌های فاشیستی اروپا قرار داشت و بنیانگذار دو سازمان مهم شبه‌نظامی با نام‌های «بتار» و «ایرگون» بود که این دو سازمان، حتی از جانب کشوری مانند انگلستان، به عنوان سازمان‌های تروریستی شناخته می‌شوند. تصاویر ژابوتینسکی درواقع ژابوتینسکی را می‌توان مهمترین شخصیت «تروریسم صهیونیستی» به حساب آورد.

بیوگرافی ژابوتینسکی

ژابوتینسکی در سال ۱۸۸۰ در روسیه به دنیا آمد. خانواده او از یهودیانی بودند که تلاش می‌کردند در میان مسیحیان ادغام شوند. پدرش، ایو ژابوتینسکی، عضو جامعه تاجران روسی بود و بیشتر کارش به تجارت گندم مربوط می‌شد. در سال ۱۸۸۵ خانواده ژابوتینسکی به دلیل بیماری پدر خانواده به آلمان رفتند و یکسال بعد دوباره به روسیه بازگشتند و نهایتا در اودسا اقامت گزیدند. ژابوتینسکی در اودسا بزرگ شد و در سال ۱۹۰۳، پس از آشنایی با ایده‌های تئودور هرتسل، به جنبش صهیونیسم پیوست. او در روسیه گروهی مسلح برای دفاع از یهودیان تشکیل داد و در جریان جنگ جهانی اول و بلافاصله پس از آن، به یکی از معتبرترین و پرنفوذترین سخنگویان جنبش صهیونیسم بدل شد.

ژابوتینسکی در خلال جنگ جهانی اول گروه نظامی «لژیون یهود» را تشکیل داد؛ گروهی که به نفع بریتانیا و علیه عثمانی می‌جنگید. اما پس از اتمام جنگ و در سال ۱۹۲۰ به جرم فعالیت‌های تروریستی توسط دولت بریتانیا دستگیر شد. البته دوستان پرنفوذ ژابوتینسکی مانع از زندانی شدن وی شدند و سریعا از زندان آزاد شد و فعالیت‌های خود را از سر گرفت.

ژابوتینسکی در نوامبر ۱۹۲۳ در نشریه‌ای روسی یک مقاله با عنوان «دیوار آهنین» منتشر کرد و در آن نوشت: «دیواری آهنینی از سرنیزه‌ها باید میان یهودیان و اعراب فلسطین کشیده شود.» برخی تاریخ‌نگاران همین تعبیر و انگاره ژابوتینسکی را اساس سیاست اسرائیل در قبال مردم فلسطین می‌دانند.

تاسیس جنبش تجدیدنظرطلبی

ژابوتینسکی در سال ۱۹۲۵ جریان «تجدیدنظرطلبی در ایدئولوژی صهیونیستی» را به راه انداخت. تجدیدنظرطلبان خواستار تاسیس حکومتی یهودی بودند که هر دو سوی رود اردن را فرابگیرد؛ یعنی منطقه‌ای که امروز شامل اسرائیل کنونی، کرانه باختری و اردن می‌شود. موضع ژابوتینسکی تضاد آشکاری با رویکرد معتدل‌تر و تدریجی‌تری داشت که صهیونیست‌های جریان اصلی، مانند دیوید بن گوریون، داشتند.

تجدیدنظرطلبی ژابوتینسکی بر باور او به ضرورت قدرت نظامی یهودیان استوار بود. او قیمومیت بریتانیا بر فلسطین را مانعی برای استقلال یهودیان می‌دانست و خواستار یک مبارزه فوری و قاطع برای حاکمیت یهودیان بود. برنامه سیاسی او همچنین شامل فراخوانی برای مهاجرت گسترده یهودیان به فلسطین بود و هشدار داد که افزایش یهودستیزی در اروپا این مسئله را به موضوعی حیاتی تبدیل کرده است. درواقع آموزه معروف دیوار آهنین بیان می‌کرد که یهودیان تنها از طریق ایجاد یک ارتش نظامی غیرقابل نفوذ به همزیستی مسالمت‌آمیز با اعراب خواهند رسید، زیرا اعراب تنها زمانی حاکمیت یهودیان را می‌پذیرند که بفهمند نمی‌توانند آن را شکست دهند.

ولادیمیر ژابوتینسکی کیست؟ پدر معنوی نتانیاهو را بهتر بشناسیم

عقاید عجیب و غریب ژابوتینسکی

ژابوتینسکی مانند اغلب رهبران پوپولیست، مدام وعده‌های اتوپیایی می‌داد و می‌خواست بهشت موعود قوم یهود را در منطقه فلسطین برپا کند. وی به تعدادی از مهمترین اصول دموکراسی مانند انتخابات آزاد و نهاد‌های پارلمانی باور داشت؛ به شرط اینکه مانع از تحقق آرمانشهر صهیونیستی نشود!

ارنست نولته می‌نویسد: «ژابوتینسکی مدعی بود تشکیل حکومت اسرائیل به معنای رهایی از ناخوشی‌هایی خواهد بود که در میان آوارگان یهودی پدید آمده. او هیچ تردیدی نداشت که این حکومت از رهگذر «استعمار» به وجود خواهد آمد و حتی پروایی نداشت از این که دولت بریتانیا را «رژیمی ضداستعماری»! بنامد و به این ترتیب مفهومی را که به معنایی منفی به کار می‌رفت، با فحوایی کاملا مثبت می‌فهمید. همچنین از بیان این حقیقت پر دردسر ابا نداشت که بگوید در هیچ زمانی و در هیچ‌یک از مناطق جهان، استعمارگران در پی موافقت مسالمت‌آمیز مردم بومی نیستند. وی از این لحاظ صراحتا خواستار تصرف کل فلسطین از طریق قوای مسلح بود و چنین تصرفی از نظرش اقدامی کاملا عادلانه می‌نمود.»

ژابوتینسکی و گروهش اعراب را «دیکتاتور، بدوی، افراط‌گرا، خشونت‌طلب و دارای رفتار‌های غیرانسانی» می‌دانستند و معتقد بودند آن‌ها هیچگاه آداب تمدن را فرا نخواهند گرفت. این سخنان از زبان گروهی بیرون می‌آمد که خود یکی از نمونه‌های بارز توحش، نژادپرستی و شرارت در تاریخ بشر بود.

اما گفتمان تحقیرآمیز تجدیدنظر طلبان به اعراب و مسلمانان محدود نمی‌شد. آن‌ها یهودیان و حتی صهیونیست‌های مخالف خود را نیز به لعن و ناسزا می‌گرفتند. بویژه صهیونیست‌های چپ‌گرا مورد نفرت شدید این گروه بودند. نولته در تعبیری جالب توجه می‌نویسد: «در کل ادبیات تجدیدنظرطلبانه، این گروه از یهودیان همواره «تباه شده» از طبیعت خود، «بیگانه»، «در شرف نابودی» و چه بسا فاقد ارزش زیستن توصیف می‌شدند؛ تا حدی که می‌توان از نوعی هولوکاست نظری از سوی جناح راست و رادیکال صهیونیست‌ها پیش از هولوکاست واقعی ناسیونال سوسیالیست‌ها سخن گفت». بیهوده نیست که حتی در نظر بن‌گوریون، تمام تجدید نظرطلبان «فاشیست» بودند. بن گوریون، ژابوتینسکی را «ولادیمیر هیتلر» می‌نامید و حتی او را «هیولایی» توصیف می‌کرد که «هیچ ابایی ندارد همه عرب‌ها را ریشه‌کن کند.»


بیشتر بخوانید: کدام جریان‌های اسرائیلی منتقد صهیونیسم هستند؟


ژابوتینسکی و پیروانش که هدف «مقدس» صهیونیسم را توجیه‌گر توسل به هر وسیله‌ای می‌دانستند، در سال ۱۹۲۳ و پس از درگیری با بریتانیا به مشی مسلحانه روی آوردند و مواضع اعراب و دولت بریتانیا را هدف گرفتند.

تاسیس سازمان تروریستی بتار

ژابوتینسکی سازمان تروریستی بتار را برای مبارزه با اعراب و بریتانیایی‌ها تاسیس کرد. نام کامل بتار «سازمان جوانان صهیونیست» بود و بر دیگر جنبش‌ها و احزاب صهیونیستی تاثیر فراوانی گذاشت. بتار حملاتی را علیه سربازان بریتانیایی و اعراب فلسطینی ترتیب داد و بسیاری از غیرنظامیان را به قتل رساند. خشونت آن به حدی بود که حتی در چند مورد با «هاگانا»، یعنی گروه شبه‌نظامی وابسته به سازمان جهانی صهیونیسم درگیر شد. بسیاری از دولتمردان آتی اسرائیل در جوانی عضو بتار بودند؛ افرادی، چون مناخین بگین، اسحاق شامیر و ایهود اولمرت.

این گروه علاوه بر اعراب فلسطینی و دیپلمات‌های بریتانیایی، یهودیان مخالف صهیونیسم را نیز ترور می‌کردند. برای مثال می‌توان به ترور یعقوب اسرائیل «دی‌هان» حقوقدان برجسته، اشاره کرد که در سال ۱۹۲۴ رخ داد و مورخان آن را نخستین ترور مخالفان سیاسی صهیونیسم می‌دانند. او مواضع ضدصهیونیستی داشت و تلاش می‌کرد یهودیان را از گرایش به صهیونیسم بازدارد. همچنین بر لزوم همکاری با اعراب فلسطینی اصرار داشت و این ماجرا باعث خشم صهیونیست‌ها از وی شده بود.

نهایتا در صبح ۳۰ ژوئن ۱۹۲۴ دی‌هان ترور شد. قاتل وی «آبراهام تهومی» از فرماندهان بلندپایه صهیونیست‌ها بود. تهومی شصت سال پس از این ترور در تلویزیون اسراییل گفت «من از این بابت متاسف نیستم، چون دی‌هان می‌خواست کلیت ایده صهیونیسم ما را نابود کند.»

تاسیس سازمان تروریستی ایرگون

بتار هشت سال پس از تاسیس، به گروه تروریستی «ایرگون» تبدیل شد: سازمانی که در در ۱۹۳۱ تشکیل شد و تا اعلام موجودیت اسرائیل در ۱۹۴۸ فعالیت می‌کرد. ژابوتینسکی از ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۰ فرماندهی ایرگون را بر عهده گرفت و اقدامات تروریستی خود را گسترش داد.

ایرگون انشعابی نیز درون خود ایجاد کرد که اشترن نام داشت و هدف اصلی‌اش عقب‌راندن انگلیسی‌ها از فلسطین بود. اعضای ایرگون گروه دیگری به نام لحی نیز ایجاد کردند که از نظر سطح خشونت بسیار افراطی‌تر از دیگر دسته‌ها بود. این گروه بریتانیا را نسبت به دولت هیتلر دشمن بزرگتری برای صهیونیسم می‌دانست و به همین دلیل تمایل داشت به نفع آلمان هیتلری علیه انگلستان بجنگد. آن‌ها «والتر گینس موین» دولتمرد بریتانیایی را در قاهره ترور کردند. همچنین به دیگر مواضع متفقین، به‌ویژه در سفارتخانه‌ها، حمله کردند تا به خیال خود علیه دشمنان اصلی‌شان اقدامی کرده باشند. معروف‌ترین اقدام تروریستی این گروه بمب‌گذاری در هتل «کینگ دیوید» بیت‌المقدس بود، هتلی که در واقع دفتر اصلی دولت بریتانیا در فلسطین به حساب می‌آمد و منجر به کشته شدن ۹۱ نفر شد.

ژابوتینسکی در سال ۱۹۴۰ از دنیا رفته بود، ولی پیروانش چند نسل از تاثیرگذارترین سیاستمداران اسرائیلی را تشکیل دادند و افکار وی توسط این‌ها زنده ماند و تا به امروز ادامه یافته است.

میراث ژابوتینسکی

دولتمردان چپ‌گرای اسرائیل که عمدتا در حزب کارگر فعال بوده اند، اغلب در مورد ژابوتینسکی تعبیر «فاشیست «را به کار می‌بردند. اما راست‌گرایان از او چهره‌ای مقدس ساخته اند و شدیدا تحت تاثیر آثارش هستند. برای مثال مناخیم بگین یکی از افراد مورد حمایت ژابوتینسکی، از دهه هشتاد در راس حزب لیکود قرار گرفت و در بین سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۳ نخست وزیر اسرائیل شد.

دولت اسرائیل بلافاصله پس از برپایی‌اش در می ۱۹۴۸ از تمام این گروه‌های تروریستی دعوت کرد با پیوستن به دولت تازه‌تاسیس خود، به نیروی نظامی آن بدل شوند و به کسوت ارتش ملی درآیند. در این مقطع بسیاری از شاگردان و پیروان ژابوتینسکیوارد ارتش اسرائیل شدند و بدنه فرماندهی آن را تشکیل دادند. در ایام پس از تاسیس اسرائیل، کادر فرماندهی ارتش آن را تروریست‌های ایرگون و بتار تشکیل می‌دادند. گروه دیگری از پیروان او نیز وارد امور سیاسی شدند و جناح راست افراطی را در پارلمان اسرائیل به دست گرفتند. درواقع دولت اسرائیل با ادغام گروه‌های تروریستی در ساختار حکومت خود تشکیل شد و تشکیل آن را می‌توان «دولتی کردن تروریسم» دانست و پا را فراتر از «تروریسم دولتی» گذاشت.

تروریسم دولت اسرائیل پس از جنگ شش‌روزه به اوج خود رسید و به سوی نوعی بنیادگرایی دینی متمایل شد. تروریسم صهیونیستی به مرتبه‌ای رسید که رسما از زبان سیاستمداران اسرائیلی بیان می‌شد. برای مثال «شموئل کاتس» همکار نزدیک مناخیم بگین می‌گفت «ملت‌ها پویا» حق دارند فضای مورد نیاز زندگی خود را اشغال کنند. افرادی، چون «زوی گرینبرگ» نیز بی‌پروا از این سخن می‌گفتند که «جاودانگی خانه و کاشانه را، جاودانگی شمشیر تضمین می‌کند.»

این‌ها همه از تاثرات و آموزه‌های ژابوتینسکی ناشی می‌شد. به تعبیر ناتان واینشتوک، از دهه هفتاد به بعد در اسرائیل «هذیانی تمامیت‌طلبانه» شیوع پیدا کرد که نظامی‌گرایی و تاریک‌اندیشی دینی را به هم پیوند داد و این میراث ژابوتینسکی بود.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: چهره ها
نظرات شما