نظام حکمرانی در دو راهی؛ شهروندان یا حلقه سخت؟
رویداد۲۴| «حلقه سخت شامل چه طیفهای سیاسی میشود؟» روزنامه اعتماد با طرح این سوال ، نوشت: «تا پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته به نظر میرسید که حلقه سخت ترکیبی از طیف سعید جلیلی و جبهه پایداری است، اما حالا مرزبندهای شفافی ایجاد شده که نشان از شکاف در این طیف دارد و حلقه سخت از گذشته نیز در اقلیت آماری بیشتری قرار دارد.»
این روزنامه اصلاحطلب افزوده است: «علی رغم ائتلاف راهبردی و استراتژیک حامیان سعید جلیلی و جبهه پایداری در سالهای اخیر، اما به نظر میرسد این ائتلاف دچار اختلافاتی جدی شده است. در این فعل و انفعالات چهرههای جبهه پایداری در یکسو و حلقه سعید جلیلی با یارگیری از اعضا و نزدیکان دولت سابق مختصات جدیدی از تقسیمبندی را در منتهیالیه جریان راست ایجاد کردهاند. گویا انتخابات ریاستجمهوری اخیر، مواردی از قبیل قانون حجاب و موضوعات اجتماعی از قبیل فیلترینگ باعث شده تا بین علمای «خالصسازی» اختلافاتی رخ دهد. در این مسیر البته برخی روحانیون و خطبای نزدیک به جبهه پایداری نیز زمین ثابتی و رسایی را برگزیدند؛ مرتضی آقاتهرانی، محمدتقی نقدعلی و علیرضا پناهیان با لباس روحانیت خود را صاحب فتوا و حکم دانسته و با ادبیاتی دیگر به طیف دیگر جبهه انقلاب از قالیباف تا نیروهای مسکوت جبهه پایداری یادآوری میکردند که حکم آنچه ما میفرماییم.»
گزارش نویس اعتماد با مرور شکافی که در سالهای اخیر بین طیفهای مختلف جریان اصولگرا ایجاد شده، نوشته: « بعد از چند نوبت شکست پایداریها با مهره کاندیدای اصلح مصباحیزدی شاید حالا بخشی از پایداریها به این جمعبندی رسیدهاند که چرا باید روی اسبی شرطبندی کنند که نه از خانه آنها برخاسته و نه برایشان شانس برد داشته است و علاوه بر این نیروهای هوادارش نیز خود را صاحبان طلبکار انقلاب و نظام میدانند! محمود نبویان شمایل طیفی است که اصل نظام برایش از هسته سخت نظام مهمتر است. طیفی که میگوید اولویت حفظ اصل نظام است و در مقابل احکام نهادهای داخل نظام علیرغم دلخوری و رنجوری سکوت میکنند. آذر ماه سال جاری حمید رسایی نماینده تهران در مجلس دوازدهم - و البته از نیروهای جدا شده از جبهه پایداری- درباره عدم ابلاغ قانون حجاب در جلسه علنی انتقادی را بیان کرد که با پاسخ سربسته محمدباقر قالیباف نیز همراه شد و به رسایی یادآوری کرد که «همان مرجعی که تاریخ ابلاغ قانونی را ۲۳ آذر اعلام کرده بود حالا نیز از عدم ابلاغ آن ذیل تصمیم شورای عالی امنیت ملی» خبر داده است. گفتوگوی بین قالیباف و رسایی شاید یکی از مهمترین دیالوگها در بررسی آناتومی سوپرانقلابیها در ماههای اخیر باشد و به خوبی نشان میدهد برای این دو طیف در گعده کوچک سوپرانقلابیها خطوط قرمز تا چه اندازه متفاوت است.»
«اعتماد» تحت عنوان «شورش اقلیت علیه اکثریت» نوشته: « طرز تفکر و حتی ادبیات این طیف بر این است که دهها میلیون یک طرفند و در طرف دیگر خودِ اندکشمارشان قرار دارند که نامشان هم هست «هسته سخت نظام.» توهم بزرگترشان هم این است که فکر میکنند خودشان هستند که نظام را حفظ کردهاند و از این رو میگویند نظام وامدار آنها است. اینکه یامینپور در گفتههای خود مشخصا از کلمه شهروندان استفاده میکند و میگوید: «اگر شهروندان ببینند که نظام در اجرای برخی موارد کوتاه میآید به روسری بسنده نمیکند و به نظام میگوید اورجینال سکولار شو.» نگاه او را به خوبی به مختصات و موقعیتها نشان میدهد؛ شهروندان یعنی اکثریت! چرا حلقه سخت این توهم را دارد که میتواند به جای اکثریت برای کشور تعیین تکلیف کند؟!»
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشته: «ایزدی نیز در گفتههای خود با تاکید بر «جوانان مومن» تفکیک کاملی بین اکثریت و اقلیت را اعمال میکند، گویی حلقه سخت در اقلیتی در مقابل شهروندان هستند و مشخصا خواستههای این دو با هم در تقابل است. در این دوگانه اگر حاکمیت گوش خود را سمت شهروندان بگیرد و بر اساس مطالبات آنها سیاستگذاری کند، حلقه سخت ممکن است علیه نظام بشورند و با برداشتن حمایت خود از حاکمیت و پیاده شدن از قطار نظام رویه دیگری در پیش بگیرند. فارغ از بازخوردهای حقوقی چنین ادبیاتی نکته اصلی این است که به واقع این حلقه سخت از اقلیت بودن خود اطمینان دارد و بازهم در مقابل اکثریت شاخ و شانه میکشد؟ یعنی حلقه سخت به وضوح میداند جامعه و شهروندان مطالباتی خلاف دیدگاههای آنها دارند، اما با تهدید میخواهند ریل سیاستگذاری را در دست خودشان نگه دارند و اگر غیر این باشد انگشت تهدید سمت نظام میگیرند؟! نکته دیگر اینکه تصور و بدون تعارفتر توهم سرپا ایستادن نظام بر اساس حمایت این حلقه سخت توسط چه شخص یا جریانی به این طیف تزریق میشود؟ آیا نیت حلقه سخت بیان چنین توهمی است که بدون من نابود هستی پس مطابق میل و خواسته من رفتار کن؟!»
«اعتماد» در پایان نوشته: «علاوه بر این بر اساس نظرسنجیها و فضای امروز جامعه میتوان به یقین گفت که برآورده کردن مطالبات این گروه محدود موجب کاهش محبوبیت اجتماعی و مشروعیت سیاسی نظام شده است. نگاهی به مطالبات و جنس اعتراضات چندساله اخیر، خود گویای این است که عملکرد این گروه محدود همواره در جهت برافروختن بیشتر اعتراضات بوده و از این گروه محدود طرفدار خبری جز سخنرانیهای تند و تحریککننده که اتفاقا آتش خشم مردم را بیشتر برافروخته میکرد، خبری نبوده است.
به بیان شفافتر حلقه سخت نظام میگوید شهروندان از جمهوری اسلامی حمایت نمیکنند بنابراین باید خواستههای این طیف محدود برآورده شود تا نظام سر پا بماند! اولین ایراد به این ادعا را میتوان در برگزیده انتخابات ریاست جمهوری اخیر دید؛ چرا کاندیدای هسته سخت در مقابل رای مردم به گزینه دیگری نتوانست به ریاستجمهوری برود؟!»