خوش رقصی اردوغان برای اعراب
امیر حسین رجبی معمار*
سفر اخیر رجب طیب اردوغان را به کشورهای حوزه خلیج فارس و به ویژه عربستان سعودی، می توان در راستای اتحاد استراتژیک ترکیه و کشورهای عرب منطقه دانست.
این نزدیکی از آغاز بحران سوریه و به فراخور نوع توازن قوا در این کشور دچار فراز و فرودهایی شده اما به تدریج و با حضور روسیه در سوریه از بیش از یک سال پیش و ادامه نوار پیروزیهای ارتش و نیروهای مقاومت در سوریه و در نهایت پیروزی بزرگ دولت سوریه در حلب، روابط میان عربستان و ترکیه بر محور بحران سوریه و اوضاع عراق رو به گسترش بوده است.
در این میان هواداری سنتی و تاثیرپذیری دولت ترکیه به رهبری حزب عدالت و توسعه از اندیشههای اخوان المسلمین و در مقابل دشمنی سخت و دیرینه پادشاهی سعودی با باورهای اخوانی هم مانع نزدیکی دو کشور نشده است.
شاید بتوان مهمترین عامل را در وجود یک دشمن مشترک برای آنان دانست که همان جبهه مقاومت و خط ایستادگی در برابر زیادهخواهیهای غرب در خاورمیانه است که نقطه ثقل آن در ایران و سوریه و البته عراق واقع شده است.
هرچند توجه به این نکته هم خالی از لطف نخواهد بود که چه آنکارا و چه ریاض، هر کدام از ظن خود یار یکدیگر شدهاند و برای مثال نگرانی ترکیه از آینده کردستان سوریه یا عراق بسیار بیشتر از سعودیها است. همچنین رویکرد هر کدامشان هم نسبت به جمهوری اسلامی ایران با هم تفاوتهایی دارد.
برگزاری نشست صلح سوریه در پایتخت قزاقستان در چند هفته گذشته نقطه عطف مهمی درباره بحران سوریه به شمار میرود. برای اولین بار در طول چند سال گذشته امیدها به حل بحران بیشتر شده و آتشبس هم به شکل بیسابقهای پایدار مانده و این مساله طرفهای ذی نفع در سوریه نظیر ترکیه و عربستان را به تکاپو میاندازد تا سهم خود را در آینده این کشور تضمین کنند.
هرچند نگرانیهایشان در مورد آینده اوضاع سوریه یکسان نیست اما همسو است. از آنجا که نشست آستانه بدون حضور عربستان و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برگزار شد، ترکیه علاوه بر نمایندگی خود به گونهای وکالت این کشورها را هم بر عهده داشت و همین امر عربستان و ترکیه را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک ساخته است.
در حال حاضر نگرانی اصلی ترکیه که سبب ساز حضور نظامیِ زمینی در سوریه شد، نه نبرد با داعش که جلوگیری از پیوستن کانتونهای کردنشین سوری به یکدیگر است. هدفی که با اشغال شهر الباب در شمال سوریه تا حدود زیادی در دسترس این کشور قرار گرفته است.
همچنین مسایل و مشکلات داخلی ترکیه- از کودتا گرفته تا حملات متعدد تروریستی- دولتمردان حزب عدالت و توسعه را وادار کرد تا برای ترمیم وجهه و اعتبار از دست رفتهشان در داخل، دست به ماجراجویی در خارج از مرزهای ترکیه بزنند. همچنین ترکیه هم مانند عربستان در اواخر کار دولت اوباما دچار چالشهایی با ایالات متحده شده بود که این مساله نیز آنان را در یک موقعیت برابر قرار داد.
آمدن ترامپ هم به کاخ سفید تا به امروز تغییر مهمی در معادلات منطقه در پی نداشته و همچنان گونهای برزخ درباره آینده و چگونگی تاثیرگذاری و حضور آمریکا در غرب آسیا وجود دارد. نباید فراموش کرد که نحوه عملکرد سران عربستان و ترکیه در بحران سوریه و پشتیبانیهای پیدا و پنهان آنان از گروههای گوناگون تروریستی در این کشور، آنها را در انزوا فروبرده و در این میان افکار عمومی کشورهای اروپایی به شدت از رفتار و کردار این دو کشور متاثر است. بنابراین اردوغان و ملک سلمان چارهای جز اتحاد بیشتر ندارند.
وضعیت میدانی ترکیه در سوریه مطلوب اردوغان نیست. ترکیه در الباب بدنبال درگیری با نیروهای ارتش سوریه بود که با هشدار و میانجیگری روسیه، توافقاتی حاصل شد.در شرق سوریه نیروهای دموکراتیک سوریه با پشتیبانی هوایی و لجستیک آمریکا از شمال به سرعت در حال رسیدن و تصرف رقه هستند که این مسئله خوشایند ترکیه نیست.
در حال حاضر، روسیه به بازیگر اصلی در بحران سوریه بدل شده و ترکیه و عربستان که تا همین چندی پیش در نقشه کلی غرب و در راس آن آمریکا در منطقه بازی میکردند در برابر کنشگر نوینی قرار گرفتهاند که ناگزیر به پذیرش آن و تبیین مواضعشان در قبالش هستند. چرا که روسیه نظرات متفاوتی از ترکیه و عربستان در مورد آینده سوریه دارد، نه مانند ترکیه از قدرتگیری کردهای سوریه چندان نگران است و نه مانند عربستان بر رفتن بشار اسد پافشاری میکند. طرفه آن که نشست آستانه در سطح معاونان وزرای خارجه نیز در جریان است و این لزوم داشتن موضع واحد را برای آنکارا و ریاض بیشتر میکند. اردوغان به دنبال خوش رقصی برای اعراب است تا به آنان نشان دهد همچنان در جبهه دفاع از مواضع اعراب قرار دارد و میتواند نماینده مطمئن آنان در مذاکراتی باشد که نماینده اعراب غایب است.
*دبير گروه تركيه شناسي مركز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژيک خاورميانه