تاریخ انتشار: ۰۸:۲۷ - ۲۶ فروردين ۱۳۹۶

انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی از درست کردن نسخه بدلی برای شهیدان رجایی و بهشتی

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:بهشتی که شهید شد، شعار دادیم؛ آمریکا در چه فکریه؟ ایران پر از بهشتیه. این شعار را بعد از شهادت رجائی هم تکرار کردیم. اما آن شعاری بود بر سبیل محاجه با دشمنانی که ایران را خالی می‌خواستند اما اگر بررسی کنیم در خواهیم یافت که کسی بهشتی نشد، رجائی نشد.
رویداد۲۴-روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:بهشتی که شهید شد، شعار دادیم؛ آمریکا در چه فکریه؟ ایران پر از بهشتیه. این شعار را بعد از شهادت رجائی هم تکرار کردیم. اما آن شعاری بود بر سبیل محاجه با دشمنانی که ایران را خالی می‌خواستند اما اگر بررسی کنیم در خواهیم یافت که کسی بهشتی نشد، رجائی نشد.

 به واقع، جای بهشتی تا همیشه خالی است. جای رجائی خالی است. هر شخصیت محترمی که بیاید، جای خود می‌آید و اثرگذاری خود را هم دارد و کارنامه خود را هم به جا می‌گذارد. اگر به شخصیت‌ها و سلوک مدیریتی و فکری و.... آنان هم نگاه کنیم و نسبت بسنجیم با کسانی که خود را به آنان شبیه سازی می‌کنند درخواهیم یافت که – با حفظ احترام همه- بهشتی و رجائی، ترجمه ناپذیر هستند.

به تجربه دهه اخیر مدیریت اجرائی کشور هم که نظری بیندازیم، موضوع بیشتر آشکار می‌شود که ترجمه ادعایی نه تنها با متن رجائی، خویشیتی نداشت که فرسنگ‌ها فاصله در میان بود و این فاصله – متاسفانه- بیشتر هم می‌شود.

حال تصور کنید نسل نو که شناختی از رجائی عزیز و مظلوم ندارد بخواهد او را از روی نسخه ترجمه‌ای و تبلیغ شده بشناسد. آیا فاجعه اتفاق نخواهد افتاد؟ آیا آنچه می‌شناسد با شخصیت رجائی نسبتی خواهد داشت؟ این آیا ظلم به شهید نیست؟ آیا خرج کردن ذخیره راهبردی معنوی یک ملت و یک تاریخ را برای یک فرد کار درستی است؟ 

افراد، محترمین را، نسل نوی مدیریتی را، با جغرافیای شخصیتی خودشان باید معرفی کرد. با برنامه‌های دقیقی که تیم شان می‌نویسد. با طرح دیدگاه هاشان در فضایی مومنانه و منصفانه و به دور از تخریب. مردم هم این‌ها را می‌خواهند بدانند و الا روش آزموده و همراه با خطای بالای "من آنم که رستم بود پهلوان" دیگر جواب نمی‌دهد. باید مردانگی و قدرت تدبیر خویش را به تعریف برخیزیم که ما این هستیم. نسخه اصل خودمان این است و حرف‌های مان آن. برای فردای ایران هم این برنامه‌ها را داریم. مردم هم می‌بینند و البته گذشته افراد را می‌کاوند و نسبت آن را با برنامه‌های اعلام شده، می‌سنجند و قلم انتخاب، بر برگه رای، می‌زنند چه زمان آن گذشته است که افراد را با این و آن بشناسند بلکه آنان را با خودشان و برنامه‌هاشان و البته کارنامه‌هاشان می‌سنجند و به شناخت انتخاب می‌رسند.

به آغاز سخن برگردیم؛ آنچه در شهادت بهشتی و رجائی گفتیم بر سبیل محاجه با دشمن بود و الا بهشتی بدیل ندارد. رجائی هم بدیل ندارد. آنکه خود را بدیل رجائی خواند- با هزار تاسف- اگر نگوئیم نسخه بدلی، دست کم مشابهت چندانی با آن بزرگوار نداشت. با خوانش افراد به نام بزرگان، گاه نه تنها به جواب نمی‌رسیم که مردم در مقایسه به ضرب المثل "میان ماه من تا ماه گردون..." می‌رسند و تفاوت را خدا می‌داند تا کجا – بسته به وسعت شناخت و مطالعه خود- ببینند. حال آنکه هرکس خود را – به آنچه هست- معرفی کند، فقط خودش در قاب نگاه و شاید انتخاب مردم خواهد نشست. ان‌شاالله در فضایی اخلاقی و مومنانه به بهترین انتخاب برسیم تا روزهای بهتر و افق روشن‌تری پیش روی کشور شهیدان باشد.

نظرات شما