الگویی قدیمی در روابط ایران و ترکیه
رویداد 24: در دورهای که تحریمهای خصمانه و یکجانبه غرب خاصه آمریکا علیه ایران توأمان با سیاستهای ماجراجویانه دولت محمود احمدینژاد حوزه دیپلماسی کشورمان را عملاً به ورطه انزوا کشانده بود، خوب به یاد دارم که رجب طیب اردوغان بهعنوان نخستوزیر وقت ترکیه طی دیداری که در واشنگتن با رئیسجمهور ایالاتمتحده داشت با رد درخواست قطع رابطه اقتصادی با ایران به باراک اوباما گفته بود که رابطه دوستی این دو همسایه بیش از تاریخ اعلام موجودیت آمریکا قدمت دارد! بااینهمه پرواضح است که این رابطه تاریخی همواره به شکلی سینوسی با اوج و حضیضهای فراوانی روبهرو بوده است؛ از لشکرکشی سلطان سلیمان عثمانی برای فتح تبریز تا درخواست نادرشاه افشار برای یکپارچگی دو کشور تحت یک دولت واحد!
در تاریخ معاصر نیز همسویی دودمان پهلوی اول با دوران ریاست جمهوری آتاتورک در ترویج تجددگرایی و بهنوعی غربزدگی اختلافات مذهبی دو قطب شیعه و سنی آن دوران را به حاشیه راند اما با برافروختن شعلههای انقلاب اسلامی ایران بار دیگر تضادهای ایدئولوژیکی دو تفکر لائیک و اسلام سیاسی سدی بین مناسبات فرهنگی این دو کشور ایجاد کرد، ولی بااینحال نباید از یاد ببریم که طی هشت سال دوران دفاع مقدس، ترکیه جزء معدود کشورهای خاورمیانه بود که بجای حمایت از حکومت بعث عراق سیاست بیطرفی و گاه میانجیگری برای صلح را برگزید، در یک دهه گذشته نیز ماهعسل گرم روابط تهران آنکارا که باروی کار آمدن اسلامگرایان حزب اعتدال و توسعه آغازشده بود با اختلاف بر سر جنگ داخلی سوریه مدتی پس از پیروزی دولت تدبیر و امید به سردی گرایید. اکنون صحبتهای تند و توام با گستاخی رجب طیب اردوغان در قامت رئیسجمهوری ترکیه خطاب به حسن روحانی که اخیراً به بهانه همراهی ایران و روسیه در جنگ با داعش و صدالبته حمایت همهجانبه تهران مسکو از بشار اسد ایراد شد و فعلاً با پاسخ نسبتاً نرم و دیپلماتیک سخنگوی وزارت امور خارجه مواجه شده است، این سؤال را به ذهن متبادر میکند که با توجه به شرایط وخیم منطقه و تحولات میدانی در جنگ سوریه بهراستی چه سیاستی را باید در مقابل این همسایه دیرین اتخاذ کرد که مبتنی بر منافع بلند ملی باشد و نه بر پایه ائتلافهای مقطعی در عرصه سیاست خارجه؟
برای پاسخ به این سؤال شاید بهتر باشد نگاهی بیندازیم به رابطه منطقی دولت وقت ایران در دهه شصت با دولتمردان ترک، آنهم درزمانی که بهواسطه انقلاب نوپای ایران آرمانگرایی وجه غالب گفتمان کشور بود و از طرف دیگر طیفی از ملیگرایان لائیک با هراس از صدور چنین گفتمانی با کودتا بر مسند قدرت ترکیه تکیه زده بودند، در آن حال و هوا طبق پروتکلهایی که از قبل به امضای دو کشور رسیده بود قرار بود دولت وقت ایران سفری به ترکیه داشته باشد، با این اوصاف عدهای از تندروهای داخلی با نادیده گرفتن روابط دیپلماتیک و مناسبات اقتصادی دو کشور آنهم در بحبوحه جنگ با عراق، خواهان لغو این سفر از سوی رئیس دولت بودند و از آنسو مقامات ترکیه نیز درصدد بهرهبرداریهای تبلیغاتی از این سفر به نفع سیاستهای اسلام ستیزانه خود توقع داشتند که نخستوزیر نظام جمهوری اسلامی ایران برای ادای احترام به مقبره آتاتورک بهعنوان نماد لائیسیته در جهان اسلام برود، اما رئیس دولت وقت ایران بیاعتنا به این مسائل و با توجه به منافع ملی عازم ترکیه شد، منتها در این سفر به جای رفتن به مقبره آتاتورک در حیرت همگان دست همتای لائیک خویش «خلیل تورگوت اوزال» را گرفت و برای اقامه نماز به مسجد تاریخی سلطان احمد استانبول برد!
و هنگامیکه خبرنگاران ترک در این خصوص از دولت ایران پرسش کردند، اینگونه پاسخ شنیدند: «اگر به آرامگاه آتاتورک میرفتیم مرتکب نفاق میشدیم.» یعنی دیپلماسی اخلاق مدار وقت دولت ایران با یک تیر دو نشان زد، هم بنا بر منافع ملی و عرف دیپلماتیک رابطه دوستانه خویش با ترکیه را حفظ کرد و هم به جای ماجراجویی و تنشآفرینی آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی را که همانا استقلال و آزادی بود با تسامح و تساهل در میان مخالفان این دیدگاه اشاعه داد.
بهزعم نگارنده بهرهگیری از چنین شیوهای بهعنوان الگویی نه صرفاً دیپلماتیک بلکه اخلاق محور در جهان بیاخلاق کنونی در وهله نخست میتواند با توجه به اختلافنظرها پیرامون شرایط فعلی منطقه، تنشزایی میان تهران آنکارا را به حداقل برساند.
امیرحسین مصلی - روزنامه نگار
منبع: روزان