تاریخ انتشار: ۰۹:۳۶ - ۰۵ تير ۱۳۹۶
گزارش رویداد۲۴ به مناسبت تولد بازیگر زن متفاوت ایران

هدیه تهرانی، زنی که برگ مهمی در سینما و تاریخ اجتماعی زنان ورق زد

هدیه تهرانی با حضورش در سینمای ایران برگ مهمی را نه در سینما که در تاریخ اجتماعی زنان این سرزمین ورق زد. او زن را از نقش‌های همیشگی جدا کرد و نقش‌های جدید به او اهدا کرد.
رویداد۲۴-مازیار وکیلی: هدیه تهرانی هنوز جذاب‌ترین شمایل زنانه سینمای بعد از انقلاب است. صورتش سنگی و مات است. کم می‌خندد. نگاه‌هایش تیز و برنده است و آرام و بدون هیچ ترسی قهرمان مقابلش را تسخیر می‌کند.

گاهی این تسخیر به تحقیر قهرمان مرد می‌انجامد. مثل فیلم آبی که هدیه تهرانی بهرام رادان را تا سر حد یک جنون کودکانه و احمقانه تهدید می‌کند. هدیه تهرانی چیزی بود که بقیه نبودند. زن صورت سنگی بود. زنی با قدرتی مافوق تصور. زنی که رفتارش بیشتر بازتاب یک رفتار مردانه بود.

 هدیه تهرانی زنی نبود که ظرف بشورد یا بچه‌داری کند. هدیه تهرانی قرار بود زنی باشد که در اجتماع خشمگین اطرافش، حق خود را از مردان می‌ستاند. یک قدم پاپس نمی‌کشد. مثل هستی مشرقی قرمز.

وقتی که ناصر ملک از عشق هستی مشرقی به جنون اُفتاد، هستی به جای ترس یا آه و ناله خودش انتقام خودش را از ناصر ملک گرفت. یا مثل سیما ریاحی شوکران، خودش یک تنه همه کاره زندگی سختش شد. هم کار می‌کرد. هم دختر پدرش بود و هم عشق محمود بصیرت.

 اما بهروز افخمی در شوکران به آن شمایل سرد و سنگی اکتفا نکرد. اجازه نداد سیما ریاحی صرفاً یک فم فتال فیلم‌های نوآر باشد. درونیات واقعی این زن صورت سنگی و مقتدر را نشان تماشاگران داد. لحظه گریستنش را. شکستن این اقتدار در شوکران توسط بهروز افخمی به خوبی وضعیت زنان را در آن دوران گذار به تماشاگران نشان داده بود.

 زنانی که در عصر بعد از اصلاحات به صحنه آمده بودند تا حقشان را بگیرند، اما هنوز درگیر آن شکنندگی بودند که یک زن درون خودش دارد. در واقع گریه سیما ریاحی نشان می‌دهد شاید زنان با حضور پررنگ در اجتماع چیزهایی به دست آورند، اما این به دست آوردن آن‌ها را آسیب‌پذیرتر از گذشته می‌کند.

 شاید سیما ریاحی شوکران همان برزخ بین سنت و مدرنیته در جامعه ایرانی باشد. زنان در زمان ساخت شوکران از نقش‌های قدیم خود فاصله می‌گیرند و نقش‌های جدیدی را می‌پذیرند اما پذیرش این نقش‌های جدید لزوماً به معنای رهایی کامل از وضعیت گذشته نیست.

 هدیه تهرانی بدون شک محصول دوران خودش است. هدیه تهرانی و شمایلش بدون دوم خرداد سال 76 شکل نمی‌گرفت. فرض کنید در آن سال‌ها سید محمد خاتمی در انتخابات پیروز نمی‌شد و دوم خرداد شکل نمی‌گرفت و فضای فرهنگی باز نمی‌شد.

 در آن‌صورت به هیچ وجه شمایل هدیه تهرانی شکل نمی‌گرفت. شمایلی چنین قدرتمند و سرد. زنی که نه تحت تاثیر بود و نه نفر دوم. بلکه خودش یک نفر اول مقتدر و بی‌نظیر بود. آنقدر مقتدر که در دست‌های آلوده طرح دزدی بریزد و خودش بشود رئیس یک سرقت پیچیده.

هیچ‌کدام از بازیگران زن سینمای ایران چنین توانی را نداشتند که بتوانند چنین نقش‌هایی را بازی کنند. هدیه تهرانی قطعه خالی پازل سینمای ایران را تکمیل می‌کرد. نه مهتاب کرامتی  با آن خلق و خوی اشرافی و نه لیلا حاتمی با آن شمایل روشنفکرانه نمی‌توانستند جای خالی هدیه تهرانی را پر کنند.

 به خاطر همین تفاوت‌های آشکار است که آنقدر فیلم آب و آتش جیرانی ضربه خورده است. لیلا حاتمی نمی‌تواند مریم شکوهی آب و آتش باشد. برای بازی در چنین نقشی زیادی معصوم و روشنفکر است. بر عکس هدیه تهرانی که به راحتی و بدون هیچ دغدغه‌ای می‌تواند دیبای دست‌های آلوده باشد.

با خونسردی و با آن صورت سنگی که به بهترین شکل احساساتش را پنهان می‌کند نقشه دزدی می‌کشد. این تفاوت هدیه تهرانی با سایر هم نسلانش بود. او آنیموس زیادی در وجودش داشت. یک مرد خفته در ذات این زن بود که او را از سایر هم‌نسلانش متفاوت می‌کرد. برای همین آنیموس درونی هدیه تهرانی هم هست که انقدر با فاصله به او می‌نگریم. 

اما این فاصله از جنس یک کیفیت اثیری و فرشته‌گون نیست. بیشتر از این شمایل و نگاه‌های نافذش هراس داریم. حضور او به تماشاگر قوت قلب می‌دهد و در عین حال او را دچار تشویش می‌کند.

هدیه تهرانی با حضورش در سینمای ایران برگ مهمی را نه در سینما که در تاریخ اجتماعی زنان این سرزمین ورق زد. او زن را از نقش‌های همیشگی جدا کرد و نقش‌های جدید به او اهدا کرد. تا قبل از هدیه تهرانی زن یا همسر بود یا مادر. اما با هدیه تهرانی زنان سینمای ایران نقش‌های جدیدی پذیرفتند.این شمایل چاره‌ای جز این باقی نگذاشت.

 نمی‌شد به تن هدیه تهرانی پیش‌بند کرد و دست او دست‌کش. ناصر تقوایی این را خوب فهمید و اجازه داد هدیه تهرانی بر علیه چنین نقش سنتی و کهنه‌ای بشورد.

 هدیه تهرانی از جایی به بعد از سینما فاصله گرفت. دلزدگی یا چیز دیگر بر کسی مشخص نیست. جایی در غبار زمان گم شد. بعد از چهارشنبه سوری و تخریب کامل شمایلش تصمیم گرفت حضورش کم و کم‌تر شود. گاهی حاشیه‌ای از او و بعد سکوتی طولانی. خیلی طولانی.

اما دو سه سالی است که از غبار زمان بیرون آمده و دارد تلاش می‌کند تا باز هم فیلم بازی کند و به جریان اصلی سینمای ایران برگردد. اما این بازگشت با احتیاط همراه است . چرا که شمایل هدیه تهرانی در غبار زمان گم شده و هدیه تهرانی امروز دیگر هدیه تهرانی مقتدر دیروز نیست.بیشتر خسته است و سرد تا مقتدر و مغرور. اما او با هر کیفیتی یکی از مهم‌ترین شمایل‌های بعد از انقلاب سینمای ایران است. زنی مختار ایستاده در غبار زمان. با صورتی سنگی. زنی که شمایلش سینمای ایران به دو دوره متفاوت تقسیم کرد.

 اگر جایی دنبال تغییر مناسبات جامعه ایرانی بعد از دوم خرداد می‌گردید نگاهی به هدیه تهرانی بی‌اندازید. او کاملا با شمایلش توضیح خواهد که چگونه بدل به نماد تغییر خواهی نیمی از جامعه  ایران شد.
نظرات شما