صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

جمعه ۱۷ شهريور ۱۴۰۲ - 2023 September 08
کد خبر: ۲۰۳۰۶۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۲ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۸
تعداد نظرات: ۶ نظر
گزارش رویداد۲۴ از فیلم‌های جشنواره فجر؛

فیلم شنای پروانه؛ جذب مخاطب با هانی کرده و وحید مرادی

فیلم شنای پروانه ساخته محمد کارت، فیلمی درباره لات‌ها و لمپن‌هاست که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در آن تصاویری از چهره‌هایی مانند هانی کرده و وحید مرادی نشان می‌دهد تا به وسیله آن مخاطب جذب شود.

رویداد۲۴ مازیار وکیلی: فیلم شنای پروانه، آخرین ساخته محمد کارت، درباره لمپن‌ها است؛ موضوعی که سینمای ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آنقدر صریح و با جزئیات به آن نپرداخته بود. فیلم محمد کارت از این نظر تجربه تازه‌ای در سینمای ایران است.

لمپن‌ها در ایران و جهان قشری هستند بی‌خاصیت و غیر مولد که هرگاه هم به صحنه سیاسی/اجتماعی وارد شدند تاثیر مخربی از خود به جای گذاشتند. طبق تعریف کارل مارکس، لمپن‌ها به لحاظ اقتصادی جزء طبقه فرودست هستند اما فاقد شعور طبقاتی (آگاهی طبقاتی که تنها در طبقه کارگران وجود دارد) هستند که یک کارگر حرفه‌ای فن‌سالار باید از آن برخوردار باشد.

سابقه حضور لات‌ها در ایران به قرن پیش و دوره قاجاریه برمی‌گردد که لمپن‌ها در قالب لوطی‌، باباشمل و داش‌ها بروز و ظهور پیدا کردند و تا به امروز هم در جامعه ایران حضور دارند. زندگی لمپن‌ها به واسطه طرد شدگی آن‌ها از جامعه و نحوه کسب درآمد این قشر که عمدتاً از طریق بزهکاری کسب درآمد می‌کنند، در هاله‌ای از رمز و راز پیچیده شده و با وجود این‌که رفتارهایشان توسط سایر طبقات قابل تایید نیست، اما به واسطه همین رازآلود بودن تماشای آن‌ها به شکلی بی‌خطر و روی پرده سینما برای سایر طبقات جامعه خصوصاً طبقه متوسط (خرده بورژوا) جذاب است.

محمد کارت هم از همین رازآلودگی و جذابیت استفاده کرده و فیلمش را پر کرده از جزئیات زندگی این طبقه اجتماعی تا تماشای فیلمش روی پرده برای تماشاگران مشتاقی که بعضاً از این آدم‌ها در ذهن خود افسانه ساخته‌اند، جذاب باشد.

بازی امیر آقایی در نقش گنده لات تهران

تیزر فیلم شنای پروانه

به گزارش رویداد۲۴ فیلم داستان هاشم گنده لات یک محله پایین شهری است که وقتی فیلم همسرش پروانه در استخر عمومی زنانه بیرون می‌آید و در محل پخش می‌شود، دچار جنون آنی شده و بعد از حمله به استخر و به هم ریختن آن، اتفاقات دیگری برایش رقم می‌خورد.

حجت برادر دیگر او شروع به تحقیق درباره نحوه پخش فیلم می‌کند و طی تحقیقاتش پی می‌برد که پخش فیلم به چه دلیلی بوده است.

محمد کارت به خوبی متوجه این موضوع بوده که با نمایش جزئیات زندگی این آدم‌ها، خود به خود تماشاگر را در مشت خودش می‌گیرد و او را مرعوب می‌کند. پس فیلم را پرُ کرده از صحنه‌های نوش‌خواری، دعوا و نحوه کسب درآمد بزهکارانه این آدم‌ها (مثل تولید مشروب و قمار) و همین صحنه‌ها است که تماشاگر را میخکوب می‌کند. اما زمانی که به عنوان یک تماشاگر از فیلم فاصله می‌گیریم و سعی می‌کنیم به پشت آن جزئیات جذاب نگاهی بیاندازیم تازه متوجه مضمون نخ‌نمای فیلم می‌شویم.

راه حل نهایی کارگردان برای رهایی از شر چنین موجوداتی، آدم فروشی است که این خود رذیلتی اخلاقی است. حجت در پایان فیلم و زمانی که متوجه می‌شود هاشم باعث مصیبت‌های او بوده، او را رها می‌کند تا اعدام شود و در خانه مصیب مواد جاساز می‌کند تا او را دستگیر کنند.

این واکنش را مقایسه کنید با واکنش شخصیت «تراویس بیکل» در راننده تاکسی و «قیصر» در سینمای ایران. آن‌ها لمپن‌هایی هستند که مثل یک لمپن واقعی عمل‌گرایانه رفتار می‌کنند. خودشان تفنگ و چاقو در دست می‌گیرند و مسئله‌شان را حل می‌کنند.


ببینید: از شعبون بی‌مخ تا هانی کرده/ لات‌ها از کجا آمدند؟


در مورد نمونه وطنی این قشر قیصر می‌توان به صراحت گفت که او آدم فروش نیست و در مرام لمپن‌ها آدم فروشی اوج پستی و رذالت است. مشکل دیگر «فیلم شنای پروانه» نحوه استفاده از لمپن‌های فیلم است. بر خلاف قیصر و کندو که به لمپن‌هایشان سمت و سوی سیاسی می‌بخشیدند و تلاش می‌کردند با استفاده از آن‌ها سیاست‌های حاکم بر دهه چهل و پنجاه ایران را نقد کنند، لمپن‌های شنای پروانه (خصوصاً هاشم) بسیار بی‌ریشه تر و بی‌هویت‌تر از آن هستند که بشود به وسیله آن‌ها نقد گزنده‌ای علیه وضع موجود مطرح کرد.

محمد کارت از ترس این‌که متهم به حمایت از لمپنیسم شود از فیلمش سیاست‌زدایی کرده و فقط به جذابیت ظاهری نمایش زندگی این طبقه اکتفا کرده است. کیمیایی و فریدون گله هیچ‌کدام لات و لمپن نبودند و از طبقات دیگری آمده و به فعالیت در سینمای ایران مشغول شدند، اما آن‌ها برخلاف محمد کارت متوجه ظرفیت‌های اصلی این طبقه اجتماعی شدند و فهمیدند می‌شود از آن‌ها به نفع یک واکنش سیاسی استفاده کرد. در حالی که بزرگترین دغدغه هاشم فیلم محمد کارت گنده لات بودن است. کارگردان از این مرحله فراتر نمی‌رود تا فیلمش علی‌رغم جذابیت بصری و داستانی فیلم متوسطی باشد که نمی‌تواند از تمام ظرفیت‌های خود به نفع یک واکنش درست و اصولی استفاده کند. به همین خاطر شنای پروانه فیلم متوسطی است. ایده اصلی جذاب فیلم زمانی به ثمر می‌نشست و بدل به یک مسئله سیاسی/ اجتماعی واقعی می‌شد که کارگردان از ترس مرگ، فیلمش را دچار خودکشی نمی‌کرد.

در شکل فعلی از شنای پروانه فقط نمایش جزئیات زندگی لمپن‌ها به یادمان می‌ماند. فیلم به غیر از این جزئیات که در خدمت یک ترس (ترس متهم شدن کارگردان به حمایت از لمپنیسم) قرار گرفته‌اند چیز زیادی برای عرضه ندارد.

عوامل فیلم شنای پروانه:
کارگردان: محمد کارت
بازیگران: جواد عزتی، امیر آقایی، طناز طباطبایی، مهدی حسینی‌نیا، مه‌لقا باقری و با حضور افتخاری علیرضا داوودنژاد
نویسنده: محمد کارت، حسین دوماری، پدرام پور امیری
تهیه کننده: رسول صدرعاملی
مدیر فیلمبرداری: سامان لطفیان
تدوین: اسماعیل علیزاده
موسیقی: مسعود سخاوت دوست
طراح چهره پردازی: عظیم فراین

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
امید
۲۰:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۷
باید دقت کرد در جاهایی که خانمها ازادن یک زن میتواند دشمنی کند وفیلم بگیره و در فصای مجازی پخش کنه باید قانونی باشد برای شریک بودن فیلم گیرنده در مجازات قتل یا ری ابرویی طرف ملت ما به نانوسشات تعصب دارن و غربیها میخواهن این تعصب را از ملت بکیرن
ناشناس
۲۳:۵۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۹
بدی نقدهای این نویسنده این است که داستان فیلم را کامل لو میدهد.
ناشناس
۲۳:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۹
فیلم شنای پروانه را نه در جشنواره که در همین اکران کرونایی دیدم. فیلم متوسط اما قابل تاملی بود. فیلم گرچه لامکان و لازمان بود اما گویی به روز شده فیلم قیصر بود با این تفاوت که در قیصر دختر خودکشی کرد و بین دختر و خانواده اختلاف نظری نبود اما در شنای پروانه بین پروانه و شوهرش اختلاف نظر بود و پروانه تغییر محله را درمان مشکل می دانست. نبرد فکری درست از همین جا شروع شد و در ادامه هم دیدیم که دوره لات بازی تمام شده و با رفتن مصیب اهالی محل چقدر شادمان بودند.
ناشناس
۱۲:۵۱ - ۱۳۹۸/۱۱/۲۰
مث اینکه منتقد نقد کردنو با تعریف کردن فیلم اشتباه گرفته
افتضاح نقد کردی
امیر
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۴
علیرغم نظر نویسنده مقاله که ضعف فیلم را نپرداختن به جهتگیری سیاسی که در گذشته فیلمهائی مثل راننده تاکسی رابرت دنیرو یا قیصر بهروز وثوقی به ان پرداخته اند میداند و باز اذعان داشته که ورود اینگونه افراد به مقولات سیاسی چیزی جز ضرر ندارد " سوال این است که چرا نباید بجای قهرمان سازی ناحق بمنظور نیل به مقصود سیاسی به گفتن حقیقت و پرده برداشتن از چهره ای مبادرت نکنیم که در همین خرداد 32 موجب براندازی یک حکومت ملی شدند! ما میخواهیم خیلی رندانه و به مصداق بافتن رطب و یابس کسانی را گنده کنیم که در واقع خیلی کوچک هستند" پرده برداشتن از چهره هائی که در هر شرایطی جز خطر ندارند اهمیتش کمتر از یک مصلحت سیاسی نیست!
علی
۱۴:۰۰ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۴
این بهترین نقدی بود که درباره فیلم خوندم. خسته نباشید. به درستی لمپن گرایی فیلمساز رو درک کردید.
نظرات شما