تاریخ انتشار: ۱۹:۱۷ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۸
گزارش رویداد۲۴ از فیلم‌های جشنواره فجر؛

«مغز استخوان»؛ تقلید دست چندم از اصغر فرهادی/ طبقه متوسط قضاوت نمی‌کند!

فیلم مغز استخوان ساخته حمیدرضا قربانی که جشنواره فیلم فجر ۹۸ به نمایش درآمد، فیلمی بود که تقلیدی از سبک اصغر فرهادی به شمار می‌رود. تجربه‌ای که پیمان معادی هم با فیلم برف روی کاج‌ها به آن دست زد.

نقد فیلم مغز استخوان

رویداد۲۴ مازیار وکیلی: ظهور پدیده‌ای بنام اصغر فرهادی و گرفتن اسکار بهترین فیلم خارجی زبان برای جدایی نادر از سیمین باعث شد سینمای ایران یک تغییر فاز اساسی بدهد. در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی این تغییر فاز با قیصر مسعود کیمیایی اتفاق افتاد. هر دو این کارگردانان بعد از ساخت مهم‌ترین فیلم‌های زندگی‌شان تعداد زیادی مقلد پیدا کردند که همه تلاششان این بود که با تکیه بر عناصری که کیمیایی و فرهادی را به موفقیت رسانده بود بدل به فیلم‌سازان موفقی شوند.

مغز استخوان آخرین ساخته حمیدرضا قربانی است که در جشنواره فیلم فجر ۹۸ به نمایش آمد. این فیلم را می‌توان حداقل به لحاظ شکل قصه‌گویی و نگاه به شخصیت‌های اصلی وام‌دار سینمای فرهادی دانست.

مغز استخوان داستان پسر خردسالی بنام پیام است که درگیر بیماری لوسمی است. بیماری پیام هر روز حادتر می‌شود و او که یک بار پیوند مغز استخوان را پس زده نیاز به سلول بنیادی دارد. یکی از راه‌های کسب این سلول‌ها وجود بند ناف برادر یا خواهری است که بتوان از آن سلول گرفت. اما مشکل اینجاست که پیام در حال حاضر با مادر و ناپدری خود زندگی می‌کند و برای رسیدن به بند ناف، بچه باید حتماً از پدر و مادر اصلی پیام متولد شود. برای همین بهار مادر پیام تصمیم می‌گیرد برای حل مشکل فرزندش از شوهر فعلی خود جدا شده و مجدداً به شوهر سابقش که در آستانه اعدام است رجوع کند.

اصغر فرهادی از درباره الی به این سمت با نگاهی کاملا لیبرالی سراغ طبقه متوسط ایران رفت. «عدم قضاوت»، «توزیع حق به عنوان امری غیر قطعی بین تمام شخصیت‌ها» و ساخت یک موقعیت بغرنج دراماتیک که داستان فیلم برمبنای آن شکل می‌گیرد از جمله تکنیک‌هایی بود که فیلم‌های فرهادی را تاثیرگذار می‌کرد. منتها فرهادی با سایر مقلدانش یک تفاوت اساسی داشت و آن تفاوت، نگاه دقیق به طبقه متوسط ایران بود.

فرهادی به عنوان کارگردانی که خاستگاهی خرده بورژوآیی دارد و سال‌ها نیازهای خود را طبقه متوسط شهری آموخته، با شادی‌ها، رنج‌ها و نقص‌های این طبقه به خوبی آشنا است و به عنوان یک فیلم‌ساز با نگاه لیبرال توانسته راوی صادقی برای این طبقه باشد. اما مقلدان اصغر فرهادی به خاطر فقدان این نگاه تحلیلی صرفاً به ظواهر سینمای فرهادی تکیه و سعی می‌کنند با رعایت جزء به جزء آن ظواهر داستان فیلم‌هایشان را روایت کنند. این مشکلی است که مغز استخوان هم با آن مواجه است.

به گزارش رویداد۲۴ فیلم مغز استخوان داستان ملتهبی دارد. داستان خوب هم آغاز می‌شود و کنش و واکنش‌های شخصیت‌های فیلم ما را نسبت به تماشای آن مشتاق می‌کند. اما مشکل اصلی زمانی به وجود می‌آید که داستان قرار است گسترش پیدا کند. تاکید بیمارگونه بهار برای رجوع به شوهر سابقش به خاطر تنها فرزندش به تدریج کارکرد خود را از دست می‌دهد و از یک فداکاری بدل به نوعی تاکید سادومازوخیستی می‌شود.

سلسله اقدامات او برای درمان پیام چنان غیرمنطقی پیش می‌رود که نویسنده مجبور می‌شود در پایان و از زبان شوهر سابقش به او یادآوری کند که دارد چه کار غلط و غیرمنطقی انجام می‌دهد.

ساختن پایه داستان روی چنین تاکید غیرمنطقی باعث می‌شود کنش و واکنش میان شخصیت‌ها باورپذیر از کار درنیاید و همین داستان را به سمت و سویی ببرد که نتیجه آن یک پایان باز بی‌مورد است.


نقدهای بیشتری از فیلم‌های جشنواره فجر بخوانید:

«سه کام حبس»؛ تکرار ژست فیلمسازی دردمند در ایران

عامه پسند؛ فیلمی گزنده در نقد سوکوب جنسیتی


اصغر فرهادی به عنوان یک نویسنده چیره دست تمام جزئیات طبقه متوسط را به تصویر می‌کشید و زمانی که قرار بود این طبقه را مقابل طبقه ضعیف جامعه قرار دهد از رویارویی آن‌ها یک جنگ تمام عیار می‌ساخت. اما در مغز استخوان خبری از این نگاه نیست و ما اصولاً نگاهی پشت فیلم نمی‌بینیم که براساس آن به نتیجه‌ای تحلیلی از وضعیت طبقات مختلف در سال ۱۳۹۸ برسیم.

مغز استخوان از یک فیلم داستانی به سیاق آثار فرهادی فقط موقعیت بغرنج اولیه را دارد. اما زمانی که قرار است داستان برمبنای آن موقعیت بغرنج اولیه بسط و گسترش پیدا کند به دلیل همان فقدان نگاه تحلیلی شخصیت‌ها و کنش‌هایشان به آن مرحله از باورپذیری نمی‌رسند که تماشاگر بخواهد با آن‌ها همدردی و همراهی کند. این مشکل به شکل حادتری در فیلم قبلی قربانی هم وجود داشت.

قربانی که در مهم‌ترین فیلم‌های فرهادی دستیار او بوده، از استاد خود فقط ظواهر کار را یاد گرفته و، چون در هیچ‌کدام از آثارش نویسنده کار هم نبوده نتوانسته نقش تالیفی که فرهادی در ساخت فیلم‌هایش دارد را به درستی ایفا کند.

مغز استخوان می‌توانست فیلم خوبی باشد به شرطی که منطق داستان به درستی پیش می‌رفت و نویسنده خنثی کردن ایده اولیه را با عدم قضاوت اشتباه نمی‌گرفت. مغز استخوان نشان می‌دهد مقلدان فرهادی بسیار کار دارند تا بتوانند به سطحی برسند که جدایی نادر از سیمین و درباره الی بسازند.

عوامل مغز استخوان

کارگردان: حمیدرضا قربانی
تهیه کننده: حسن پورمحمدی
بازیگران: بابک حمیدیان، پریناز ایزدیار، جواد عزتی، نوید پورفرج
مدیرفیلمبرداری: مرتضی قیدی
تدوین‌گر: هایده صفی‌یاری

تیزر فیلم مغز استخوان

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما