«سه کام حبس»؛ تکرار ژست فیلمسازی دردمند در ایران
رویداد۲۴ مازیار وکیلی: فیلم سه کام حبس ساخته سامان سالور در سی و هشتیمن جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.. منتقدان گفتهاند این فیلم، فیلم متوسطی بوده اما به نسبت آثار قبلی سامان سالور برای او دستاورد مهمی به حساب میآید.
سامان سالور بعد از ساخت چند فیلم متفاوت (خصوصاً فیلم جنگی سیزده پنجاه و نه) به همان فضای آشنای سینمای اجتماعی ایران برگشته و با طرح مضامینی مثل فقر، ریاکاری و اعتیاد در دل داستانی تلخ تلاش کرده فیلمی متفاوت از آثار قبلی خودش بسازد.
تیزر سه کام حبس
داستان فیلم سه کام حبس
فیلم داستان زن و شوهر جوانی است که در کار خرید و فروش ظروف یکبار بار مصرف و مواد غذایی هستند. مرد برای تغییر وضع معیشتی خود و خانوادهاش تصمیم عجیبی میگیرد و آن را از تمام اطرافیان خود، حتی همسرش پنهان میکند. تصمیمی که زندگی او و همسرش را دچار تحولاتی میکند که پایانی تراژیک دارد.
سه کام حبس تمام تلاش خودش را میکند تا یک فیلم اجتماعی مرسوم در سینمای ایران باشد. فیلم در نمایش نکبت، بدبختی و مشکلات شخصیتهای اصلیاش هیچ امساکی نمیکند. آدمهای سه کام حبس مردمی هستند فقیر، بدبخت و ریاکار که هیچ فرصتی را برای خلاف کردن به منظور رسیدن به منفعت شخصی را هدر نمیدهند. آنها در کمک کردن به یکدیگر برای دزدی، بزهکاری و فروش مواد مخدر از یکدیگر سبقت میگیرند، به شکلی که تمام خدمتی که آدمهای فیلم به یکدیگر میکنند برای انجام کارهای خلاف کوچکی است که آنها را به اهداف کوتاه مدتشان میرساند.
مشکل سه کام حبس البته نه در نمایش این سیاهی و تلخی که به هر حال ریشه در واقعیت دارد که در فقدان یک نگاه جامع و دقیق طبقاتی به شخصیتهای اصلی فیلم است. ریشه طبقاتی شخصیتهای فیلم خصوصاً دو شخصیت اصلی فیلم مشخص نیست.
طبقه افراد در فیلم بر مبنای شغل آنها تعریف میشود که تعریف دقیقی نیست. همین نگاه باعث شده که کارگردان تمام شخصیتهای فیلمش را در یک وضعیت تلخ رها کند تا آنها مثل پرندهای گیر اُفتاده در قفس برای رهایی از این نکبت به هر دری بزنند. درهایی که تمامشان بسته است.
به گزارش رویداد۲۴ سالور هیچگاه سراغ تحلیل این موضوع نمیرود که آدمی مثل مجتبی چرا با توجه به وضعیت نسبتاً باثبات اقتصادی سراغ کار خلاف میرود. تقلیل دادن این تصمیم به یک دیالوگ گذرا که در آن مجتبی میگوید: «میخواسته فرزندش سرافراز باشد» بیشتر از فقدان نگاه طبقاتی کارگردان دارد تا مشکل شخصیت اصلی فیلم. به همین خاطر است که علیرغم تمام تلاش کارگردان برای تعریف داستانی انباشته از تلخی و تباهی ما با شخصیتها ارتباط برقرار نمیکنیم. به خاطر عدم شناخت درست از شخصیتها و عدم درک انگیزهشان (که از همان نگاه غیر تحلیلی کارگردان نشات میگیرد) نمیتوانیم با آنها همراه شویم و آنقدر به سرنوشت آنها علاقه پیدا کنیم که برایمان به عنوان تماشاگر مهم باشد تا از سرانجام کار آنها با خبر شویم. پس تمام زحمت کارگردان صحنه پردازی دقیق و پُر جزئیات، گرفتن بازیهای متفاوت از بازیگران و تلاش برای گرهافکنیهای دقیق در فیلمنامه به هدر میرود.
در نبود یک نگاه درست و دقیق تحلیلی تمام این کوششهای فرمال فایده و خاصیت خود را از دست میدهند. در سه کام حبس (برخلاف ظاهر غلط اندازی که دارد) جامعه غائب است. کل جهان داستان محدود شده به آدمهای فیلم و مشکلاتی که دارند. ریشه مشکلات معلوم نیست. مشخص نیست چرا آدمهای فیلم چنین تصمیمات عجیبی برای پیشبرد اهدافشان میگیرند. چرا تصمیم میگیرند برای تغییر وضعیت خود (که با توجه به وضع امروز ایران خیلی هم بد نیست) تصمیمات پُرریسک و خطرناکی بگیرند که عاقبتش از ابتدا معلوم است.
مشکل سینمای امروز ایران بیشتر از آنکه به توانایی تکنیکی و داستانگویی کارگردانها مربوط باشد به فقدان یک نگاه تحلیلی از سوی آنها باز میگردد. مشخص است که سالور در سه کام حبس برای فرار از تفسیرها و تاویلهای سیاسی به ریشهها نپرداخته و تلاش کرده تا پشت ژست یک فیلمساز اجتماعی و دردمند پنهان شود تا اگر کسی به او طعنه سیاهنمایی با آوردن مثالهایی از درون فیلم ثابت کند که سه کام حبس اینگونه نیست و فقط فیلم اجتماعی مصلحانهای است که میکوشد با نشان دادن برخی از مصائب جامعه مردم را به فکر وادار کند تا راه حلی برای برون رفت از مشکلات پیدا شود.
کافی است که این فیلم را با نمونه مشابه دیگر آن یعنی فیلم ابد و یک روز مقایسه کنید. در آنجا سعید روستایی آنقدر درک و دریافت درستی از شخصیتهای فیلمش و زیست جهان آنها داشت که حواسش باشد که تمام زندگی این افراد نکبت نیست و لحظات خوشی هم وجود دارد که آنها را به زندگی و واقعیت جاری در جامعه وصل میکند.
سه کام حبس در نبود یک نگاه تحلیلی دقیق بدل به فیلمی متوسط شده که تاثیر چندانی بر روی مخاطب نمیگذارد. کارگردانهای ایران پیش از روایت چنین قصههایی باید به درکی درستی از طبقات اجتماعی ایران و مناسبات میان آنها برسند و الا نتیجه کار از یک فیلم متوسط بنام سه کام حبس فراتر نمیرود و خیلی زود فراموش میشود. این دقیقاً در نقطه مقابل خواست اصلی کارگردان است که میخواسته با فیلمش به مردم و احتمالاً مسئولان تلنگر بزند.